کد خبر: ۲۱۳۱۶۴
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی

دنیا از نگاه حضرت علی(ع) / 2

مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.
گروه سبک زندگی، مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

به گزارش بولتن نیوز،
نکته‌ی بعدی اینکه «کسی که غم خود را می‌خورد، آدم خيلي جدی می‌شود.» چون می‌بیند که هیچ چیزي غیر از عملش او را نمی‌تواند نجات دهد، هیچ چيزی غیر از عملش از او دست‌گیری نمی‌کند. در آینده فقط عملش برایش می‌ماند، عملش و نیت عملش. گاهی دیدید پدر به بچه می‌گوید «اگر بیایيد مسجد، برایت کیف می‌خرم.» خوب دفعه‌ی دیگر که این می‌آید مسجد برای کیف می‌آید. البته این‌ها در سنین کودکی برای تربیت فرزند خوب است، ولی این مقدار باید در کودکي باشد و به مرور انگيزه‌هاي بزرگ بدهيم به بچه. 
«فأنّی اُوصیکَ بِتَقوي الله، یا بُنَیّ و لُزومِ أمرِه» ای پسرم من توصیه می‌کنم تو را به تقوا و و لزوم امر خداوند. «وَ عِمَارَه قَلبِک بِذِکرِة» واینکه قلبت را آباد کنی به یاد خدا، «وَالأعتِصامِ بِحَبلِه» چنگ بزنی به آن طناب‌هایی که خدا برایت فرستاده. بعد اینجا حضرت استدلالی با بحث قبل می‌کند. «وَ أيَّ سَبَبٍ بَینَکَ و بَینَ الله أن أَخَذتَ بِه؟» می‌گوید: دیگر چه چیز محکم‌تری از این پیدا می‌شود که بین تو و بین خدا واسطه شود؟ عزیزم دیگر چی بهتر از این می‌خواهی؟ دیدید! شما کاری که برای فرزندتان می‌کنید یک توصیه می‌کنید، یک هدیه می‌دهید. بعد می‌گویی مگر ماشین نمی‌خواستی؟ ماشین بهتر از این؟ دیگر من بهتر از این نمی‌توانم. بعد می‌گوید اگر به این ریسمان چنگ بزنی، دیگر چی بهتر از این می‌خواهی؟ در دعای عرفه که چهار-پنج روز پیش خیلی‌ها خواندند هست، امام حسین (ع) یک جمله‌ای دارد «مَاذَا وَجَدَ مَن فَقَدَک و مَاذَا فَقَد مَن وَجَدَک» می‌گوید کسی که تو را گم کرد، چي را گم نکرد؟ کسی که تو را گم کند، هیچ چیز دیگری در عالم برايش نمی‌ماند و برعکس کسی که تو را پیدا کند، دیگر گمشده‌ای ندارد. این همان استدلال است که توی این نامه آمده. چون ما داریم ائمه‌ی ما از  نور واحد هستند. این فقره از نامه‌ی حضرت چهار تا نکته‌ی مهم دارد. 1-تقوا. 2-لزوم اطاعت امر خدا 3-عمارت قلب با یاد خدا 4-اعتصام به حبل الله. در باب تقوا، در ادبیات دینی در قرآن و روایات و نهج البلاغه خیلی حرف زده شده، بسیار زیاد. در 85 خطبه، نامه و کلمات قصار. در مجموع، در کتاب شریف نهج البلاغه در باب تقوا سخني نقل شده است. یعنی یک دهم نهج البلاغه مستقيماً سخن از تقواست. یک دهم حرف‌هایی که حضرت علی (ع) زده یا کلمه‌ی تقوا است یا مشتقات آن. در قرآن مجید هم 250 بار تقوا و مشتقات آن آمده. چه در باب معنای تقوا، چه در باب پاداش کسانی که متقین می‌شوند، چه پاداش اخروی کسی که تقوا پیشه کند، خداوند راه‌های برون رفت را جلوي پايشان می‌گذارد. 
اما تقوا چیست؟ به نظر می‌رسد که تقوا بزرگ‌ترین امتیاز انسانیت انسان است. چرا اینقدر در روایات و در قرآن کریم بر تقوا تکیه شده، ما اگر مفهوم و اهمیت تقوا را درک بکنیم، متوجه می‌شویم که چرا ائمه معصومین ما و پیامبر، در سخنانشان بر تقوا تکیه می‌کنند. به نظر می‌رسد که تقوا مفهوم ساده‌اش این است که اتقو الله، یعنی از خدا بترس. اما یک مفهوم مخالف هم دارد: از خدا بترس و از غیر خدا اصلاً نترس. آن چیزی که در فضای جامعه‌ی ما هست این است که از خدا بترس، اما از رئیس اداره‌ات هم بترس. از همکارت هم که میز روبرویت نشسته بترس. چون ممکن است عليه تو حرفي بزند. از همسایه‌‌ی روبه‌رویی که گاهی خبر چینی می‌کند بترس. سر چهار راه هم می‌رسی، از پلیس سر چهار راه هم بترس. آقا وقتی داماد گرفتی، از داماد هم بترس. پسرت دارد بزرگ می‌شود بترس، چون چهار روز دیگر زن می‌گیرد، خانه می‌خواهد. 
الان بین ما و در جامعه ما هست. به هر حال انسان‌هایی که متوسل به تقوا می‌شوند، در جامعه‌ی ما از خدا می‌ترسند. مرتکب بعضی از گناهان کبیره نمی‌شوند، اما از آن طرف، وقتی به رئیس می‌رسند می‌گویند: آی جونم. این یعنی چی؟ چه ضرورتی دارد؟ یعنی یک جوری در تقوایشان مُشرکند. از خدا می‌ترسند، از غیر خدا هم می‌ترسند. مرتبه‌ی عالیه‌ی تقوا این است که ما از خدا بترسیم، از غیر خدا نترسیم. اگر انسان مؤمن به اینجا رسید که از غیر خدا نترسد، خیلی می‌تواند در جامعه تأثیر داشته باشد. یک نوری اصلاً وارد قلبش می‌شود که این نور راه را بهش نشان می‌دهد. وقتی جایی گیر بکند، راه را بهش نشان می‌دهد. اگر از غیر خدا نترسد و تلاش خودش را بکند. راهش هم این است که ما تمرین کنیم. حالا اگر ما حرفی زدیم و کسی ناراحت شد، خوب بشود.
مثلاً ما یک همسایه‌ای داریم، هر شب ساعت يازده شب که می‌شود، تازه سازش روشن می‌شود، آهنگش روشن می‌شود. مثلاً تا یک‌و‌نیم شب به این کارهایش ادامه می‌دهد. ما هم رویمان نمی‌شود حرفی به این آقا بزنیم، چون ناراحت می‌شود. خوب بشود. یک بار بهش می‌رسیم می‌گوییم: «آقا این رسمش نیست‌ها، این رسم همسایه‌داری نیست.» یا مثلاً با یک سر و وضعی می‌آید سر کار. بهش می‌گویی این رسم سر کار آمدن نیست. خوب این اولش کمی هولناک است که ما این حرف را به طرف بزنیم. چه احساسی در آن آدم نسبت به ما به وجود می‌آید؟ چه قضاوتی در مورد ما می‌خواهد بکند؟ هر قضاوتی می‌خواهد بکند. خوش آمدن و بد آمدن دیگران خیلی نباید تأثیر داشته باشد.
ادامه دارد...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین