عدم تناسب اشتغال زنان در برابر مردان به معنای "اخراج زنان از بازار کار ایران" نیست
در تحلیل بازار کار نباید نگاه فمینیستی داشته باشید و نسبت زنان به مردان را برابر بخواهید زیرا اصولا ساختار بازار، جامعه سنتی و در حال توسعه و نوع شغل های موجود و فناوری آنها به گونه ای نیست که متناسب با فرهنگ ایرانی و زنان ایرانی قادر به توزیع فرصت های شغلی به طور یکسان باشد
گروه اجتماعی - ندای سبزآزادی در گزارشی با عنوان" اخراج زنان از بازار کار ایران" با سرهم کردن چند آمار و ارقام نتیجه گرفته که برای زنان در بازار کار جایی نیست.
به گزارش بولتن نیوز، این در حالیست که طی دو دهه اخیر، به وضوح می توان دریافت که حضور زنان در شرکت ها، ادارات، و حتی کارخانه ها نسبت به قبل چند برابر شده است و حتی کارگاه هایی که قبلا حضور زنان را شاهد نبوده حالا با حضور زنان در بخش های مختلف مشغول فعالیت هستند.
امروز علاوه بر آن که حضور زنان در دانشگاه ها و پذیرش دانشگاه ها دو برابر مردان است، در بسیاری از فعالیت ها نقش پر رنگی دارند و حتی در فروشگاه ها و بازار زنان از فروشندگی تا خط تولید حضور دارند.
زنان از وزارت و مشاور وزیر و معاون وزیر گرفته تاامور اطلاع رسانی و تبلیغات و آموزش و... تقریبا در صحنه های مختلف حضور دارند.
نویسنده در گزارش خود آورده است: آخرين آمار منتشر شده از نرخ مشارکت زنان ایرانی 9.1درصد بوده که جمعیت دو میلیون نفری زنان در اشتغال را نشان می داد. ولی نرخ مشارکت مردان در همان زمان 61 درصد بوده که جمعیت چهارده میلیونی مردان در بازار کار را بیان می کرد . این آمار حاکی از آن بود که فقط دو میلیون نفر از شانزده میلیون جمعیت فعال و شاغل در ایران را زنان تشکیل می دهند که نشانگر سهم بسیار ناچیز زنان در اشتغال است. طبق برآوردهای مرکز آمار ایران که تحت عنوان «احتساب سهم زنان در تولید کشور» انجام شده است، نسبت تولید مردان شاغل، طی سالهای 1366-1370 به قیمت جاری و ثابت نسبت به کل تولید تغییر محسوسی ندارد و از 92.4 تا 93.7 درصد کل تولید را دربرمی گیرد و سهم زنان تنها 7.3تا 7.6درصد کل تولید را تشکیل می دهد اما بررسی آمار کلی و وضعیت اشتغال زنان در کشور طی سال 88 نشان می دهد که از کل 21 میلیون شاغل کشور در این سال بیش از 3 میلیون و 600 هزار نفر آن زن بودند. آمار اشتغال مردان در این بخش رقمی بیشتر از 17.3میلیون نفر را نشان می دهد .درحالی که مردان سال گذشته 87 درصد کل اشتغال کشور را در اختیار داشته اند، زنان توانسته اند 13درصد کل فرصت های شغلی را در کشور به خود اختصاص دهند که خود این موضوع نشان دهنده توزیع نامتوازن فرصت های اشتغالی بین مردان و زنان است.
طبق آخرین آمار منتشر شده از وضعیت بازار کار کشور، زنان 5 میلیون نفر از آمار اشتغال را در میان 24 میلیون نفر شاغل و یک میلیون و 200 هزار نفر بیکار را در میان ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بیکار کشور به خود اختصاص داده اند. به عبارتی آمار زنان بیکار کشور ۳۴ درصد است البته بر اساس آخرین آمارهای جهانی نیز ۹۸درصد کارگران خانگی، 97 درصد پرستاران، ۸۵ درصد معلمان ابتدایی و ۵۷درصد فعالان در عرصه مشاغل منشی گری در جهان را خانم ها تشکیل می دهند که این موضوع بیانگرتفاوت سطح شغلی در میان زنان و مردان است.
اماآن چه باعث می شود که چنین گزارش هایی منتشر شود، ارتباط با حضور یا عدم حضور زنان و مردان در بازار کار ندارد بلکه مرتبط با تغییرساختار بازار کار ایران است.
یعنی قبلا میزان نرخ مشارکت و جمعیت فعال زنان جویای کار کمتر از این بوده اما در حال حاضر، نرخ جمعیت زنان جویای کار به خاطر رشد شدید سطح تحصیلات عالی، مشکلات اقتصادی و تورم و... بیش از توان جذب آنها در بازار کار روبه افزایش گذاشته است.
از سوی دیگر، به کار بردن فناوری سرمایه بر به جای کاربر، و استفاده از ماشین آلات باعث شده که در مجموع در برخی فعالیت ها جذب نیروی کار کمتر شود.
حضور جمعیت دهه 60 و 70 در بازار کار نیز خود دلیل دیگری است که سرعت عرضه و تقاضا را در بازار کار نامتناسب ساخته است.
یعنی در شرایطی که انتظار می رفت دولت برای 6 تا 8 میلیون نیروی کار آماده شود، این تغییرات، نرخ مشارکت و جمعیت فعال را به شدت افزایش داد و از سوی دیگر فناوری سرمایه بر و ماشین آلات باعث شده که از نیروی کار کمتری استفاده شود.
براین اساس بزرگ شدن مخرج کسر باعث کوچک شدن نرخ اشتغال زنان و در بسیاری موارد مردان شده است و نرخ بیکاری جوانان نیز تا 30 درصد افزایش یافت.
این تحلیل ها نشان می دهد که نباید تحول اساسی حضور زنان در بازار کار و فعالیت و اقتصاد را انکار کرد و اگر در مورد نرخ اشتغال، نگرانی وجود دارد و یا ترکیب زنان در برابر مردان سهم کمتری را نشان می دهد، نیازمند توجه به ساختار جمعیتی، نرخ زادو ولد، نرخ تحصیل، و عدم تناسب بازار کار با میزان تحصیلات زنان و مردان است.
همچنین تولید و بازار و ساختار سنتی و در حال توسعه ایران قابل مقایسه با سوئد و کشورهای دیگر نیست ضمن این که زنان ایرانی حضور قابل توجهی در فعالیت مربوط به خانواده دارند که نباید دست کم گرفته شود و اگر قرار باشد معادل همین کارهای خانه را پول خرج کنیم وفرصت شغلی جایگزین کنیم، میلیون ها نفر باید جایگزین زنان ایرانی شوند.
ضمن این که تحول بزرگ حضور زنان در جامعه ایران، یک پدیده جدید و تقریبا 20 ساله است. به عنوان مثال، در بخش اطلاع رسانی و مطبوعات، 30 سال پیش، عده بسیار اندکی از زنان روزنامه نگار و نویسنده مشغول به کار بودند. در حالی که امروز بخش عمده نیروی روزنامه ها و سایت های خبری را زنان تشکیل داده اند.
در نتیجه نباید انتظار داشت که جامعه ایران در مدت 30 سال مانند کشورهای اروپایی و با همان ساختار بازار کار امکان افزایش نسبت زنان به مردان را فراهم کند.
در تحلیل بازار کار نباید نگاه فمینیستی داشته باشید و نسبت زنان به مردان را برابر بخواهید زیرا اصولا ساختار بازار، جامعه سنتی و در حال توسعه و نوع شغل های موجود و فناوری آنها به گونه ای نیست که متناسب با فرهنگ ایرانی و زنان ایرانی قادر به توزیع فرصت های شغلی به طور یکسان باشد
باید توجه داشت که ساختار بازار کار و کارگاه ها همه جا یک شکل نیست و در برخی موارد اساس امکان جذب زنان کمتر و در برخی موارد بیش از مردان است و حتی خود خانم ها از کار کردن در برخی محیط ها دوری می کنند.
بخش عمده ای از بازار کار خدماتی و تعمیرات خودرو و... به گونه ای است که زنان تمایل کمتری به کار در این محیط ها دارند و لذا نمی توان انتظار داشت که همه جا مانند ادارات و شرکت ها، محیطی مناسب زنان ایرانی ایجاد شود.
حتی با فرض ایجاد امکانات گسترده و تغییر ساختار کارگاه ها، به خاطر طولانی مدت زمان کار، دوری راه، هزینه های اجتماعی و اقتصادی، طبیعت متفاوت ایران با کشورهای دیگر و... نمی توان انتظار داشت که نرخ اشتغال زنان معادل مردان باشد.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران حدود 60 درصد از زنان بالای 16 سال در ايران به کارهای مختلف اشتغال دارند که تقریبا 44 درصد از نیروی کار و 33 درصد از آسیب دیدگان در کار را تشکیل می دهند. زنان سرپرست خانوار نیز با جامعه ای آماری تقریبا. يك ميليون و 641 هزار نفری بیشترین سهم را در این میان به خود اختصاص داده اند.
اختلافات در زمینه درآمدها تا حدی ناشی از اختلاف در اشتغال است، هر چند ممکن است ساعات کار زنان، کمتر از مردان باشد و به کارهای متوسط یا پاره وقت مشغول باشند. عامل دیگری که در اختلاف درآمد بین مردان و زنان تأثیر دارد، تبعیض در پرداخت دستمزد است. چنین تصور می شود که در دوره های رکود و تعدیل ساختاری بر تعداد کارگران زن افزوده شده باشد و به میزانی که مردان شغل خود را در بخش وسیعی از دست داده اند، زنان مجبور بوده اند برای بقای خانواده در بخش غیر رسمی کار کنند و این اتفاقي است که یونیسف از آن به عنوان تعدیل نامرئی نام می برد.
در اکثر کشورهای درحال توسعه، زنان 25درصد بیشتر از مردان کار می کنند، ولی حقوق زنان 40درصد کمتر از مردان می باشد، این تبعیض حتی در کشورهای توسعه یافته البته با شدت کمتری نیز وجود دارد. به عنوان مثال در کشور صنعتی و پیشرفته ای مانند ژاپن، بسیار قابل توجه است که دستمزد زنان در مقابل مردان 51 در برابر 100 می باشد که نشان دهنده وضعیت بسیار نابرابر میان مردان و زنان است. بهترین وضعیت را در بین کشورهای توسعه یافته، سوئد با نابرابری 90 در برابر 100 دارا است.
به امید روزی که جامعه ما متوجه فریب جامعه جهانی شود که از جمله ابزارهای آن در رسیدن به مطلوب خود(بهره گیری چند منظوره از زنان بعنوان: نیروی کار ارزان، دلچسب!، مطیع و ... ) حضور پررنگ زن در جامعه است.
واقعا چقدر مستند!