مصاحبه با رئیس‌جمهور: مشکل از مجری نیست، مشکل از نحوه‌ی اجراست

گروه فرهنگی بولتن نیوز-سید مجتبی نعیمی:«مصاحبه با رئیس‌جمهور: مشکل از مجری نیست، مشکل از نحوه‌ی اجراست»مجریان انتخاب شده برای این گفت‌وگو چه سوابقی دارند؟ علی‌اکبر عبدالرشیدی 65 ساله اهل کرمان است. این روزنامه نگار، مترجم، نویسنده و خبرنگار ایرانی اجرای اولین گفت‌وگوی زنده تلویزیونی حسن روحانی در مقام رییس جمهور با مردم را هم به تنهایی عهده‌دار بود. عبدالرشیدی علاوه بر خبرنگاری، در برنامه های مختلف تلویزیونی به عنوان مجری نیز حضور داشته است. برخی از این برنامه‌ها به صورت تک برنامه بوده و تعدادی دیگر در قالب مجموعه‌های چند قسمتی به صورت زنده یا ضبط شده پخش شده اند. اما سودابه حسنی‌دخت سومین خانمی است که در مقام مجری در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی حسن روحانی با مردم حاضر می‌شودحسنی‌دخت بیشتر به عنوان مجری و گوینده شبکه خبر شناخته می‌شود و به تازگی در مراسم روز زن توسط سید عزت‌الله ضرغامی تقدیر شد.

ذره‌بین فرهنگی: ما در گذشته هم از طریق همین رسانه اعلام کرده بودیم که مصاحبه‌های انجام شده با روسای جمهور (چه احمدی‌نژاد چه روحانی) کیفیت لازم را ندارد. به دو دلیل: اول اینکه در این مصاحبه‌ها، هیچ جایی برای اعلام نظر مردم در نظر گرفته نشده است. حتی یک مجاری پیامکی ساده هم وجود ندارد که مثلا از مخاطبین پرسیده شود آیا صحبت‌های رئیس‌جمهور برای شما قانع کننده بود یا نه؟ و دیگر اینکه عموما مجریان این برنامه‌ها تلاشی برای کشف حقیقت انجام نمی‌دهند تا بحث چالشی شده و زوایای مختلف سوالات بررسی شود؟ هرچند در مصاحبه‌ی دیشب شرایط کمی بهتر بود، اما باید گفت با نقطه‌ی ایده‌آل، هنوز خیلی فاصله دارد.

آرگوی ایرانی با این روند، ساخته نشده محکوم به فناست

ساخت آرگوی ایرانی با چاشنی معذرت‌خواهی: مشاور این فیلم حاضر است از تسخیر لانه جاسوسی عذرخواهی کند! حمدابراهیم اصغرزاده این روز‌ها در سمت مشاور پروژه ساخت فیلم سینمایی درباره تسخیر لانه جاسوسی است. او که خود از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی بود اعلام کرده حاضر است از این کار عذرخواهی کند.

ذره‌بین فرهنگی: اگر قرار است چنین مشاورانی بالای کار ساخت فیلم در خصوص تسخیر لانه‌ی جاسوسی باشند، همان بهتر که اصلا چنین اثری ساخته نشود. چون هدف از ساخت این فیلم، بیان حقایقی‌ست که در فیلم آرگو، بنا به مصالح دولت امریکا بیان نشد. حال اگر مشاوران خودباخته‌ای چون اصغرزاده که در زمین امریکا بازی کرده و علنا می‌گویند ما اشتباه کردیم که سفارت امریکا را تسخیر کردیم، بخواهند مشورت دهنده‌ی این پروژه باشند، بازهم مصالح دولت امریکا رعایت شده و دوباره شاهد فیلمی هستیم که حرف دل استکبار جهانی را می‌زند. البته اینبار زبان نقد ما کوتاه خواهد شد، چون خود کرده را تدبیر نیست.

با این استدلال باید دور اسلام و انقلاب را هم خط کشید

یک هنرمند می‌گوید، حراجی کریستی می‌توانست در ایران برگزار شود ولی به خاطر روی کار آمدن احمدی‌نژاد، بانیان کریستی از آوردن این حراجی به ایران صرف نظر کردند و این موقعیتی بود که ما باختیم.

ذره‌بین فرهنگی: آقای محترمی که معلوم نیست تا چه حد با دغدغه‌های مردم ایران نسبت دارید! خوب است بدانید که ایستادن بر سر هر آرمانی هزینه‌هایی دارد و اگر قرار بود همه‌ی دنیا مثل شما فکر می‌کردند، هیچ جریان فکری نباید شکل می‌گرفت. مسلما پذیرش اسلام توسط ایرانیان برای‌شان هزینه داشته، مسلما انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی نیز هزینه داشت. اگر قرار بود اینگونه استدلالات مرکز توجه قرار بگیرد، الان در کشور ما نه خبری از اسلام بود و نه خبری از انقلاب.

به خاطر یک مشت ریال

پرویز پرستویی اعلام کرد به این دلیل در فیلم «چ» بازی نکرد که تهیه‌کننده این اثر همان فردی است که سر پروژه «آژانس شیشه‌ای» سر خرید یک خانه پول او را به ناحق برده است. وی گفت: من هر چند بازیگر نقش حاج کاظم در آژانس شیشه‌ای بودم، نماد شخصیتی است که برای احقاق حقوق دیگران تلاش می کند اما خودم هیچ وقت برای حق خودم تلاش نکردم اما این تهیه کننده روح دو بچه را کشت. من نمی دانم سینمای ایران چگونه می خواهد با این افراد کار کند هر چند این تهیه کننده مورد نظر همان ابتدای آغاز پیش‌تولید فیلم سینمایی «چ» به زندان رفت و با توجه به اینکه هیچ مشکلی با کریمی تهیه کننده «آژانس شیشه ای» ندارم اما باید بگویم که سینمای ایران نیازمند صداقت است و باید با صداقت جلوی دوربین رفت.

ذره‌بین فرهنگی: گاهی در عرصه‌های مختلف زندگی شاهد بروز برخی رفتارها از کسانی هستیم که نه تنها توقع انجام آن رفتار از ایشان نمی‌رود، بلکه متأسفانه اثر آن رفتار تا سال‌ها بعد هم ادامه خواهد داشت. مثل همین اتفاق به ظاهر ساده که برای استاد پرستویی عزیز افتاده است. فکرش را بکنید، تهیه کننده‌ی آژانس و چ بخواهد در آینده چندین اثر فاخر دیگر را نیز تهیه‌کنندگی کند. چه اتفاقی می‌افتد. کمترینش این است که سینمای ایران از نعمت هنر فردی چون پرستویی محروم خواهد ماند. عین اتفاقی که در چ افتاد. البته امیدواریم استاد پرستویی نیز آن خاطره‌ی بد را فراموش کرده و برای مردم ایران هم که شده، ناملایمات بیشتری را به جان بخرد. چو عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها...