اگرچه حافظه تاریخی مردم ما عمدتا چندان قوی نیست اما آنجا که مسائل به
نان شب و معیشت آنها برمیگردد خاطره ها، خوب در ذهنشان حک می شود . بخصوص
آنکه از خاطرات مربوط به اجرایی شدن طرح مهم و البته لازم « هدفمندی
یارانه ها » زمان چندانی نگذشته است .
تقریبا هیچکسی در ایران نیست که به لزوم اجرای درست و دقیق « هدفمندی
یارانه ها » و اهمیت آن در آینده کشور باور نداشته باشد اما از همان ابتدای
امر کارشناسان شیوه اجرای این طرح را غیر علمی و تورم زا می دانستند لیکن
دولت وقت با نگاهی پوپولیستی به مسائل پیرامونی و با هدف جلب نظر افکار
عمومی به شیوه ای عمل کرد که اکنون پس از گذشت چند سال و تحمل هزینه های
فراوان مجبور شده ایم به خانه اول برگردیم آنهم به شیوه ای که باز هم معلوم
نیست مارا به سرمنزل مقصود برساند یا خیر ! و تاسف بار اینکه اینبار دولت
یازدهم مثل چند طرح قبلی خود ( سینمای رایگان و سبدکالا) با تبلیغات وسیع
در خصوص نحوه تخصیص یارانه ، « کرامت » مردم ایران را نشانه گرفته است . با
این مقدمه اجازه دهید چند پرسش را از خودمان بپرسیم و درمورد آن با هم فکر
کنیم . البته اگر مسئولان محترم اقتصادی هم به این پرسش ها بیاندیشند چه
بسا ممکن است دولت بعدی دوباره مارا به خانه اول برنگرداند! :
1- روزی گفته می شد این پول (یارانه ) حق مردم است که باید به آنها بدهیم و
هرکس هرطور که می خواهد در هزینه آن مدیریت کند ! ( به عبارتی به یارانه
نگاهی معادل سرانه یا بیت المال داشتند ). اگر این تفکر اقتصادی درست بود
چرا ادامه نمی یابد ؟ و اگر غلط بود ؛ اولا چه کسی باید پاسخگوی هزینه های
تورمی و رکودزای آن باشد و ثانیا چه تضمینی وجود دارد که اینبار پارادایم
اقتصادی دولت فعلی کارشناسانه است ؟ .
2- یکی از اهداف دولت های اخیر واقعی کردن هزینه ها و درآمدها بود و معتقد
بودند یارانه ها باید به سمت تولید و خدمات عمومی سوق یابد . این طرح به
خودی خود ایده آل و فوق العاده مهم است اما چند سوال اساسی را در ذهن
متبادر می کند :
- وقتی درگیر تحریم ها هستیم چگونه می توانیم به واقعی کردن هزینه ها امیدوار باشیم و آیا پافشاری بر روی این امر خطرناک نیست ؟
- تا کنون و علی رغم سیر صعودی قیمت ها چرا هیچ اقدامی برای واقعی شدن
درآمدهای طبقات مختلف جامعه بخصوص کارمندان و کارگران نشده است ؟
- فساد اداری ، رانت خواری ، سوءاستفاده های اقتصادی ، رشوه ، فرارمالیاتی و
تبعیض به عنوان عواملی بازدارنده برای توسعه کشور ، بخش های مختلف اقتصاد
ما را تحت تاثیر قرار داده است . آیا می توان با نادیده انگاشتن این معضلات
اساسی ، امیدی به توسعه اقتصادی داشت و متوقع بود که در این چرخه معیوب ،
هزینه ها واقعی شود؟ و آیا اساسا درست است تمام اینها را نادیده بگیریم و
تنها به فکر کاهش هزینه های دولت از محل حذف ماهانه 40هزارتوماناز جیب مردم
باشیم؟ سرمایه واقعی در جای دیگر تلف می شود .
3- دولت های اخیر بارها صحبت از اندک بودن قیمت حامل های انرژی در ایران
نسبت به کشورهای همسایه می کردند و آن را عامل اصلی قاچاق سوخت می دانستند و
با این منطق ساده ! سعی می کردند تا افزایش قیمت سوخت در طی این سالها را
که به شدت بر وجوه دیگر زندگی مردم تاثیرداشت توجیه نماید. حال سوال اصلی
اینجاست ؛ وقتی یک شهروند نمی تواند بدون اخذ مجوزهای گوناگون یک لوله آب
20سانتی متری از منزل خود به کوچه برای مصرف عابران تشنه بکشد چگونه
کیلومترها لوله از خاک کشورمان سوخت را بطور قاچاقی به خارج از مرزها
انتقال می دهد و تانکرهای غول پیکر بدون مجوز بنزین و گازوئیل از مملکت
خارج می کنند ؟ آیا هرچیز که در این مملکت ارزان است باید گران کنیم تا
قاچاق نشود؟ آیا بهتر نیست جلوی قاچاق و قاچاقچی بایستیم ؟
4- هدفمندی یارانه ها در دنیا امری آزموده شده است . چرا از تجارب دیگر کشورها استفاده نمی کنیم ؟
5- و سوال آخر اینکه آیا بهتر نبود قبل از اجرایی شدن مرحله دوم هدفمندی
یارانه ها در یک اقدام تاریخی سعی میکردیم تا به عنوان الزامات اولیه
اجرایی شدن این طرح ، بسترهای لازم برای تحقق راهبردهای مهم ارائه شده از
سوی رهبر معظم انقلاب طی سالهای اخیر همچون ؛ اصلاح الگوی مصرف ، همت مضاعف
و کار مضاعف ، جهاد اقتصادی ، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و
این اواخر راهبرد مهم اقتصاد مقاومتی را فراهم کنیم ؟
سوال هایی اینچنین بسیار است و اگر نخواهیم به آنها پاسخ دهیم چه بسا
ممکن است حسرت آن سالهای بعد در دلمان بماند لیکن خلاصه کلام آنکه دقیقا به
همان اندازه که رفتار دولت قبل در پرداخت همگانی یارانه به عنوان « حق »
مردم نا درست بود ، رفتار دولت فعلی در « نیازمند » معرفی کردن متقاضیان
یارانه ناشایست است . بهتر بود دولت محترم از خود شروع میکرد و با ایجاد
ثبات در سیاست خارجی و در کنار آن مدیریت منایع انرژی ، کاهش هزینه های
مضاعف بخش دولتی ، تسهیل سرمایه گذاری در اقتصاد ، حذف ویژه خواری ،
برخورد قاطع با مافیای قاچاق ، فرهنگ سازی مصرف و .... در بهبود اقتصاد و
معیشت مردم طی سالهای آتی می کوشید . بی شک آنگاه که مردم طعم شیرین رفاه
را می چشیدند به تدریج موضوع یارانه مستقیم منتفی می شد.
* کارشناس ارشد علوم سیاسی
مه آقرید را که حکم اعدامش را در دولت احمدی نژاد صادر کردین امروز کجاست؟
چرا بابک زنجانی را اعدام نمیکنید خط قرمز احمدی نژاده یا اونایی که ازش تقدیر کردن؟