گروه فرهنگی - با تاملی در تاریخ چندین ساله میهن عزیزمان ایران و نقش و تاثیر گذاری اقوام مختلف در رویدادهای مهم تاریخی کشورمان، به وضوح مشاهده می شود که زبان و هویت آذربایجانی ها همچون سایر اقوام و زبان ها در ایران، روز به روز شکوفاتر می شود.
به گزارش بولتن نیوز،
نظریه پردازان اروپایی قبل از جنگ جهانی اول، با وظیفه ای که دولتهایشان
برای مرزبندی میان اقوام مسلمان و شرقی بر عهده آنها نهاده بود، نظریه های
هویتی قومگرایانه را در مقابل نظریه های امت گرایی مصلحان مسلمان مطرح
کردند. پان عربیسم، پان ترکیسم، پان فارسیسم، پان کردیسم، پان افغانیسم،
پان ارمنیسم، پان آذریسم و... نظریه های ابداعی نظریه پردازان اروپایی و
کارگزاران فرهنگی – سیاسی انگلیس است که بر اساس آن، جوامع مسلمان و شرقی
در تقابل با هم قرار می گیرند.
با تبلیغ این نظریه های جعلی هویتی که
توسط اروپایی ها و کارگزاران آگاه و ناآگاه آنها در جوامع مسلمان و شرقی
صورت می گیرد، اقوام در تقابل با هم قرار گرفته، همدیگر را دشمن هم تصور
نموده، استعمار و صهیونیسم را فراموش می نمایند. در واقع با نظریه های
هویتی قومگرایانه، بذر تفرقه در جوامع مسلمان و شرقی کاشته شده و همواره
بار می دهد، باری که استعمار و صهیونیسم آن را چیده و بهره برداری می کند.
طرحی که خوشبختانه با هوشیاری مردم ایران از اقوام و اقلیت های مختلف،
تاکنون با شکست مواجه شده است.
با این وجود، برخی از جریان های قومی و
رسانه های معاند همچنان این نظریه شوم را دنبال نموده و با طرح شبهات
مختلفی می خواهند چنین القا کنند که زبان و هویت آذری در حال نابودیست.
حال
سوالاتی که مطرح است اینکه: « آیا براستی با عدم تدریس زبان آذری در
مدارس، زبان و هویت آذری از بین می رود؟» و سوال دوم اینکه: « اصلا هویت و
زبان آذری در حال نابودیست یا شکوفایی؟»
در پاسخ به سوالات فوق ابتدا به تعریف زبان های در حال انقراض می پردازیم:
زبانهای
در حال از بین رفتن یا در حال انقراض به زبانهایی گفته می شود که متکلمان
آن در حال محدود شدن و از بین رفتن هستند، یا آن زبان به عللی مانند عدم
کاربرد آن توسط متکلمان و رسانه ها (رادیو، تلویزیون، کتاب، مطبوعات و... )
در حال محدود شدن و حذف شدن از جامعه باشد، مثل زبان تاتی در جمهوری
آذربایجان.
اما در پاسخ به سوال نخست باید این نکته را یادآور شد که اگر
با عدم تدریس ادبیات و زبان آذری، هویت آذربایجانی ها نابود می شود،
بایستی این هویت طی صدها سال که زبان و ادبیات آذری تدریس نشده، نابود می
شد و از بین می رفت، در حالی که نه تنها هویت آذربایجانی ها – که بخشی
برجسته از هویت ایرانی است – نابود نشده، بلکه روز به روز شکوفاتر نیز شده
است. به بیان روشن، تجربه تاریخی به ما می گوید که هویت آذربایجانی ها در
گرو تدریس ادبیات در مدارس نمی باشد. از این گذشته، ادبیات آذربایجان منحصر
به اشعار و کتابها و مطالبی نیست که فقط به زبان آذربایجانی نوشته شده
است. آثار بزرگانی مانند نظامی گنجوی، صائب تبریزی، خاقانی شروانی، استاد
شهریار و صدها شاعر و نویسنده دیگر نیز گنجینه های ماندگاری است که به زبان
ملی برای ما و نسلهای آینده به یادگار مانده است. آیا میتوان خمسه نظامی
را که به زبان فارسی است در ادبیات آذربایجان نادیده گرفت؟ یا خاقانی
شروانی را به اعتبار اینکه سروده هایش به زبان فارسی است، از ادبیات
آذربایجان حذف کرد؟
همچنان که ادبیات ایران، گنجینه ای به زبانهای فارسی
و دیگر زبانهای اقوام ایرانی مانند آذری ها، کردها، عربها، لرها، طبری ها،
بلوچها، تالشها، گیلک ها، ترکمنها و... است، ادبیات آذربایجان هم که بخشی
از ادبیات ایران است، گنجینه ای به زبانهای فارسی و آذری و دیگر زبانهایی
است که مردم آذربایجان بدان زبانها اندیشه و عواطف و خلاقیت ادبی خود را
بروز داده اند. این همان راز درهم آمیختگی و در هم تنیدگی اقوام ایرانی است
که نمیتوان با مرزبندی هایی مانند زبان بومی، آنها را از هم جدا کرد و
کسانی که می خواهند با " مهندسی قومی " در وحدت ملی و انسجام اسلامی
دستکاری کنند، بی گمان اهداف خاصی را دنبال می کنند که با نظریه پردازیهای
هویتی غربی ها در پیوند است.
ایرانیان آذری، اکثریت آذربایجانی های جهان
را تشکیل می دهند، یعنی جمعیت آذری های قفقاز و ترکیه و کشورهای دیگر در
مجموع، در قیاس با آذری های ایران اقلیتی بیش نیستند، آذری های ترکیه که در
ترکیه به اعتبار شیعه بودنشان " جعفری " نامیده می شوند، تحت آموزش به
زبان ترکی استانبولی هستند، آذری های جمهوری آذربایجان که طی عهدنامه های
ننگین گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شده اند، تحت آموزش به زبان
آذربایجانی هستند، حالا شما بررسی کنید و ببینید، آذری های ایرانی که از
تحت اموزش به زبان فارسی بوده و هستند، هویت اصیل و تاریخی و دینی و مذهبی و
اخلاقی خود را بهتر حفظ کرده اند یا آذری های جدا شده از ایران درقفقاز؟
آذری
های ایرانی نه تنها هویت اصیل ایرانی – شیعی خود را پاس داشته اند، بلکه
همواره در راستای تعمیق و تحکیم و شکوفایی این هویت کوشش کرده اند و امروز
اگر بخواهیم از الگویی برای اقلیتهای آذری خارج از ایران سخن بگوییم، بی
تردید این آذری های ایرانی و شخصیتهای برخاسته از این جامعه و چهره هایی
نظیر علامه امینی، علامه طباطبایی، علامه جعفری، استاد شهریار، محدث ارموی،
آیات عظام و مراجع تقلید همچون سیدیونس اردبیلی، شیخ جواد تبریزی، سبحانی
تبریزی و جهادگرانی چون شهید باکری، شهید باقری افشردی، شهید یسری و...
هستند که نه تنها برای آذری ها، بلکه برای هر انسانی که آرزوی رسیدن به
تکامل و سعادت جاودانی دارد، الگو هستند. آیا نظیر این چهره ها و شخصیتهای
درخشان را در دیگر کشورها پیدا می کنید؟
اما در پاسخ به سوال دوم:
با
توجه به تعریف ارائه شده از زبان های در حال انقراض و نابودی مبرهن است که
زبان و هویت آذری نه تنها در آستانه نابودی قرار ندارد، بلکه هر روز
پویاتر و شکوفاتر می شود.
برخی مراکزبین المللی مانند یونسکو همواره
لیست زبانهای در حال مرگ و انقراض را اعلام می کنند که تاکنون زبان
آذربایجانی در هیچکدام از این لیست ها قرار نداشته است.
زبان آذربایجانی
بعد از انقلاب اسلامی، شکوفایی چشمگیری داشته و صدها عنوان کتاب با مجوز
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این زبان منتشر شده است، بسیاری از مطبوعات
شمالغرب نیز صفحات خاصی به زبان آذری دارند. رادیو و تلویزیون حکومتی هم به
زبان آذری برنامه پخش می کند، همچنین تعداد کسانی که به زبان ترکی آذری
تکلم می کنند، هرگز در حال کاهش نبوده، بلکه به تناسب رشد جمعیت ایران
اسلامی در حال افزایش نیز بوده است.
ممکن است حرفهایی مانند " در حال
مرگ بودن زبان آذربایجانی"توسط برخی مطبوعات و محافل قومگرا به عنوان سوژه
تبلیغاتی مورد استفاده قرار گیرد، اما نسل امروز آذربایجانی ها که نسلی
دانشگرا وبا سواد است، حرفهای غیرعلمی و غیر واقعی را که گاها جنبه تبلیغات
سیاسی هم دارد، قبول نمی کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
زبان های مادری همچنانکه از عنوانش مشخص است در محیط حانواده و زندگی روزمره یاد گرفته می شود.
پسرفت دریاچه ارومیه ریشه در برداشت های نابخردانه از آب های ورودی و نیز آب های زیرزمینی مناطق اطراف آن دارد...
هویت آذری در گرو هویت ایرانی آن تنیده است و این یک واقعیت عینی است و به خواسته و یا عدم خواسته این فرد یا آن فرد مربوط نیست.
پویایی و حیات هر زبان هم ضروریات خاص خودش را دارد که شاخص ترین آن قدرت تطابق آن با نیازهای عصر است.
علیرغم تصورات و خواسته های ذهنی ما، همزیستی و تاثیر پذیری فرهنگ ها بصورت اعم و بهمین ترتیب زبان ملل بصورت اخص یک واقعیت عینی است که ریشه در ضروریات اقتصادی عصر حاضر دارد.
در کشورما ، میلیون ها نفر از هموطنان از استان های شمالی، شمال غرب و غرب کشور در بخش های جنوبی کشور بصورت مهاجر و یا اسکان یافته مشغول کار و زندگی هستند؛ دهها هزار نفر دانشجو از سایر استان ها در شهرهای ارومیه، تبریز، زنجان و اردبیل و سایر شهرستان های واقع در شمال غرب کشور به تحصیلات عالیه مشغول هستند و الی ماشاء ال...
جناب رضا،
شما آنچنان از اقوام صحبت می کنید که گویا مرز های فیزیکی گذر نا پذیر این قوم ها را از هم جدا کرده است.
در واقعیت محوده جغرافیایی کشور ما، همین اقوام موصوف بدلیل قدمت همزیستی با هم دیگر آنچنان در شهرها و روستاها در هم تداخل یافته اند که دیگر تشخیص آنها از هم دیگر به مشکلی صورت می پذیرد ...
در همین تهران کمتر خانواده ای را می توان یافت که عروس و یا دامادی از ترک، کرد، لر، عرب و ... نداشته باشند بصورتیکه حتی در برخی از خانواده ها صحبت از عروس و یا داماد فارس زبان از نوادر است ...
در پاسخ به (پاسخ به آقای علی)!
هموطن گرامی !
نخست اینکه از دیدگاه تاریخی، خاستگاه زبان ترکی آذربایجان نیست و در این زمینه بالطبع حتی مراجعه مختصر به واقعیات تاریخی بسیار مفید و موثر خواهد بود؛
دوم اینکه "محدوده ی جغرافیای موصوف" شما، از "مرزهای فیزیکی گذر ناپذیر" برخوردار نمی باشند و مبادرت به ترسیم آنها حتی در عالم خیال و رویا هم با توجه به نتایج قابل تصور عینی خوف انگیز است؛
سوم اینکه مرجع ضمیر گزاره موصوف حضرتعالی مبنی بر "باید کاری کرد که خاستگاه زبان ترکی یعنی آذربایجان ترک زبان بماند" شدیدا مبهم و مشکوک می باشد.
نویسنده با این همه پیشرفت؟
نوبل ادبی امسال به خاطر همین مقاله مال تو
به عنوان یک تورک آذربایجانی و نه (آذری مجعول) باید خدمت شما عارض شم که در سبک تفکر آذربایجانی و مردم سالار روح جمعی ملت تعین می کنه که زبان تورکی تدریس بشه نه شخص نویسنده با فکر محدود
جناب تورک آذربایجانی،
در همان محیط اطراف خود بصورت نمونه ای یک آمار گیری فرمائید که چند در صد خانواده ها علاقه دارند که جایگزین ضرورت ارتقای کیفیت آموزش بطور اعم و ارتقای کیفیت پرورش بطور اخص ، وقت بچه ها به دریافت آموزشهایی اختصاص داده شود که در آینده حیات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی آنها از نقش کم اثرتری برخوردار خواهد بود.
شما که ادعای تحصیل کردگی دارین با این سبک نوشتتون اما از فهم ابتدایی ترین مسائل هم عاجزین
اتفاقا زبان یک ملت یعنی اقتصاد سیاست تاریخ و فرهنگ اون ملت
چیزی رو که خدا جایز می دونه مخملوق جایز نمیدونه
امثال شما به مبارزه با خلق خدا پرداختن
امیدوارم روزی نشه که تحمل هم دیگه رو نداشته باشیم
حالا زیبنده این عنوان برگزیده (ائلدار) نیست که بفرمائید : " امیدوارم روزی نشه که تحمل هم دیگه رو نداشته باشیم".
کورش به آن بزرگی هم که شما را توهم زده نبوده است. او محصول عصر خود بود، عصری که دورانش از خیلی وقت ها گذشته ، منظور همان عصری که قدر قدرتی ملت ها و دولت ها به میزان وسعت سرزمین ها و تیول در اختیار وابستگی داشت. در این دوران کشور گشایان به سرزمین های دیگران تاخت می کردند و نیروی انسانی مازاد بر نیاز کشت و کار در آن سرزمین ها را قتل عام می کردند و از کله کشته ها پشته می ساختند.
اسکندر مقدونی برای دست یابی به سرزمین های بکر بیشتر پایش به هندوستان می رسید؛ کوروش موصوف شما از سرزمین های کلده و آشور و بابل عبور می کرد و از نیل رد می شد و همین اواخر هم چنگیز خان مغول و تیمور لنگ از آن طرف صحرای قره فوم می آمدند و از سیحون و جیحون می گذشتند و بعد از گذر از تنگه دار دانل در شرق اروپا سیاه چادرهاشان را می زدند و اطراق می کردند ...
در عصر حاضر ، پیش تازان سوداگران ماورای دریاها به بوی طلای سیاه و طعم عطر گاز ، بازارهای بکر فروش و غارت منابع انسانی منطقه بهترین گزینه ها را جنگ افروزی بین ملت ها و گروه های انسانی ساکن در مناطق انتخاب با لطایف الحیل نژادی، قومی و زبانی، اعتقادی و ... کرده اند.
در پایان عرض می شود که هر زبانی همچون یک ارگانیسم زنده را می ماند و در همه حال در پویایی بسر می برد و لذا برای آن مراحلی طبیعی از تولد، رشد و تکامل و حتی آنچنانکه در طول هزاران سال گذشته تاریخ تمدن بشری به ثبت رسیده شرائط مرگ هم می تواند محقق شود. تاثیر و تاثرات میان زبان ها در یک بافت و شرائط اجتماعی و اقتصادی درونی و پیرامونی امری کاملا بدیهی است ...
برخی ساده انگاری ها و ساده نگری ها می توانند موجبات تخریب و زخم های جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشند ...
..........................
تربیت این سیصد نفر موصوف حضرتعالی ، مشخصا نه برای کار و اشتغال در اتحادیه اروپا و در مراکز علمی و صنعتی و آزمایشگاه های نانو تکنولوژی کشورهای عضو اتحادیه اروپا است بلکه برای اداره و هدایت منافع کشور متروپل در سرزمین های مستعمرات قبلی در آفریقا و یا باصطلاح مستقل صاحب کرسی رای در سازمان ملل و سایر مجامع بین المللی است.
از نتایج فعالیت این جماعت متمدن "بلژیک" ی در همان آفریقا ، کشور های کنگو (زئیر) و رواندا است که مطمئنا خبرهای درز کرده به خبرگزاری ها از فجایع پدید آمده با هدایت شرکت های نفتی ، صاحبان معادن الماس و غول های کشت و صنعت را تعقیب می کنید؛
ضمنا از آن دوست دو دورگه آذربایجانی و بلژیکی خود درخواست فرمائید که چند جمله با مضمون مشترک"بلژیک" ، " پاتریس لومومبا" ، "اسید سولفوریک"، "موسی چومبه" و "موبوتو سه سه کو" را برای شما ارسال دارند تا در حد میزان ارائه مشاورت حق مطلب را بنحو اکمل بجای آورده باشند .
غنا و اعتبار زبان و ادبیات فارسی حاصل زندگی مشترک جمیع ملل ساکن در فلات ایران زمین می باشد .
از ابتدایی ترین درس های برآمده از " دفاع مقدس" ، یکرنگی توده های مردم و نیز سایر هموطنان ساکن در اقصی نقاط جهان در دفاع از مرزهای جغرافیایی ایران زمین بوده است که بهترین گواه بر نفی اصطلاح غریبانه "پان فارس ها" محسوب می گردد.
لاله های روئیده در ارتفاعات مرزهای غربی کشور در مناطق سردشت، بازی دراز، قصر شیرین، میمک، تنگه بینا، تنگه تاریک، دشت عباس، خرمشهر و ... و رودخانه های جاری برآمده در این پهن دشت و از خلیج همیشه فارس بوی شهدا و یاد جانبازان سرفراز کشور را از ترک، فارس،کرد، عرب، لر و بلوچ، ارمنی، گیلک و مازرونی و ... بهمراه دارند و ردیه ای بر اصطلاحات غریبانه ساخته "پان فارسیسم"، "پان تورکیسم"، "پان کردیسم"، "پان عربیسم" و دیگر "ایسم" ها می باشد...
شما يا تا حالا در مورد آذري ها تحقيق نكردي يا اگه تحقيق كردي عقايد افراطيت نميزاره واقعيت رو بگي.پس آذري،نه ترك.بيايم به اقوام با هر عقايدي كه دارن و داريم احترام بزاريم و تحريف تاريخشون رو كنار بزاريم
تو افغانستان هم تدریس رشته های مهندسی و پزشکی به زبان فارسی (به دلیل ضعف منابع) ممنوع میشه.فارسی فقط و فقط در 3 کشور ایران(اکثریت) و تاجیکستان(کاملا البته با الفبای متفاوت و در نتیجه اختلاف در کلمات زیاد) و افغانستان(دارن به سمت پشتو حرف زدن میرن) متکلم داره.متاسفانه واقعیت اینه که آینده روشنی برای این زبان وجود نداره
اینکه در دوره های عالی فنی مهندسی و پزشکی ، تدریس و تحصیل منابع بزبان های اصلی صورت پذیرد یک تصمیم بخردانه است و در کشور ما هم از سالیان دور و از همان بدو دوران تشکیل دارالفنون و حتی پیشتر از آن مسبوق به سابقه می باشد بصورتیکه بر همین اساس هم بعد از دوره آموزش ابتدائی، یاد گیری زبان خارجی در کنار زبان ملی جزو دروس اساسی محسوب گردیده است.
شایان ذکر است که بصورت عمده و برای این منظور در کشورهای منطقه و همسایه نظیر پاکستان، ترکیه، عراق،آذربایجان و کشورهای حوزه خلیج فارس به آموزش زبانهای انگلیسی، آلمانی ، اسپانیولی و فرانسوی و روسی و ... پرداخته می گردد.
نفس اجرای چنین رویه ای بهیچ وجه نفی کننده ضرورت پرداختن به زبان و یا زبان های منطقه ای و ملی نمی باشد.
...................
جناب علی!
منظر نگاه شما کامل نیست؛ در همین تهران و در خیلی از شهرهای دیگر خیلی از استادان دانشگاه ها و مدارس عالی ، دبیران دبیرستان ها و معلمین آموزش و پرورش زبان مادری شان غیر فارس و غالبا ترک، کرد، گیلک و ... می باشد.
با فارس شدن همسایه های بزرگ تبریز،این شهر هم به عنوان مرکز آذریها،یک شهر فارس زبان خواهد شد..
جناب عدالت مدعی الطلب!
محض اطلاع شما، بصورت مختصر عرض می شود:
نقش شاعران ، نویسندگان و ادبای برآمده از جغرافیای منطقه آذربایجان در ادبیات زبان فارسی از دیرباز غیرقابل انکار است و خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، پروین اعتصامی و ... و در عصر معاصر شهریار شعر ادب محمد حسین شهریار از نمونه های بی بدیل این مدعا است؛
یاد گیری زبان فارسی در مدارس اگر بطور صحیح و اصولی صورت پذیرد نه تنها مانع شکوفایی استعداد کودکان و نوجوانانی که زبان مادری آنها غیر فارس است نمی شود بلکه برعکس به شکوفائی هر چه بیشتر آن در قیاس با فرزندان فارس زبان کشور می شود.
بدلیل برخورداری از فرصت درک معانی دو زبان در دوران کودکی ، نونهالی و نوجوانی، اینگونه از هموطنان از فرصت های بالاتر درک وسیع تر زبان های سوم و ... برخوردار می شوند و از قضا یکی از دلایل مهم پیشرفت آنها در عرصه های علوم ، فلسفه و تکنولوژیکی در داخل و خارج کشور است.
شایان ذکر است که بازنگری در چگونگی تدریس زبان فارسی در مدارس سراسری کشور و در مناطق و استان های مختلف بالطبع بر کیفیت و اثربخشی آن موثر واقع خواهد شد که بالطبع از سوی صاحب نظران آموزشی ، پرورشی و سایر خبرگان فن و خارج از فضای نگرانی ها و دغدغه ها در شرائط متحول پیرامونی می تواند مورد بحث و گفتگو واقع شود.
...
چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است
اگر قبله گاه مسجد و خانه یکی باشد ابایی از محل نصب چراغ برجای نمی ماند.
در قداست مسجد و اسلام شک نکنید
بر مسلمان شک کنید
بولتن نیوز تو هم که پاسخ من رو سانسور کردی
من زبان مادری مو دوست دارم و بهش تعصب دارم و این هیچ ربطی به این نداره که ما با بقیه ی زبان ها مشکل داریم.
ما فقط خواهان اجرای اصل 15 قانون اساسی کشور هستیم.لطفا منطقی باشید.