کد خبر: ۱۹۳۴۱۴
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار:
پروندۀ ویژۀ بولتن نیوز: یاران امام به روایت اسناد ساواک

مروری بر فعالیت های انقلابی و مبارزات آیت الله کروبی

یکی از ترفندهایی که رژیم شاه برای تخریب وجهه مرحوم کروبی اعمال کرد این که با عنایت به تهور بی‌باکی شایع نماید که وی دیوانه است. رئیس ساواک لرستان طی نامه‌أی در تاریخ 1357/02/21 چنین می نویسد: دستور فرمائید ضمن مراقبت از نامبرده بالا به نحو مقتضی شایع نمایندکه شیخ احمد کروبی دیوانه شده وهرکس به منزل او تردد مینماید وی را طرفدار خمینی وضدمیهنی معرفی و برای افراد گرفتاری بوجود می‌آید.
گروه سیاسی، در تاریخ گهربار انقلاب اسلامی افراد و شخصیت های فراوانی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداختند که هرکدام در جایگاه خود دارای ارزش و اعتباری والا هستند و برخی به شهادت رسیده و برخی تا پایان حیات پرافتخار خویش به مبارزه ادامه دادند. گروهی نام آوران صحنۀ جهادند چونان شهید سعیدی و شهید غفاری و بسیاری نیز گمنامان این صحنۀ عظیم هستند که جز خداوند تبارک و تعالی کسی آنان و خدمات خالصانه شان را نمی شناسند.
 
به گزارش بولتن نیوز، پرداختن به این افراد از آن رو مهم است که اولاً نسل حاضر به زحمات طاقت فرسای آنان آگاه شود و ثانیاً دریابیم که هرگز شهرت یا عدم شهرت برای مردان خدا، انگیزه را نبود و تنها ادای تکلیف شرعی بوده که آنان را به این وادی خطرناک کشانده است.
 


در ادامۀ پروندۀ ویژۀ «یاران امام به روایت اسناد ساواک» که از چندی پیش تاکنون در گروه سیاسی بولتن نیوز و با همکاری گروه فرهنگ و هنر آغاز نموده ایم، امروز هجدهمین کتاب از مجموعه «یاران امام به روایت اسناد ساواک» که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات آن را منتشر می‌گردد و در آن به زندگی و فعالیت ها و مبارزات خستگی ناپذیر «حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کروبی»(پدرحجت‌الاسلام مهدی کروبی) پرداخته شده است را معرفی نموده و به زندگی پربار این یار دیرین امام(ره) می پردازیم و سعی خواهیم کرد ابعاد متخلف و پربار زندگی این مرد بزرگ و این مبارز حقیقی و صریح البیان و شجاع دل را بازگو نماییم.
 
این درحالی است که زندگی‌نامه کوتاه ایشان، مبارزه با رژیم شاه، همراهی با امام خمینی(ره)، دستگیری‌های پیاپی توسط ساواک، تبعید و نقش فعال ایشان در قیام 15خرداد از مطالبی است که در مقدمۀ این کتاب ارزشمند آمده است. پس از آن و به روال دیگر کتب این مجموعه، متن اسناد که شامل تصویر متن اصلی و متن حروفچینی شده آن است، درج گردیده است.
 
در پایان کتاب، نمایه اسامی نیز تصویر اسنادی که در زیرنویس‌ها به آن اشاره شده، به چاپ رسیده است. گفتنی است آیت‌الله احمد کروبی، متولد 1314هجری قمری، در یکی از روستاهای گلپایگان به نام اختخوان بود. در خانواده‌ای نسبتاً مرفه و مذهبی بزرگ شد. برای ادامه تحصیل به نجف رفت. پس از بازگشت به ایران در مناطق غربی کشور مشغول وعظ و مبارزه با رژیم شاه شد. وی چندین بار توسط ساواک دستگیر و زندانی شد، یک بار هم به دماوند تبعید گردید و سرانجام در سال 1363درگذشت.
 
حاج ملا احمد کروبی، نمایندۀ آیت الله بروجردی
 
در ميان عالمان دين كه علاوه بر ترويج شريعت مقدس اسلام و صيانت از آن با حكام جور زمان خود نيز همواره در ستيز بودند حاج ملااحمد كروبی اندك افرادی كه او را از نزديك می شناختند و يا خود در خط مبارزه بودند، كسی ديگر با او آشنايی نداشت‌.
 
اين بزرگ مرد كه به حق پای بر روی اميال فردی يا بهتر بگوييم نفسانی خود نهاده بود و ترك  ديار پرآوازه و مطرح علم و دين يعنی نجف و سپس قم را نموده‌، به نمايندگی ازسوی حضرت آيت‌الله العظمی بروجردی به اليگودرز سفر كرده بود تا مردم آن سامان را ارشاد و راهنمايی نمايد، پنجه در پنجه ساواك و شاه انداخت و با صبر و مقاومت بسيار به مبارزه عليه حاكم فاجر و جائر زمان خويش می پردازد.
 
كتاب حاضر آكنده از اسنادی است كه گويای دقت نظر ساواك بر اوست‌؛ به قسمی كه نامه‌های وی كه درضميمه كتاب نيز مندرج است شاهدی است بر اين كنترل شديد از اين مردبزرگ كه می توان «شايعه ديوانه بودن‌» او را نيز كه ازسوی ساواك منتشر شده بود، به آن افزود و در واقع دريافت كه به چه ميزان از استقامت و پايمردی او به ستوه آمده بودند:
 
«دستور فرماييد ضمن مراقبت از نامبردۀ بالا به نحو مقتضی شايع نمايند كه شيخ احمد كروبی ديوانه شده و هركس به منزل او تردد نمايد وی را طرفدار خمينی و ضد ميهنی معرفی و برای افراد گرفتاری به وجود می آيد.»
 
در جای جای مقدمۀ اين كتاب كه عمدتاً از مآخذ غير سندی و بيشتر با تكيه بر مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمين شيخ مهدی كربی فرزند آن مرحوم صورت گرفته‌، علاوه بر مبارزات او، علاقه و شيفتگی بزرگانی چون امام و ديگر علما و نيز مقام معظم رهبری به او نيز ديده می شود: «حضرت آيت‌الله خامنه‌ای(حفظه‌الله) كه در مشهد به ديدار پدرم رفته بود، بسيار شيفته اخلاق و رفتار ايشان شده بود و از شجاعت و حركات انقلابی ايشان و سلوك عرفانی ايشان تعريف و تمجيد می كردند...»
 
مطالعه مقدمه و دقت و امعان نظر در اسناد اين كتاب علاوه بر نشان دادن بزرگی شخصيت آن مرحوم و ميزان استقامتش‌، زوايای ناگفته‌ای از تاريخ انقلاب اسلامی را نيز برای پژوهشگر و يا هر جويندۀ ديگر كتاب روشن می نمايد.
 

زندگینامۀ ملااحمد کروبی از زبان پسرش
 
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کروبی متولد1314 قمری فرزند محمود از شخصیت های انقلابی است که طی سالیان سال رژیم شاه را به ستوه آورده بود و گمنام در صحنۀ تاریخی باقی مانده است. فرزند گرامی ایشان، حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی دربارۀ آن مرحوم چنین می گوید:  "ایشان متولد یکی از روستاهای گلپایگان به نام اختخوان بوده. پدر ایشان از افراد ثروتمند روستا بوده است و مادر ایشان از سادات بزرگوار خوانسار می باشد، ضمن این که پدرومادر هردو افراد مذهبی و پای بندی به احکام و فرائض دینی داشته اند اما مادر فوق العاده متدین و حزب الهی تر بوده است.
 
بر همین اساس هم فرزندان تحت تاثیر شدید شخصیت مادر بوده اند و این که گفته شده است: بهشت زیر پای مادران است، یکی از مصادیق بارز آن همین زندگی بوده است و مادر ایشان از نظر قالب های فرهنگی  آن زمان دارای دانش اجتماعی بیش تر از پدر بوده است.
 
فرزندان تحت تاثیر مادر قرار گرفتند و پدرم از همان جوانی بسیار مومن، غیور، شجاع و مبارز بود."
 
بازگشت به ایران
 
ایشان در بخشی دیگر از این مصاحبه درخصوص پدرش بزرگوارشان پس از آن که به عشق و علاقۀ ایشان به یادگیری علوم دینی و دروس حوزوی اشاره نموده و از رفتن ایشان به حوزه علمیه سخن می گویند، ادامه می دهند: "ایشان پس از آن که در دروس طلبگی را در نجف به پایان رساند به ایران بازگشت و مردم الیگودرز از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله علیه درخواست کردند تا عالمی دینی را برای هدایت ایشان بفرستند و آن مرجع بزرگ نیز، ایشان را برای تبلیغ دینی به الیگودرز اعزام فرمودند که ابتدا بخش بوده و بعد هم شهر شد، یک منطقۀ وسیعی از نظر تبلیغی، زیر پوشش ایشان بود و به روستاهای اطراف مبلغ اعزام می کردند.
 
 
عبادت و زهد شیخ کروبی
 
ححجت الاسلام کروبی در ادامه به توصیف برخی از خصوصیات و سجایای اخلاقی پدربزرگوارشان پرداخته و می گویند: "یکی از خصوصیات بارز ایشان عبادت و زهد فراوان بود که هیچ گاه نماز شب وی ترک نمی شد و دعاهای مستحبی را نیز فراوان می خواند. ایشان علاوه بر مفاتیح الجنان مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه(که کتابی ارزشمند و مشحون از دعاهای با مضمون عالی است و معمولاً متدینین و مومنین دعاهای ایام و شب های مخصوص را می خوانند) کتاب ارزشمند زادالمعاد مرحوم علامه مجلسی رحمه الله علیه را نیز در کنار سجاده داشت تا چنانچه دعایی در مفاتیح الجنان نبود، (آن دعا را) از آن بخواند.
 
 
خصلت های شخصی و اجتماعی
 
کروبی درخصوص خصلت نیکوی اجتماعی پدرش می گوید: "از نظر خصلت های اجتماعی دارای برجستگی هایی بود که می تواند برای همه سرمشق باشد. از نظر سخاوت و طبع بلند مشهور بود هر آن چه داشت را در راه خدا به محرومین می بخشید و چه بسا خود سر بی شام بر زمین می گذاشت اما غذایی را که داشت به فقیری هدیه می کرد."
 
وی ادامه می دهد:"وی حاضر جواب نیز بود، بر اثر این که عبایش را به این و آن می بخشید، گاه عبای مناسب تابستان یا زمستان نداشت و با هر عبایی که بود بیرون می آمد، یک روز در مشهد در هوای گرم با عبای زمستانی بیرون آمده بود، افسری جلوی ایشان را گرفت و گفت که آیا این عبا بر دوشت سنگین نیست. آن شاه فهمیده بود که وی درصدد تمسخر وی است. لذا گفته بود: این عبا کشیدنش مهم نیست آن شا منحوس پسر پهلوی که بر دوش ملت سنگینی می کند، کشیدنش سخت است؟!! آن افسر هم بلافاصله رفته بود."
 
ایشان در خصوص محروم گرایی پدرش نیز صحبت هایی مفصل می کند و در بخشی از این صحبت ها می گوید: "ایشان بسیار محروم گرا و مستضعف گرا بود و غذا و گندم تهیه می کرد و شبها خود بر میداشت و به درب منازل محرومین می برد و خود به آن ها می بخشید و خصوصاً در آن مناطق محروم چنین نیازمندانی داشت."
 
 
روحیۀ مبارزاتی
 
در مورد شیوۀ مبارزاتی مرحوم کروبی، فرزند ایشان چنین می گوید: از ویژگی های دیگر ایشان روحیۀ مبارزاتی وی است که شدیداً ضدرضاخان و محمدرضای پهلوی بودو با خاندان پهلوی درگیر و تعصب شدیدی نسبت به انقلاب اسلامی داشت. آن چه که از خاطرات ایشان مربوط به زمان های رضاخان است را برای ما تعریف می کرد و آن چه خودم به یاد دارم مسئۀ دلبستگی ایشان به مبارزات اسلامی دهۀ 1320 بود که وی از هواداران مرحوم کاشانی و مرحوم نواب صفوی بود.
 
ارادت ویژۀ ایشان به مرحوم کاشانی باعث شد تا در نهضت ملی شدن صنعت نفت، بسیار موثر باشد. به طوری که با زندگانی های محدود آن روز از الیگودرز به تهران می آمد و مدتی می ماند و در جلسات مهم شرکت می کرد و به تبادل اندیشه در رابطه با نهضت می پرداخت و حضور جدی داشت و وقتی به الیگودرز برمی گشت، علی رغم مشکلات فراوان آن روزگار به تهیه روزنامه می پرداخت. حتی اگر روزنامه های مربوط به چند روز قبل می شد، با مطالعۀ جدی آن ها خود را در جریان وقایع و حوادث روزگار قرار می داد.
 
درنتیجه عالمی بود آگاه به زمان و مقتضیان آن، با ان امکانات بسیارکمی که در آن روزگار وجود داشت، در برابر هر حادثه ای واکنش نشان می داد و با جمع کردن مردم و بردن به تلگراف خانه، تلگراف پشتیبانی از نهضت یا اعتراض به دشمنان نهضت را برای مسئولین مخابره می کرد. ابتدا هم به همۀ افراد و مسئولین نهضت ملی شدن صنعت نفت اردادت داشت اما بعدها که شکاف به وجود آمد از پشتیبانان مرحوم نواب بود و داستان های مبارزات مرحوم نواب را برای ما در منزل بازگو می کرد. از اقدامات شجاعانه آن ها در از بین بردن سران رژیم شاه، دستگیری و محاکمات و شهادت آن ها داستان های فراوانی برای فرزاندانش بیان می کرد و من تصور می کنم، یکی از اصلی ترین دلایل ورود فرزندان ایشان نیز به نهضت همین روحیۀ ایشان بود."
 
کروبی ادامه می دهد:"پس از دستگیری حضرت امام(ره) نیز برای اولین بار که ما دستگیر شدیم که ایشان پیگیر کار ما بود اما هیچگاه ما را رها نمی کرد. در همان سال که من به زندان افتادم ایشان برای این که مرا به سربازی نبرند، بلافاصله اقدام کرده بود و با این که من اصلاً فرزندی نداشتم، شناسنامه ای به نام دختر برایم گرفت که با این وسیله رژیم شاه نتواند مرا به سربازی ببرد و جالب این که من هرگز دختردار نشدم و وقتی می گفتم که اجازه بدهید که این شناسنامه را باطل کنیم، می گفت، خیر چنین نکنید، ان شاءالله دختردار خواهید شد!"
 
احضار به ساواک
 
درپی اوجگیری نهضت اسلامی ساواک برای مبارزه و مقابله با ایشان راه های مختلفی را در پیش گرفت تا شاید بتواند ایشان را  از ادامۀ روش مبارزاتی باز دارد اما توفیقی حاصل نکرد. یکی از آن راه ها احضار ایشان و گرفتن تعهد بود که در تاریخ 18/8/1345 وی را به ساواکاحضار و برخورد تندی با وی نمودند. این سوال و جوابی است که از مرحوم کروبی صورت گرفته است:
 
 
مرحوم کروبی با آگاهی فراوان نسبت به شیوۀ مبارزاتی ضمن انکار هرگونه اقدام علیه رژیم شاه، اعلام نموده است که با همۀ علماء ارتباط داشته و مسئله صرفاً یک سری مسائل مذهبی و دینی است.
 
رئیس ساواک لرستان در تاریخ 21/8/1345 طی نامه ای به ساواک مرکز گزارش ماوقع را چنین شرح می دهد:
  
 
 
غیرت دینی
 
اما ساواک لرستان نتوانسته بود، شخصیت واقعی مرحوم کروبی را به دست آورد. زیرا ایشان دارای روحیۀ شجاعانه ای بود که به عنوان «غیرت دینی» می توان تعبیرش کرد. به این معنی که در نزد آن مرحوم هیچ شیء مادی و معنوی ای به این اندازه عزیز و گرامی نبود و حاضر نبود برای برقراری احکام دینی از همه وجود خود مایه بگذارد اما هرگز به دین لطمه ای وارد نشود.
 
فرزند گرامی ایشان در این زمینه چنین می گوید:
 


همراهی با نهضت امام خمینی(ره)
 
فرزند گرامی ایشان در رابطه با همراهی و همگامی مبارزاتی ایشان با حضرت امام و فعالیت های وسیع وی علیه رژیم شاه چنین می گوید:
 






 
سالگرد 15 خرداد
 
در سالگرد واقعۀ 15خرداد همه ساله مرحوم کروبی به قم رفته و در مدرسه فیضیه علیه رژیم شاه به افشاگری می پرداخت. سال 1345 نیز این اقدام تکرار شد و آن سال حماسه ای بزرگ در فیضیه اتفاق افتاد که گزارش ساواک در رابطه با آن روز در بولتن نوبه ای شمارۀ 141 به تاریخ 1/7/1354 چنین آمده است:
 
 


تبعيد به  دماوند (تيرماه 54 تا تيرماه 1356)

 
مردم دماوند در دو سال تبعيد مرحوم ملااحمد كروبی خاطرات جالب وارزشمندی به خاطردارند. خاطراتی كه حاكی از استواری و نستوهی اين عالم مبارز داشت. خاطراتی كه به مردم روحيه می داد و برای ماموران شهربانی و ساواك دلهره ايجاد می كرد و اين موضوع در لابه لای اسناد به جای مانده مشهود می باشد. اميدواريم همه اسناد و به همراه خاطرات اين سال های فراموش نشدنی به چاپ برسدو در اختيار مردم عزيز قرارگيرد.
 
درتاريخ 24/4/1354 برابر رای كميسيون حفظ امنيت اجتماعي، شيخ احمد كروبی به دو سال اقامت اجباری در شهرستان دماوند محكوم می گردد و از اليگودرز به شهرستان دماوند منتقل می شود.
 
مطابق يك شور در تاريخ اول مرداد همان سال ايشان كه به « علت تحريكات و فعاليت هايي در جريان مدرسه فيضيه قم» دستگير شده بود در ساعت 30/12 روز 27/4/54 به شهربانی دماوند معرفی می گردد.
 
ايشان در تاريخ 5/5/54 در بين نماز  در مسجد جامع دماوند به پا خواسته و خطاب به نمازگزاران می گويد:«پسر من را ساواك زندانی كرده و خودم را بدون گناه به اين شهر تبعيد نموده و قصد دارد مرا بكشند.
 
مطابق بعضی اسناد نامبرده در اجتماعات و كوچه و خيابان به وضوح و با صداي بلند شعار مي دهد و نيز به طور علني و صريح با هركس می تواند تماس می گيرد و مطالب اهانت آميز و زشت و زننده به خاندان جليل سلطنت نسبت می دهد و 50 سال سلطنت پهلوی را  مانند 50سال عقب غضب خلافت و سلطنت يزيد معرفی می نمايد.
 
و بالاخره در تاريخ 27/4/1356 برای رای كميسيون امنيت اجتماعی دماوند، تبعيد ايشان خاتمه يافته و به تهران اعزام می گردد.
 
جمع بندی مبارزات اين روحانی مبارزه در صورتجلسه مورخ 21/1/55 مشاهده می گردد.
 
صورتجلسه
 
« در اجرايی اوامر صادره كميسيونی در ساعت 9 روز 1/12/35 با حضور امضاءكنندگان زير در دفتر رييس سازمان اطلاعات و امنيت دماوند به منظور رسيدگی به اقدامات خلاف رويه شيخ احمد كروبی تشكيل گرديده است.
 
عليهذا مراتب مشروحه زيرجهت صدور اوامر لازم به استحضار می رسد:
 
1- نامبرده از تاريخ 27/4/34 به علت تحريكات و فعاليت هاي مضره در جريانات مدرسه فيضيه قم بنا به رای صادره از كميسيون حفظ امنيت اجتماعی شهرستان اليگودرز به دوسال اقامت اجباری در شهرستان دماوند محكوم گرديده است.
 
2- مشاراليه از بدو ورود به دماوند در مجامع عمومی و در معابر و كوچه و خيابان به عناوين مختلف به مقامات كشور و لشگری و حتی مقام شامخ سلطنت اسائه ادب  نموده و عده ای نيز گرد او جمع و به سخنان وی گوش فرامی دهند.
 
3- نامبرده به محض مشاهده مامورين انتظامی و امنيتی ضمن فحاشی به آنان به مقامات مملكتی نيزتوهين می نمايد.
 
4- شخص موصوف براي افراد و مقامات، نامه هايي ارسال كه در نامه هاي مزبور به مقامات اهانت گرديده است.
 
5- بكرات از طرف شهربانی و سازمان اطلاعات و امنيت دماوند شخص مورد بحث احضار لكن تاكنون نصايح و تذكرات داده شده هيچگونه اثری نداشته و مشاراليه كماكان به اعمال خلاف خود ادامه می دهد.
 
با عرض مراتب فوق و با در نظر گرفتن اينكه شخص موصوف دچار بيماري رواني بوده و مرتبا در كوچه و خيابان، شعارهاي مخالف مصالح كشور مي دهدو اهالي اين شهرستان اكثرا داراي تعصبات به اصطلاح مذهبي بوده واز بيماري وي اطلاع ندارندو معتقد  هستند كه مشاراليه معمم سالم و عالم است و در راه حق فعاليت داشته و دولت درباره ي وي بي عدالتي مي نمايد به نظر اعضاء اين كميسيون چون تذكرات داده شده تاكنون در وي موثر نبوده، اصلح است فرد مزبور باقي مانده مدت اقامت اجباري در شهرستان دماوند را در يكي از شهرهاي غيرتشيع از جمله كردستان كه ساكنين آن اكثرا اهل تسنن هستند و به اظهارات معممين تشيع معمولا توجهي ندارند منتقل گردد.
 
رييس سازمان اطلاعات امنيت دماوند – محمدپور فريد
 
فرمانده گروهان ژاندارمري دماوند – سروان محمد جواداسدی
 
رييس شهربانی دماوند – سرهنگ دوم فخرالدين امينی
 
بايگانی شود ، 22/1/1336 – پرونده سوم 19126 ، ج2، ص 74
 

نامه نگاری با امام و مراجع
 
یکی از شیوه های مبارزاتی مرحوم کروبی نامه نگاری با مراجع و خصوصاً حضرت امام(ره)  بود که همین امر موجب شده بود تا کلیه نامه های ایشان توسط ساواک، سانسور شود. در زمان تبعید نیز  ایشان هرگز دست از رویۀ خود برنداشته و همچنان به این کار ادامه داد. مدیر سوم ساواک در این رابطه در تاریخ 25/1/1355 دستورالعمل زیر را مورد سانسور پستی ایشان ابلاغ کرد.
 
 

اما هیچ یک از این اقدامات موثر واقع نشد و مرحوم کروبی همچنان به تحرکات خویش ادامه داد.
 
شایعه سازی دیوانه بودن
 
یکی از ترفندهایی که رژیم شاه برای تخریب وجهه مرحوم کروبی اعمال کرد این که با عنایت به تهور بی‌باکی شایع نماید که وی دیوانه است. رئیس ساواک لرستان طی نامه‌أی در تاریخ 1357/02/21 چنین می نویسد:
 
دستور فرمائید ضمن مراقبت از نامبرده بالا به نحو مقتضی شایع نمایندکه شیخ احمد کروبی دیوانه شده وهرکس به منزل او تردد مینماید وی را طرفدار خمینی وضدمیهنی معرفی و برای افراد گرفتاری بوجود می‌آید.
 
این درحالی است که ساواک سالها چنین شایعه‌أی رامنتشر کرده بودوخود اذعان داشت که چنین شایعه‌أی هیچ فایده‌أی ندارد. وبطوری که در تاریخ 1/12/1355 رئیس ساواک دماوند نوشت:
 
با درنظر گرفتن اینکه شخص موصوف دچار بیماری روانی بوده[زیرا!!] ومرتبا در کوچه و خیابان شعارهای مخالف مصالح کشور میدهد[اما] واهالی این شهرستان اکثرادارای تعصبات و شعارهای مخالف مذهبی بوده و از بیماری وی اطلاعی ندارند[!!] ومعتقد هستند که مشارالیه معممی سالم و عالم است و در راه حق فعالیت داشته ودولت درباره وی بی‌عدالتی می نماید.
 
رژیم شاه تصور می کرد که هرکس علیه او سخن می گوید دیوانه است و همانطور که در طول تاریخ کلیه ستمگران، حق‌جویان و خداطلبان را به دیوانگی متهم کردند که در راس آنها پیامبر عظیم‌الشان اسلام است که مشرکان او را دیوانه خطاب کردند و قران این مطلب را به صراحت چنین نقل می نماید" ویقولون انه لمجنون" و آنها چنین می گویند که به درستی که حتماً پیامبر دیوانه است.
 
اگرمرحوم کروبی دیوانه بود چرا درخیابان به هیچ کس جز شاه بد نمی گفت؟! مردم خوب وشریف دماوند و الیگودرز می دانستند که شخصیتی شجاع و مبارز چون مرحوم کروبی، تنها روح سرکش و بی‌باک اوست که چنین قدرتی عظیم به او بخشیده است.
 
به هر حال رژیم شاه در بن بست عجیبی نسبت به این شخصیت مبارز بود که با اوج گرفتن انقلاب اسلامی درسال 1357 مرحوم کروبی نیز آزاد شد و چون دیگر مبارزات به ضدیت علیه رژیم ستم شاهی ادامه داد و با پیروزی درخشان انقلاب اسلامی او نیزدین خود را به اسلام ادا کرد.
 
پایان یک عمر مبارزه
 
وی همچنان ساده زیست و بی آلایش به خدمات خود ادامه داد و با پیروزی انقلاب احساس کرد باری که سال های متمادی بر دوش داشته اینک به مقصد رسیده است و دیگر غم و غصه ای نداشت. فرزند ایشان دربارۀ آخرین روزهای زندگی وی چنین می گوید:
 
"پس از تبعید به الیگودرز رفتند و همان راه را ادامه دادند و نامه هایی که برای بزرگان و خصوصاً حضرت امام(ره) نوشتند و امام نیز به ایشان علاقمند بود. ایشان را به تهران آوردیم و تا آخر عمر خویش در یک آپارتمان در خیابان خردمند جنوبی زندگی کردند.
 
در روز بیستم خردادماه 1363 نزدیک ظهر خوابید و چندلحظه ای بعد بیدار شد و گفت وضو ندارم و برخاست وضو گرفت و خوابید و پس از 20 دقیقه که اذان گفتند، همسر ایشان وقتی ایشان را صدا کرد و بیدارنشد، رفت و متوجه شد که از دار دنیا رفته است. مراسم بسیار ساده ای برای ایشان گرفته شد و در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدند. رحلت ایشان در خردادماه و مصادف با با ماه رمضان بود و ایشان همان ماه رمضان را روزه گرفته بودند."
 
آری بزرگ مردانی گمنام این چنین زیسته اند و این گونه به دیدار حق شتافتند. خدا ایشان را رحمت کند و با انبیاء و اولیاء محشور دارد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
4
7
درود خداوند بر ایت الله کروبی
صدوقی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۹
1
6
خداوند یاران صدیق امام راحل را که خود وخانواده شان زحمات زیادی برای انقلاب کشیدند را قرین رحمت قرار دهد .انشاالله.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۰
1
0
زنده باد کروبی
ناصح
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
0
0
فکر کنم به روش بهتری ه میتوانستید مرحوم ملااحمد کروبی را معرفی کنید و مرده ای به نام مهدی کروبی را زنده نسازید. خداوند بصیرت بدهد.
ابن الرضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
0
0
داعش ایران را زایاد نبرید باور نمی کنید سری به شهرمرزی ما خواف خراسان بزنید تکفیرها درقالب جماعت های چهل نفره نبلیغ آشکارا شیعیان را کافر می خوانند وتوده عوام حنفی مذهب را زا خوردن نذری وتوسل وزیارت امام رضا باز می دارند سومین گروه از جمله گروهی از پزشگان وهابی برای مبارزه ومداوای مجروحین داعش به سوریه رفته وبرگشته اند امسال 3 سال است که مراسم محرم را تحریم کرده اند وبه مردم اجازه نمی دهند برای تماشای عزای امام حسین درروزعاشورا وتاسوعا به خیابان نروند پیش از این که خواف به ادلب تبدیل شود دست به کاربشوید اگر خراسان را دوست دارید حوادث سال های 60 تکرار نشوید سری به خواف خراسان رضوی بزنید البته با برنامه وطرح من اتمام حجت کردم به شما خود می دانید این ها حتی دراندیشه نابود کردن مذهب حنفی هستند
مدیر پایگاه البته قطعا زیر نظر مسوولین مربوطه هستند و اگر خطری احساس شود برخورد لازم صورت خواهد گرفت .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین