کد خبر: ۱۹۰۱۹۱
تاریخ انتشار:

همه چیز درباره توافق نفتی ایران و روسیه

پس از انتشار اخبار توافق هسته ای ایران و قدرتهای جهانی، رویترز ماه گذشته گزارشی را به نقل از منابع ناشناس درباره یک قرار داد تبادل نفت و کالا بین ایران و روسیه منتشر کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه خبری المانیتور، منابع آگاه گزارش دادند که دو طرف برای عرضه روزانه 500 هزار بشکه نفت(25 میلیون تن درسال) ایران در ازای دریافت تجهیزات و کالاهای روسی توافق کرده اند.

این مقدار نفت بسیار قابل توجه است. این مقدار نفت تقریبا برابر کل تولید روزانه نفت اکوادور است که اگرچه کوچک ترین تولید کننده اوپک به حساب می آید، اما همچنان یکی از اعضای سازمان کشور های صادر کننده نفت است.

در نتیجه تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا که در سال 2011 شروع شدند، صادرات نفت ایران از 2.5 میلیون بشکه در روز به سطح کنونی یک میلیون بشکه تنزل یافت بنابراین برای ایران توافق با روسیه به معنی افزایش 50 درصدی صادرات نفت است.

قیمت اعلام شده در این توافق یک میلیارد و 500 میلیون دلار در ماه یا تقریبا 100 دلار برای هر بشکه نفت(قیمت کنونی بازار) است. این رقم در مقایسه با مبلغی که ایران در راستای لغو تحریمها به دست خواهد آورد، بسیار جذاب تر به نظر می رسد.

دولت آمریکا نارضایتی خود را از این اخبار اعلام کرده است. ایران اعلام کرده که هیچ مذاکره ای انجام نشده اما در پی این گزارش، مذاکراتی بین وزرای خارجه آمریکا و روسیه انجام شد. مسکو به طور رسمی هیچ خبری را تایید یا رد نکرده است، اما اعلام کرده روسیه در رژیم تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا و اتحادیه اروپا حضور ندارد و بنابراین نمی تواند ناقض این تحریم ها شناخته شود و آزاد است هر کاری را انجام دهد.

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران ماه گذشته در سفر به مسکو با سرگئی لاوروف وزیر خارجه و ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه دیدار کرد. دو طرف به طور علنی درباره همکاریهای اقتصادی آتی بین دو کشور صحبت کردند و لاوروف در پی این دیدار گفت: ما هیچ چیز برای پنهان کردن نداریم.

ظریف در مصاحبه با شبکه روسیه 24 گفت: ما رابطه بسیار دیرینه ای با روسیه داریم. رابطه ما بسیار گسترده تر از این شایعات و گمانه زنی ها است. روسیه و ایران همیشه به روابط اقتصادی خود ادامه خواهند داد. این درحالی است که هیچ بیانیه رسمی درباره این توافق نفتی از سوی دو طرف منتشر نشده است.

در همین حال یک منبع ناشناس در دولت روسیه در گفتگو با روزنامه روسی کامرسانت تایید کرد که گفتگوهایی بین مقامات ایران و روسیه انجام شده و ایده تبادل نفت و کالا در جریان اولین دیدار بین پوتین و حسن روحانی رییس جمهور ایران که ماه سپتامبر گذشته در بیشکک انجام شد، مطرح شده است. پس از آن پیشنهادات مشخصی توسط وزرای دو کشور به ویژه در جریان سفر لاوروف به تهران در ماه دسامبر مورد مذاکره قرار گرفته است.

به گفته الکساندر نواک وزیر انرژی روسیه اگرچه توافقی در زمینه تبادل نفت و کالا وجود ندارد ولی روسیه هیچ محدودیتی در زمینه عرضه مواد خام و مواد غذایی به ایران ندارد. وی تاکید کرد: برای توسعه تجارت بین مسکو و تهران باید مکانیزم هایی برای انجام تراکنش های مالی به روبل روسیه یا دیگر ارزهایی که در تحریم ها مشارکت ندارند ایجاد شود.

در همین حال شرکت های زاروبژنفت، گازپروم نفت، لوک اویل و روس نفت (شرکت های نفتی روسی که روی کاغذ قادر به مشارکت در این معامله هستند) به طور قاطع هرگونه حضور در مذاکرات و سوآپ نفتی را رد کرده اند. اگر صحبت های این شرکت ها را باور کنیم به نظر می رسد تمام مذاکرات صرفا اولیه و در سطح مقامات دولتی بوده که در جریان درز کردن به رسانه ها در آن اغراق شده است. اما این موضوع برای چه مورد نیاز است؟

اگر مزایای صرفا سیاسی این داستان را کنار بگذاریم، صرف نظر از اینکه آیا توافق نفتی انجام شده یا خیر، روسیه بخشی از مشکلات سیاست خارجی خود را با نشان دادن اینکه یک بازیگر کلیدی در سیاست های خاورمیانه است، حل می کند و در عین حال به عربستان اعلام می کند که اگر منافع اقتصادی اش نادیده گرفته شود آماده توافق با ایران و نادیده گرفتن کامل غرب است. به لحاظ مسائل اقتصادی انرژی، این بازی اگرچه ریسک بالایی دارد اما برای روسیه ارزش انجام دادن را دارد.

در وهله اول باید تاکید کرد که برای روسیه که بخش نفت و گاز نیمی از بودجه این کشور را تامین می کند سناریوی لغو کامل تحریم های ایران که دسترسی کاملی را به بازار های جهانی نفت و گاز جهان در اختیار ایران می گذارد، کاملا فاجعه بار خواهد بود. بازار های جهانی در حال حاضر به دلیل اقتصاد ضعیف، افزایش اندک تقاضای هیدروکربن ها، توسعه نفت و گاز شیل در آمریکا و ورود قریب الوقوع بازیگران جدی نظیر عراق، لیبی و برزیل به بازار نفت و ورود استرالیا، آمریکا، کانادا و شرق آفریقا به بازار گاز کاملا بی ثبات است. تمام این مسائل به کاهش سهم روسیه از بازار و افزایش خطر کاهش قیمت نفت و گاز منتهی می شود. به علاوه نباید سخنان بیژن زنگنه وزیر نفت ایران را در دسامبر گذشته(قبل از کاهش تحریمها) پیرامون آمادگی ایران برای شروع جنگ قیمت(به رغم سهمیه تولید اوپک) فراموش کرد. در آن زمان ایران اعلام کرد که حتی اگر قیمت ها سقوط کنند ایران تولید خود را افزایش می دهد.

زنگنه گفت: حتی اگر قیمت ها به 20 دلار در هر بشکه برسد، ما به تولید چهار میلیون بشکه در روز می رسیم. کارشناسان نسبت به احتمال چنین کاهش قیمت شدیدی تردید دارند اما در عین حال اقتصاد روسیه نه تنها با کاهش قیمت ها، بلکه عدم افزایش قیمت تهدید می شود. بودجه دولت روسیه با قیمت 100 دلار در هر بشکه نفت بسته شده است. در این وضعیت توانایی ایران با میادین نفتی عظیم و ارزان، برای دسترسی به بازار در آینده نزدیک مشخصا تضمین کننده سقوط درآمدهای صادراتی روسیه است.

البته تبدیل شدن به یک بازیگر برجسته در خاورمیانه و تضعیف سیاست های عربستان و نشان دادن سیاست هایی مستقل از غرب بهایی دارد که البته این بها برای روسیه بیش از حد بالا است. با توجه به نرخ رشد 1.4 درصدی تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2013(پس از متوسط رشد شش الی هفت درصدی در سال های 2000 تا 2008) روسیه نمی تواند این عامل اقتصادی و تامین بودجه را به خطر بیندازد.

این درحالی است که مسکو در مذاکره درباره قرار داد سوآپ نفت اهرمی را برای اعمال نفوذ و کنترل اوضاع در اختیار دارد. منطقه خواهد دید که چطور روسیه از شرکای خود حمایت می کند و خط سیاسی مستقل از غرب را در پیش می گیرد.

اگر مذاکرات موفقیت آمیز باشد و این توافق پیش برود روسیه دستکم در مراحل اولیه مازاد نفت ایران را دریافت و خارج از بازار نگه می دارد و احتمالا آن را به جای نفت خود که هنوز تولید نشده، به چین می فرستد. پوشش دادن مقادیر تعیین شده در قرار داد های کوتاه و میان مدت با چین که تامین آنها دشوار است ممکن است به نفع روسنفت باشد، اما پرداخت 100 دلار در هر بشکه به همراه هزینه حمل ونقل آن برای روسنفت سنگین است مگر اینکه قیمت کالاهایی که در ازای نفت دریافتی به ایران عرضه می شود، بر پایه بازار نباشد. همچنین این خطر وجود دارد که چین تمایلی به این نوع معامله نداشته باشد.

چین در حال حاضر به رغم تحریمها نفت ایران را خریداری می کند و به دنبال دریافت نفت روسیه صرفا برای متنوع کردن منابع نفتی خود و ارتقای امنیت انرژی در صورت بروز هرگونه بی ثباتی در خلیج فارس است. در اصل این نفت می تواند به اروپا نیز ارسال شود که باعث خواهد شد نفت غرب سیبری آزاد شده و به چین ارسال شود که باز هم تنها برای کوتاه مدت مفید خواهد بود، زیرا در بلند مدت این قرار داد برای روسیه سودآور نخواهد بود که بتواند بودجه خود را تامین کند. همچنین 25 میلیون تن نفت در سال رقم نسبتا بالایی است. مجموع مقدار نفت قید شده در قرارداد روسنفت با چین بطور متوسط 30 میلیون تن در سال است. آیا روسیه بطور کامل سود تجارت با چین را کنار بگذارد؟ این امر بعید به نظر می رسد، اما فضای پنج الی 10 میلیون تن در سال را برای یک یا دو سال می تواند باز کند.

از سوی دیگر روسیه نمی خواهد بازار ایران را پس از لغو تحریم ها از دست بدهد. شرکتهای غربی برای تجارت با ایران صف کشیده اند. ایران به پول، کالا و تکنولوژی احتیاج دارد که به معنی این است که روسیه فرصت بی نظیری را برای استفاده از برتری سیاسی خود و به دست گرفتن بازار مصرف ایران و دسترسی به منابع بالا دستی ایران در اختیار دارد. اما مشکل اینجاست که ایران به جز نفت یا وعده برای مشارکت در پروژه های آتی روسیه چیزی برای پرداخت ندارد.

ایده توسعه همکاری اقتصادی به عنوان یک احتمال مطرح است. افزایش درآمد از فروش تجهیزات و کالاها و مشارکت شرکتهای روسی در پروژه های بالا دستی ایران به سختی می تواند درآمد از دست رفته احتمالی ایران را از بازار های نفت و گاز بین المللی جبران کند. این امر به ویژه زمانی مشخص می شود که تلاشهای مایوس کننده شرکت های نفت و گاز روسی برای توسعه فعالیت خود در ایران را در نظر بگیریم. بنابراین روسیه باید بازی کاملا پیچیده ای را شروع کند. به احتمال زیاد برخی صحبت های اولیه انجام شده و روسیه یکسری گزینه ها برای تعامل با ایران را بررسی کرده است. اما اکنون که اخبار این توافق علنی شده این پروژه اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین