به گزارش بولتن نیوز، محمد صفری در سرمقاله سیاست روز نوشت: فرهنگ و هنر در ايران پيش از اسلام، هنري ارزشي و تاثيرگذار بود. اين فرهنگ
وهنر پس از پذيرش اسلام از سوي ايرانيان ارزش خود را بيشتر يافت و توانست
راه تعالي را به سوي کمال انساني و الهي طي کند. فرهنگهاي مهاجم پس از آن
که پي به ماهيت ارزشي و انساني، فرهنگ و هنر اسلامي ايراني بردند، سعي
کردند تا، جامعه اسلامي را تحت تاثير هنر و فرهنگ خود قرار دهند و از
انتشار فرهنگ ناب ايراني ـ اسلامي جلوگيري کنند. تهاجم و شبيخون فرهنگي که
از سوي مقام معظم رهبري مطرح شد به همين خاطر بود.
رسوخ در يک جامعه و انحراف در عقايد و ارزشهاي فرهنگي و هنري جامعهاي همچون ايران، همواره از سياستهاي جدي غرب بوده است.
بسياري ابزارها براي تحت تاثير قرار دادن مردم کشورمان مهيا شده است تا
بتواند سمت و سوي فرهنگي مردم راتغيير دهد و با خود همسو سازد. اين روش
علاوه بر کشوري چون ايران، عليه بسياري کشورهاي ديگر به کار ميرود.
از ساخت فيلمها و سريالهاي گوناگون و پخش آن از شبکههاي ماهوارهاي
گرفته تا رخنه در افکار و عقايد نخبگان فرهنگي و انحراف در آنها، همه در
راستاي تخريب فرهنگي يک جامعه است. جامعهاي که براي خود ارزشهايي قائل
است و ميخواهد بر آنها پايبند باشد. فرهنگي که تهاجم ميکند و شبيخون
ميزند، با شکل و شمايلي زيبا و آراسته وارد ميشود به گونهاي که مخاطب را
ميخواهد فريب بدهد. براي مقابله با چنين پديدهاي آيا نبايد به فرهنگ و
هنر ارزشي خود پايبند بود؟!
در جامعه اسلامي ما، هستند افرادي که در حوزه فرهنگ و هنر فعاليت ميکنند
اما غرب زده هستند و ارزشهاي آنها را به عنوان ارزش براي ذهن مخاطب وطني
عرضه ميکنند. دانسته يا ندانسته، عمدا يا سهوا، تفاوتي نميکند، در هر دو
حالت، اقدام آنها در حوزه فعاليت خود باعث انحرافات جامعه ايراني ـ اسلامي
ما ميشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره هنر و فرهنگ سخنان بسياري دارند، ايشان در
اين زمينه فرمودهاند؛ «... هنر را با معيارهاي اسلامي ياد بگيريد و ياد
بدهيد و آن را به کار ببريد، تا بتوانيم مفاهيم و ارزشهاي الهي و اسلامي
را به مردم نشان دهيم.»
حال آيا ميتوان گفت، «تقسيم هنرمندان به ارزشي و غير ارزشي بيمعناست؟»
شاکله دنيا و فلسفه جهان براساس ارزش و غير ارزش بنا نهاده شده است.
انسانها نيز براساس ارزشي و غير ارزشي شناخته ميشوند. آنهايي که احکام
الهي را به واسطه پيامبران و ائمه پذيرفتند، انسانهاي ارزشي و آنها که پشت
کردند و حتي دشمني ورزيدند، انسانهاي غير ارزشي هستند.
حال هنر و هنرمند را چگونه ميتوان در يک قالب قرار داد و آن را تقسيم به ارزشي و غير ارزشي نکرد؟
حتي اين تقسيمبندي در جوامع سکولار و لائيک هم ديده ميشود. اين جوامع، هر
هنر و هنرمند با سياستهاي آنها همخواني نداشته باشند، غيرارزشي تلقي
ميشود و تنها هنرمندي که در راستاي اهداف آنها گام بردارد ارزشي است.
هنر و هنرمند در جمهوري اسلامي ايران به عنوان آبروي انقلاب است. او
ميخواهد علاوه بر اين که ارزشهاي والاي ايران اسلامي را براي مردم خود به
تصوير بکشد، اين هنر «فاخر» را به ديگر فرهنگهاي دنيا معرفي کند. معرفي
ارزشهاي ايراني ـ اسلامي وانساني نيازمند آن است که آن هنرمند، آن ارزشها
را دريافت کرده باشد و خود مقهور فرهنگ ابتذال غرب و ديگر فرهنگها نشده
باشد.
هنرمند غرب زده ميتواند صدمات بسياري را به افکار عمومي جامعه وارد کند.
به همين خاطر است که بايد ميان هنرمند ارزشي و غير ارزشي تميز داده شود. در
غرب و ديگر جوامع هم هنر ارزشي وجود دارد که البته بايد از آنها استفاده
شود، نفي، تنها متعلق به هنر غيرارزشي است.
در يک جامعه اسلامي، آيابيشتر بايد به فرهنگ و هنر ارزشي بها داده شود يا غير ارزشي؟!
اين يادداشت را با سخنان رهبر معظم انقلاب به پايان ميبرم که فرمودند؛
«هنري که در خدمت حق، انسانيت و راستي و درستي قرار داشته باشد، ارزشمند
محسوب ميشود.»