گروه سیاسی - سیدمجتبی نعیمی: اسطوره٬ پدیدهای که باید آنرا در تاریخ و ادبیات٬ و مناسبات سیاسیاجتماعی هر ملتی جستجو کرد. اسطورهها٬ تیپهای شخصیتی هستند که سمبل یک یا چند صفت خاص بوده و عموما منحصر به همان صفات میشوند٬ بدون کمترین اضافات مثبت و منفی دیگری. شاید بخاطر همین باشد که اکثر اسطورهها خیالی هستند و کمترین شخصیت حقیقی واقعی وجود دارد که در نزد یک ملت به اسطوره تبدیل میشود.
به گزارش بولتن نیوز، البته این همهی داستان اسطوره نیست. اسطورهها که برای رفع نیاز انسان به الگو٬ توسط خود انسانها خلق میشوند٬ مطلقند. اما و اگر ندارند. پس٬ غیرقابل نقد هستند. هرچه اسطوره گفت همان حرف حساب است. حالا فکر کنید یک شخصیت حقیقی اسطوره شود. همهی این ویژگی بر وی سوار میشود. در نتیجه٬ انسان خطاکاری که مجموع خوبی و بدیست٬ مقدس شده و دیگر نمیتوان حتی به او گفت بالای چشمت ابرو.
در طول تاریخچهی جمهوری اسلامی٬ بعضیها سعی کردند که از خودشان اسطوره بسازند. بعضی دیگر هم که منافعشان در گرو اسطوره شدن دیگری بود٬ از آن دیگری و دیگران اسطوره ساختند. این قضیه تا حدی جلو رفت که برخی از دولتمردان و وکلای مردم باورشان شده بود که هرچه آنها بگویند حرف حساب است و هرچه آنها انجام بدهند٬ کار درست. نقد دولت و مجلس کار از ما بهتران بود و باید خودت اسطوره میبودی تا این نیاز سیاسیاجتماعی را رتق و فتق میکردی.
تا اینکه دورهی احمدینژاد شروع شد و با حضور وی در عرصهی سیاست کشور٬ خیلی چیزها تحول پیدا کرد. هرچند به مجموعهی عملکرد رئیسجمهور دولتهایی نهم و دهم نقدهای فراوانی وارد است٬ اما اگر احمدینژاد در طول این هشت سال هیچ کاری نکرده باشد٬ همینکه اسطورهی خیلیها را در این مملکت شکست یعنی یک کار تاریخی انجام داده است. او اسطورهی گذشتگان را شکست و خودش تبدیل به اسطوره شد. اما با ماجراهای جریان انحرافی٬ عملا احمدینژاد با دستان خودش٬ اسطورهی خودش را هم شکست.
این اتفاقات باعث شد که حداقل در دو سال آخر ریاست جمهوری وی٬ در نزد افکار عمومی کسی به عنوان اسطوره حضور نداشته باشد و همین یعنی پر رنگ شدن فضای نقد و شفافسازی بسیاری از مسائل. (البته کسی منکر انحرافات رخ داده در این وسط نیست) خیلی از مدیران و مسئولین با دیدن از بین رفتن حالهی نور ساختگی در اطرافشان حواسشان بیشتر به کارشان بود و مطمئنا در آینده٬ از این دورهی کوتاه به عنوان سالهایی که بلوغ سیاسی مردم بالاتر رفت یاد خواهند کرد.
اما انگار قرار است دوران جامعهی بیاسطوره در ایران به همین دو سه سال ختم شده و یکی دیگر از گامهای به پیش جامعهی ایرانی در بعد از انقلاب٬ در دولت یازدهم به پسرفت مبتلا شده و لیست عقبنشینیهای دولت اعتدال سنگینتر شود. گویا اسطورهسازی از شخص رئیسجمهور و دکتر ظریف در دستور کار رسانهی ملی و برخی از اصلاحطلبان قرار گرفته و قرار است دوباره دولت مقدس شده و در اطراف کارگزارن آن حالهی نور بپیچید تا کسی جرأت این را نیابد که نقدی به دولت وارد کرده که مثلا از زبان رسانهای نشنویم: چطور دولت یازدهم که خود را میراثبر بدهکارترین دولتها میداند٬ توان این را پیدا کرده که به مردم در دو نوبت سبد کالا بدهد؟
از شما میپرسم: اینکه بعد از مذاکرات ژنو به نوعی وانمود کنیم که گویا دولت توانسته در یک جنگ آخرالزمانی٬ دشمن یمانی خود را از بین ببرد و میکروفن به دست٬ از خوشحالی ساختگی مردم فیلم تهیه کنیم چه معنایی دارد؟ اینکه بعضی از حضرات اصلاحطلب بین دکتر ظریف و مرحوم مصدق اینهمانی ایجاد میکنند آیا غیر از این است که اسطورهسازی در دستور کار ایشان قرار گرفته؟ ید بیضای اصلاحطلبان در تیره و تار نشان دادن هشت سال پیش و بهشت برین شدن ۱۰۰ روز اخیر دولت یازدهم که اظهرمنالشمس است. اما اینکه مجری رسانهی ملی با بیانی از سر تملق٬ شیخ دیپلمات را شاهکلید مشکلات مردم تداعی میکند٬ تأثیری غیر از تسری اسطورهسازی در جامعه دارد؟
مسلما در این میان٬ آنهایی بیشترین ضرر را میبرند که اسطوره شدهاند. چون از فرصت نقد شدن بیبهره میمانند و با انباشت اشتباهات خود٬ دورهی مدیریتیشان را کوتاه و به پایان میرسانند. فقط عجب است از جماعت روشنفکرمآبی که سالها بر بوق عرفی شدن میدمیدند اما حالا که دور گردون بر مدار ایشان میچرخد٬ از در مقدسسازی وارد شده و دیکتاتوری روشنفکرانهیشان را که پیش از این چشیدهایم٬ بازتولید میکنند.
ونکتهی آخر: اگر بنا به اسطورهسازی در عرصهی سیاست است٬ آن اسطوره کسی جز امیرالمومنین و معصومین هدی(علیهم السلام) نیستند. پس سعی بیهوده نکنید که پیشاپیش پتهی این تزویرتان زده شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
حالا این شد یه چیزی !
اما با این توضیح که در این گیر ودار فقط رسانه ملی نبود که دهل و سرنا بدست گرفته بود و منجی سازی میکرد ، خیلی از رسانه های دیگر هم به قدر توان و بضاعت خود در این معرکه فعال مایشاع بودند ... !!