وقتی دولت روحانی اعلام می کند که مذاکرات باید شش ماهه و کمتر از یکسال به نتیجه برسد، باید راه های اعتماد سازی جستجو شود و این مهم، تنها از طریق مذاکرات دیپلمات ها حاصل نمی شود بلکه باید به مسائل مشترک مورد نظر کشورهای غربی وایران در دنیای امروز توجه شود.....
گروه سیاسی - اخبار به تدریج خوب و خوشی از ژنو می رسد که احتمالا حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته و موضوعاتی مانند آب سنگین اراک که مورد اختلاف است نیز به تدریج به توافق خواهد رسید. اما در عین حال در روزهای اخیر اعضای تیم مذاکره کننده اعلام کرده اند که تفاوت دیدگاه بین دو طرف وجود دارد و ایجاد توافق به خاطر نبود اعتماد کافی به سختی حاصل می شود.
به گزارش بولتن نیوز، آقای روانچی گفته است: بحث های خوبی در نشست اشتون و ظریف انجام شد و وارد محتوا و جزئیات شدیم. البته تفاوت دیدگاه بین طرفین وجود دارد.
آقای عراقچی نیز گفته است که مانع عمده ای که برای پیشرفت مذاکرات وجود دارد فقدان اعتماد از دست رفته است. مذاکرات وارد مراحل جدی شده است ولی بعید است که امشب به نتیجه برسیم.
جان کری نیز قبلا گفته بود که احتمال رسیدن به توافق کم است.
این نکات نشان می دهد همان طور که قبلا مقام معظم رهبری نیز بیان کرده اند بین دو طرف نبود اعتماد باعث کندی توافق شده است و ایران به آنها اعتماد ندارد.
این که ایران سلاح هسته ای ندارد و در حال حاضر امکان تولید سلاح هسته ای را ندارد، مورد اجماع و توافق همه کشورهای غربی است اما نه ایران برای رسیدن به حقوق خود به کشورهای غربی و حامی اسرائیل اعتماددارد و نه طرف مقابل اعتماد می کند و حاضراست بپذیرد که ایران نیز مانند هر کشور دیگری، حق غنی سازی اورانیوم را دارد.
در نتیجه مشخص نیست که چرا کشورهای غربی به ایران اعتماد ندارند و برای دست یابی ایران به حقوق خود، قدم بر نمی دارند!
براین اساس دو طرف باید تغییراتی در رفتار خود نشان دهند تا به جای 10سال مذاکره و رفت و آمد، هزینه های مردم ایران و کشورهای جهان را کاهش دهند. باید مسائل مهم و روز منطقه مانند سوریه و اقغانستان و عراق و... بین کشورهای منطقه و کشورهای غربی و.... مورد توجه باشد و نقش راهگشا و کارآمد و قدرت نفوذ ایران را در منطقه درک کنند و متوجه شوند که ایران کشوری صلح دوست و اهل حق و عدالت است و این گونه نیست که به دنبال سلاح های کشتار جمعی باشد و این تبلیغات منفی در سال های اخیر نه تنها مشکلی را از آمریکا و غرب حل نکرده است بلکه عملا راه رسیدن به احترام مقابل را سد کرده است.
به عبارت دیگر،همان طور که آقای روحانی تاکید کرده اند باید رابطه و مذاکره با احترام و تکریم باشد نه با تحقیر و تحریم
و همان طور که مقام معظم رهبری تاکید کرده اند جلب اعتماد نمی تواند با دستکش مخملی و دست چدنی انجام شود.
براین اساس دیپلمات ها،کاخ سفید و کنگره باید به این نتیجه رسیده باشند که با تحریم و فشار نمی توانند ایران را از حقوق خود منصرف کنند و باید به سمتی بروند که انعطاف پذیری در سیاست ها داشته باشند و نقش ایران را به عنوان یک بازیگر با نفوذ و اثرگذار بپذیرند نه به عنوان یک کشور اهل تنش و محور شرارت....
باید این ادبیات را کنار بگذارند و با احترام صحبت کنند و از گذشته خود عذرخواهی کنند تا به تدریج اعتماد سازی شکل بگیرد و این مذاکرات و همکاری ها تا این حد طولانی و به زیان ملت ایران با تداوم تحریم ها نباشد.
کشورهای غربی نباید تحت تاثیر لابی اسرائیل و افراطیون، به کندی و سخت گیرانه عمل کنند و باید حقوق ایران را به رسمیت بشناسند و گام هایی که ایران برای جلب اعتماد برمی دارد را بپذیرندو آنها نیز به سمت ایران و جلب اعتماد جمهوری اسلامی قدم بردارند. اگر قرار باشد که دائم بگویند مرغ یک پا دارد و ایران نباید غنی سازی کند، نمی توان به توافق رسید و نظرات را به هم نزدیک کرد و اعتماد ایجاد کرد.
از سوی دیگر در دولت روحانی، باید چندموضوع برای ایجاد اعتماد مورد توجه باشد و کشورهای غربی نیز باید به آن توجه کنند. این اقدام در برخی زمینه ها انجام شده اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله دارد.
اول این که لحن دیپلماسی و نوع برخورد دیپلمات ها باید تغییر کند که این موضوع هم در نوع مذاکرات وگفت وگوها و هم در ورود به مباحث کلی و جزئی کاملا روشن است و خانوم اشتون نیز گفته بود که به طرز بی سابقه ای وارد جزئیات مذاکرات شده ایم. و جان کری نیز گفته بود که به اندازه 35 سال با ایران مذاکره کرده ایم.
این مسائل نشان می دهد که ایران در مذاکرات بسیار موثرتر از قبل عمل کرده اما به همان اندازه نیز طرف مقابل باید موثر و مفید عمل کند.
نوع کلام، متن، لحن و کانال ارتباطی ظریف در پیام ویدئویی اخیر نیز که اعلام کرد این پیام ملت ایران است و باید به جلو برویم یا هر دو طرف برنده هستیم و یا هر دو طرف بازنده هستیم، کاملا متفاوت از گذشته است.
جواد ظریف، لحن و کلاس و جایگاه دیپلمات ها در سیاست ایران را ارتقا داد که اگر در سایر زمینه های بین المللی وداخلی وتجارت و سیاست و اقتصاد، از آن الگو بگیریم به نفع منافع ملی کشور خواهد بود.
دومین موضوع این است که برای کسب اعتماد، تنها نمی توان به مباحث دیپلماتیک وجلسه و مذاکره اتکا کرد ولازم است که در سایر زمینه های تجاری و اقتصادی و نوع مواجه شدن با کشورهای خارجی، نیز اصلاحاتی انجام شود تااعتماد بین دو طرف ایجاد شود.
براین اساس، شاید همکاری ایران و کشورهای غربی و کشورهای همسایه و... در زمینه های مشترک و جلب اعتماد و کاهش تنش های بین المللی و موضوع سوریه، عراق و افغانستان، بهترین نمونه هایی باشد که می تواند در کسب اعتماد بین دو طرف موثر باشد.
آمریکا و فرانسه و انگلیس و روس و چین و آلمان باید بدانند که تا سال های طولانی نمی توانند ایران را در تحریم شورای امنیت و آمریکا و اتحادیه اروپا نگه دارند و هر بار اعلام کنند که ایران باید جلب اعتماد کند و غنی سازی و... را رها کند.
وقتی جمهوری اسلامی یک قدم جلو می گذارد انتظار دارد که طرف مقابل نیز قدم بردارد.
براین اساس، شاید تا جلب اعتماد دو طرف باید به مسائل حاشیه پرونده هسته ای برای جلب اعتماد توجه شود. تا کشورهای غربی اطمینان حاصل شود که ایران تا زمانی که کشوری به ایران حمله نکند، وارد هیچ جنگی نمی شود و به کشوری حمله نخواهد کرد.
اگر ایران و کشورهای غربی درحل مسائل منطقه و کاهش مشکلات وارد شوند قطعا راه های بهتری برای جلب اعتماد گشوده خواهد شد.
این سوال مطرح است که تا چند جلسه و چند سال، باید تیم مذاکره کننده ایران به خارج کشور سفر کند و در مذاکرات کلمات و حرف های تکراری و عکس های مختلف را مشاهده کند؟
وقتی دولت روحانی اعلام می کند که مذاکرات باید شش ماهه و کمتر از یکسال به نتیجه برسد، واقعا باید برای آن برنامه ارائه شود و در شرایطی که مهمترین مشکل کسب توافق، بی اعتمادی است باید راه های اعتماد سازی جستجو شود و این مهم، تنها از طریق مذاکرات دیپلمات ها حاصل نمی شود بلکه باید به مسائل مشترک مورد نظر کشورهای غربی وایران در دنیای امروز توجه شود تااطمینان حاصل کنند که ایران به دنبال نابودی و جنگ و ساخت سلاح های کشتار جمعی نیست...