گروه سیاسی - دیدار دیروز رهبر انقلاب در اجتماع بزرگ فرماندهان بسیج سراسر کشور مانند همیشه حاوی نکات مهمی است که به برخی از آنها به طور مختصر اشاراتی می کنیم:
عزت اسلام و جامعه اسلامی، سرفصل مشترک قیام حسینی و انقلاب خمینی
به گزارش بولتن نیوز، رهبر انقلاب سخنان خود را با تقارن بین دو اتفاق مهم، یعنی ایام محرم و هفته بسیج آغاز کرده و سرفصل هر دوی آنها را پافشاری بر عزت اسلام و جامعه اسلامی بیان کردند:
«مجسّمهى عزّت است زينب كبرى، همچنانكه حسين بن على (عليهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصيبت، وقتى دشمن ميخواهد او را شماتت كند، ميگويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛ آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند. اين كارِ بزرگِ حماسهى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچكتر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد بههرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانكه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.»
کسب عزت نیز جز از مسیر «مقاومت» در صراط حق میسر نخواهد شد. وجه تمایز عاشوراییان سال 61هجری قمری در کربلا و بسیجیان دهه 60 شمسی در ایران با سایر قیام ها و انقلابها آن بود که اگر چه به لحاظ کمّی و مادی در شرایط نابرابری نسبت به جبهه دشمن قرار داشتند اما به دلیل آنکه بر راه خود یقین داشتند و عزت اسلام و جامعه اسلامی در برابر جبهه دشمن را بیش از هر چیز دیگری مهم و مقدم می دانستند، بر صراط حق مقاومت کرده و سختی ها و ناملایمت ها و فشارها نتوانست آنان را از راهی که انتخاب کرده بودند باز دارد.
درس بزرگ عاشورا و حماسه حضرت زینب (س) مقاومت در مسیر حق است و بسیج و بسیجی نیز با الهام از این الگو بود که توانست با دست خالی در برابر دشمن تا دندان مسلح بایستد و ذره ای از خاک کشور را به دست اغیار نسپارد.
تجربه تاریخ انقلاب اسلامی نیز نشان داده است هرجا که مسئولین و دولتمردان ما مسیر پیشرفت و تعالی کشور را از راه مقاومت و اتکای به داشته های درونی خود تلقی کرده و بر آن اعتماد کردند، توانسته ایم حتی با وجود فشارهای خارجی، حرکت رو به سمت جلوی خود را ادامه دهیم و بالعکس، هر جا مقاومت را کنار گذاشته و با شعار امثال «تنش زدایی»، از مبانی و مبادی خود کوتاه آمده و تسلیم خواسته های ناحق دشمنان شدیم، جز عقب ماندگی چیزی عایدمان نشده است. از همین روی اگر بخواهیم «عصاره» سخنان دیروز رهبر انقلاب را معرفی کنیم، همانا «مقاومت» در مسیر حق و کسب «عزت» اسلام و جامعه اسلامی است.
تفاوت نرمش قهرمانانه با تسلیم در برابر دشمن
از زمانی که رهبر انقلاب چند ماه پیش مجددا اصطلاح «نرمش قهرمانانه» را به کار بردند، انواع و اقسام تحلیل ها در مورد آن شده است. برخی از سیاسیون خارجی آن را به معنای تسلیم ایران در برابر غرب و نتیجه بخش بودن پروژه تحریم ها دانستند و برخی دیگر از سیاسیون داخلی، از آن به عنوان دست آویزی برای توجیه کردن هرگونه فعل و عمل دولتمردان و مذاکره کنندگان جدید استفاده کردند. در حالی که رهبر انقلاب معنای دقیق این اصطلاح را اینگونه بیان فرمودند:
«نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوههاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. وِ مَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَيِّزاً اِلى فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛ هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيشتعيينشده باشد.»
البته پیش از این بولتن نیوز در مطلبی به این موضوع اشاره کرده بود که نرمش قهرمانانه به معنای تغییر در «تاکتیک»ها و «روش»ها است نه عدول از «استراتژی»ها و «خط مشی»های کلی نظام. این سخن بدان معنا است که اگر اهداف و آرمان ها را به مثابه «قله کوه» در نظر بگیریم که مقصد نهایی کوهنوردان است، برای رسیدن به قله می توان از مسیرهای مختلفی راه پیمود در حالی که هدف نهایی هرکدام این راه ها همان رسیدن به قله است. این انتخاب و تعیین مسیر را می توان نرمش قهرمانانه نامید. بنابراین نرمش قهرمانانه بدان معنی نیست که بخواهیم اساسا قله را فراموش کنیم و همچنان در سطح و کوهپایه ها درجا بزنیم.
تعامل با ملت ها، تقابل با استکبار
«تعامل با دنیا» موضوعی است که به خصوص با روی کار آمدن دولت جدید رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته است. طی چند ماه اخیر، بارها شده که از زبان دولتمردان و رسانه های وابسته به طیف های سیاسی خاص شنیده ایم که می گویند در قرن حاضر، نمی توان درهای کشور را بر روی کشورهای دنیا بست و با دنیا قهر بود و برای پیشرفت کشور، چاره ای نداریم جز آنکه تعامل همه جانبه با دنیا داشته باشیم. آنان طوری از تعامل با دنیا سخن می گویند که گویی دعب انقلاب اسلامی و رهبران آن، قهر و دوری از کشورهای دنیا بوده است. در حالی که همانگونه که رهبر انقلاب بار دیگر امروز هم بر این موضوع تأکید کردند، مشکل ما با کشورها و ملت ها نیست، بلکه با خوی استکبار و مستکبران است:
«ما ميخواهيم با همهى انسانها، با همهى ملّتها، روابط دوستانه و محبّتآميز داشته باشيم؛ ما حتّى با ملّت آمريكا هم - با اينكه دولت آمريكا دولتِ مستكبر و دشمن، بدخواه و كينهورز نسبت به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى است - هيچ دشمنى نداريم؛ آنها هم مثل بقيّهى ملّتهايند. آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهتگيرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه ميكنيم.»
اما اینکه چرا انقلاب اسلامی با استکبار و نظام های استکباری مخالف است، به دلیل تعارض ماهوی این دو نظام است. راه و مسیر و مقصد این دو نظام از اول خلقت تا به امروز، از یکدیگر جدا بود و در دو قطب مخالف هم در طول تاریخ قرار داشته اند. نظام دینی، مردم را دعوت به «الله» می کند و نظام استکباری دعوت به «شیطان». از همین روی «اولیاءالله» و «اولیاءالشیطان» همواره در برابر هم صحنه آرایی کرده اند. در دوران حاضر نیز معلوم است که نظام استکباری چون ایالات متحده، نمی تواند نظام دینی جمهوری اسلامی ایران را تحمل کند:
«از زمان ابراهيم خليل و نوح پيغمبر و پيغمبران بزرگ و پيغمبر اسلام تا امروز هم همين بوده: جبههى حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهى امروز نظام اسلامى با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با اين خصوصيّاتى كه گفتيم، قادر نيست نظام اسلامىاى مثل نظام جمهورى اسلامى ايران را تحمّل كند. چون نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استكبار پديد آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ايران بهوجود آمد و بر اين اساس تشكيل شد، رشد پيدا كرد، قوى شد، منطق استكبار را به چالش كشيد.»
دقیقا به دلیل همین تعارض ماهوی و رویارویی تاریخی است که رهبر انقلاب پیش از این گفته بودند که به نتیجه بخش بودن مذاکرات هسته ای نیز خوشبین نیستند. چرا که اساسا نظام استکباری به دلیل تعارض منافع با نظام دینی، همواره در پی ضربه زدن به آن است. روی همین اصل، می توان گفت که حتی اگر موضوعی به نام پرونده هسته ای ایران هم وجود نداشت، باز هم نظام استکباری چیز دیگری را بهانه کرده و از آن طریق درصدد ضربه زدن به انقلاب اسلامی بودند. کمااینکه در دو دهه نخست انقلاب اسلامی نیز بهانه های واهی برای تقابل با انقلاب جفت و جور کرده بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com