کد خبر: ۱۷۶۶۵۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
استاد رحیم‌پور ازغدی/تأملی بر نظریه‌پردازی در حوزه‌ی روابط بین‌الملل (3)

ما باید به جهان شکل دیگری بدهیم، اما عاقلانه و انقلابی

در طول جنگ سرد می‌بینیم که دعوای دو بلوک، تنها دعوای دو منافع نیست، بلکه دعوای دو ایدئولوژی هم هست. اینکه بازی منصفانه‌ای در روابط‌ بین‌الملل واقع است و ما هم باید منصف باشیم و علیه خودمان شهادت دهیم، درست نیست. عملا مفاهیم دیگری می‌آیند و این‌ها را تحت شعاع قرار می‌دهند. مثل مفهوم نظم، امنیت جهانی، همزیستی و ثبات، ارزش‌های جهانی با تعریف خودشان.

گروه سیاسی -  دیپلماسی باید در خدمت چه هدفی باشد؟ چون خود دیپلماسی هدف نیست. مثلا در قالب رویکرد لیبرال بخصوص وقتی جنبه‌ی امپریالیستی پیدا می‌کند، در جهان جنگ و خشونت بین‌المللی چگونه تعریف شده است؟ صلح جهانی چطور تعریف می‌شود؟ کدامیک از این‌ها، کی و چطور، بر کدام ملت تحمیل می‌شوند؟ چرا این‌ها باید تعیین کنند که در کجا و چه زمانی باید جنگ صورا بگیرد؟ چون در یک جاهایی، منافع این‌ها با جنگ تأمین می‌شود و جاهایی با صلح و امنیت. نه اینکه قواعد عادلانه‌ای برای همه‌ی ملت‌ها تعیین شده باشد.

به گزارش بولتن نیوز،  خوب این رفتارها هیچ‌کدام واقع‌گرایانه نیست. هرچند واقع‌گرایی خودش به یک معنا مشکلاتی دارد. اما این‌ها، آنطور که از ما و شما می‌خواهند که واقع‌گرا باشیم هم واقع‌گرا نیستند. این‌ها کاملا جهان را بر اساس آنچه که در منظر آنها باید باشد تعریف می‌کنند برای بقیه به عنوان واقعیت. یک عده ساده‌لوح هم باور می‌کنند. در نتیجه در مقام توصیه، واقع‌گرایی‌شان حتی تجربی و پوزیتیویستی هم نیست، ولو اینکه در مقام توصیفی باشد. به ما شما می‌گویند که در روابط بین‌الملل مسائل هنجاری و ارزشی را کنار بگذارید، اما خودشان کاملا ارزشی و هنجاری و ایدئولوژیک عمل می‌کنند. حتی با نوعی دیکتاتوری فرهنگی در این عرصه ورود می‌کنند.



ما معتقدیم که در فهم روابط جهانی باید رئالیست باشیم. البته واقعیت‌های عالم تنها واقعیت‌های مادی نیست. و در مقام برنامه‌ریزی و توصیه‌ها و مدیریت رفتار خودمان، باید ایدئالیست باشیم. یعنی در مقام توصیف حتما واقع‌بین و نه واقع‌گرا باشیم، در مقام توصیه کاملا بایستی ایدئالیست و آرمان‌گرا بود. یعنی باید واقعیت را به سمت اهداف خودمان هل بدهیم، نه اینکه بگوییم واقعیت همین است و باید همین باشد. در حالی که بعضی وقت‌ها واقعیت این نیست، و بعضی وقت‌ها واقعیت اصلا این نیست. تازه اگر واقعیت این است هم غلط است. چه کنیم که آنچه هست را به سمت آنچه باید باشد پیش‌ ببریم. البته کاملا عاقلانه و انقلابی. تا جهان شکل دیگری پیدا کند، همان‌طور که در این سی‌وچند سال، ما به جهان از نظر سیاسی، فرهنگی و حقوقی شکل دیگری دادیم. البته باید این نقش را بشناسیم و مدیریتش کنیم و هزینه‌ی آنرا به طور عاقلانه بپردازیم.

در طول جنگ سرد می‌بینیم که دعوای دو بلوک، تنها دعوای دو منافع نیست، بلکه دعوای دو ایدئولوژی هم هست. اینکه بازی منصفانه‌ای در روابط‌ بین‌الملل واقع است و ما هم باید منصف باشیم و علیه خودمان شهادت دهیم، درست نیست. عملا مفاهیم دیگری می‌آیند و این‌ها را تحت شعاع قرار می‌دهند. مثل مفهوم نظم، امنیت جهانی، همزیستی و ثبات، ارزش‌های جهانی با تعریف خودشان.

حالا مسائل تکنیکی چیست در روابط بین‌الملل و هسته‌های ثابت یک موضع چیست؟ شما به این نظریه‌ی بین‌المللی که در اواخر دوره‌ی جنگ سرد ایجاد شده بود و ته مانده‌اش هنوز هم ادامه دارد نگاه کنید. آنجا هم کاملا موضوعات ارزشی احیا می‌شد و نقش مهمی ایفا می‌کرد در سیاست جهانی. یعنی جاهایی تنها دعوا سر قدرت و ثروت نبود، سر چپ و راست بود.

یا الان جریان نئولیبرالیستی، در جاهایی که در مورد محیط زیست، حقوق بشر و حقوق زن و اقلیت‌ها، بحث می‌کند تقریبا در همه‌ی موارد خلاف حرف‌هایی که گفته‌اند عمل کرده‌اند. هدف‌شان هم سرکوب مخالفان و توسعه و حفظ هژمونی‌شان است. اما تنها به هژمونی در عرصه‌ی اقتصاد و صنعت فکر نمی‌کنند بلکه به هژمونی در عرصه‌ی رسانه، علوم انسانی و اجتماعی و مباحث حقوقی و ... نیز نظر دارند. با اینکه در همه‌ی این موارد در رأس مجرمان هستند، اما می‌خواهند پلیس آن نیز باشند. بعضی هم باور کرده و شروع می‌کنند به پاسخ‌گویی در مقابل این‌ها و این مسئله از آن جوک‌های مسخره‌ای‌ست که در جهان وجود دارد.



حالا اینجا ما می‌خواهیم این نتیجه را بگیریم که بعضی از دوستان ما هنوز هم از منظر پوزیتیویسم و اثبات‌گرایی تجربی به مسائل روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل توجه دارند و برخلاف آنچه که شعار واقع‌گرایی می‌دهند، اساسا واقع‌گرا نیستند. اما اگر شما بخواهید روابط بین‌الملل را ارزشی مطالعه کنید، شاید مشکلاتی پیش پای شما باشد اما نتایجش کاملا ملموس است.

نظریه‌ی علمی در روابط بین‌الملل این است که بیاید و واقعیت‌ها را توصیف کند و دیگر دست به داوری آنها نزند. چون اگر داوری بکند دیگر علمی نیست و داوری به علم روابط بین‌الملل مربوط نیست. همچنین نظریه‌های ارزشی، نوعی نگاه آرمانشهری دارند و برای همه قابل درک نیستند. و یا اینکه در دنیای واقعی دولت‌ها می‌خواهند قدرت خود را به حداکثر برسانند و تحت هیچ هنجار خاصی عمل نمی‌کنند. و یا در دنیا نظم‌های مختلف هنجاری وجود دارد وهیچ نظریه‌ای ارزشی در روابط بین‌الملل نیست که همه‌ی بازیگران جهانی آنرا قبول داشته باشند. و یا قدرت‌ها از شعارهای ارزشی استفاده‌ی ابزاری می‌کنند در عرصه‌ی واقعیت. و یا نظام دولت‌ها به عنوان واحد نظام بین‌الملل در سطح جهان سهیم نیستند. این حرف‌ها از نظر پوزیتیویستی غلیظ تر است و برخی هم رقیق‌تر. برخی هم به عنوان واقعیت درست است و بخشی‌ از آن درست نیست. اما ببینید همین رویکردهای معرفت‌شناسی چه تأثیری دارند بر روی کنش و واکنش‌های بین‌المللی.

حالا اگر اهداف مادی شما با نظام ارزشی‌تان تزاحم پیدا کرد، کدام مقدم است و چرا و تا چه حد؟ آیا دولت‌ها باید به تأمین منافع ملی بپردازند یا منافع دولت‌مردان؟ و اینکه هر دولتی چه زنجیره‌ی ارزشی را برای توجیه رفتارهایش در عرصه‌ی بین‌الملل ترسیم می‌کند؟ و با افکار عمومی داخلی و خارجی و با قدرت‌ها چگونه صحبت می‌کند؟ این‌ها هرکدام به مبنای معرفتی، حقوقی و اخلاقی ما بستگی دارد و به تفسیر مادی یا معنوی از واقعیت ربط دارد.

اتفاقا یکی از رفتارهای مبتنی بر انقلاب اسلامی این است که واقعیت‌ها را آنگونه که هست ببینیم. ببینیم که در جهان مساوات وجود ندارد. ببینیم که یک منطق علمی خاصی بر رفتار قدرت‌ها در دنیا حاکم نیست و ببنیم که در این سی‌وچند سال ما توانستیم که آنها را شکست دهیم و عقب برانیم و دنیا را تغییر دهیم. بنابراین باز هم می‌توانیم. کسانی که بیش از اندازه می‌ترسند، طمع می‌کنند، اعتماد می‌کنند، این‌هایی که صداقت‌شان ما را کشته و دشمن را هم کشته! آنهایی که ساده‌لوحانه و متوهمانه به واقعیت‌ها نگاه می‌کنند و با امریکا و اسرائیل و کسانی که ملت‌های دنیا را کشته‌اند، متوهمانه سخن می‌گویند، هیچ‌کدام‌شان واقع‌بین نیستند. باید به این‌ها گفت که شما باید واقع‌بین باشید. واقعیت دیگر هم این است که در این سی‌وچند سال آنها چندبار از ما شکست خورده‌اند، پس باز هم شکست‌پذیرند. در انقلاب اسلامی، در دفاع مقدس، در تحریم‌هایی که ربطی هم به مسائل هسته‌ای دارد، در سوریه، در غزه، در لبنان شکست‌شان دادیم. آیا این‌ها واقعیت نیست؟ واقعیت این است که این‌ها از بمب اتم استفاده کرده‌اند و این‌ها باید محدود شوند چون اگر بخواهند دوباره استفاده می‌کنند. در ضمن غرب نمی‌خواهد و نمی‌تواند کمکی به اقتصاد دشمنانش بکند. چون خودشان گرفتارند. این‌ها واقعیت‌هاست. باید نگاه به دورن داشته باشیم، به ظرفیت‌های آزاد نشده...

تمام

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۵
عامی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۶
3
6
نمیدانم اینهمه نظریه پرداز داریم چرا یکی بیل و کلنگ برنمیدارد یه خوشه گندم بکاره مردم یه نونی بخورند توی این تحریم ها چو صد گفته نیم کردارنیست ...
حمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
1
0
صحبت بسی زيبا اما شما اگر توانستی با اين همه سخن رانی از توسعه فساد مالی و گوشه ای از ناهنجاريهای جامعه خود را بر طرف کرديد و جامعه خود را الگو قرارداديد آن موقع می توانيد جامعه جهانی را متحول کنيد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین