حسن فتحی كار گردان مطرح سينما وتلويزيون در يادداشتي كه در روزنامه بهار منتشر كرده به تمجيد از فيلم كلاس هنر پيشگي پرداخته است .
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از پارس توريسم، داوود نژاد دريادداشت خود نوشته است :در یکی از شبهای هفته گذشته به اتفاق پسرم به اکران خصوصی آخرین فیلم علیرضا داوودنژاد رفتم. سادگی بیش از حد فضای اکران خصوصی فیلم به خوبی گویای این نکته بود که وقتی سرو سری با رانتها و نهادهای فرهنگی رسمی و نیمهرسمی نداشته باشی و در مقام یک فیلمساز مستقل و صرفا با اتکا به تواناییهای خویش و سرمایه اندکی که با همراهی و همدلی چند همکار و افراد خانواده و فامیل فراهم شده، فیلمت را بسازی، آن وقت نه دیگر از تابلوهای تبلیغاتی رنگ به رنگ در نقاط مختلف شهر برخوردار خواهی بود و نه از حضور بعضی چهرههای مشهور سینمای ایران در اکران خصوصی فیلمت!
اما برای مرد خوب سینمای مستقل ایران، علیرضا داوودنژاد، محرومیت از بسیاری از امتیازات چنین و چنانی، تاوانی است که نه تنها صدمه چندانی به کیفیت آثارش وارد نکرده، بلکه به استقامت و سرسختی مردانه او در این آشفته بازار نامردیها، جلوهای افزونتر بخشیده است و عجبا که هراندازه سن و سال داوودنژاد بالاتر میرود، او تجربهگراتر، بیپرواتر و جسورتر از پیش به ساختن فیلمهای خود ادامه میدهد.
فیلم «کلاس هنرپیشگی» که با حضور درخور ستایش اعضای خانواده فیلمساز ساخته شده است تجربه نامتعارفی است در زدودن مرز میان دنیای پشت دوربین و روایتی که در مقابل دوربین اتفاق میافتد. در این میان نکتهای که با استادی تمام در سکانس به سکانس فیلم دیده میشود پیوند قابل تامل میان این دو دنیاست. در این ساختارشکنی ضد ارسطویی که به سنت فاصلهگذاری در تئاتر «اپیک» شباهتهایی دارد، مخاطب علاوه بر مواجهه با چالشهای عاطفی شخصیتهای فیلم در نسبتی تعقلی با یکایک آنها قرار میگیرد.
فیلمساز با لحنی کموبیش طنزآمیز، تاثیر ویرانگر یک اقتصاد فاسد و دلالصفت و بیمار را بر زندگی و احوال روزمره پیر و جوان یک خانواده ایرانی به تصویر میکشد.
در فرازی از این فیلم مادر این خانواده، از سنگینی پردلهره و تشویش بار مسئولیتی که نسبت به همه فرزندان خود احساس میکند، دچار نوعی فلج روحی و ذهنی میشود و ما تماشاگران از این رهگذر به یاد بغض و بهت تاریخی مردمی میافتیم که هراز گاهی در مواجهه با مشکلات ومرافعههای ریز و درشت فرزندان خود، سکوت غمانگیز و تلخی را پیشه میکنند؛ سکوتی نه از سر عافیتطلبی بلکه ناشی از فرسودگیهای دیرینه و بسیار. با این حال روایت فیلمساز در پایان، رنگی از مهربانی و امید به خود میگیرد و فیلمساز عشقی بیدریغ را در هالهای از مشارکت و همدلی سطوح سنی مختلف جامعه، چارهساز مواجهه با کجیها و نارواییهای زمانه خویش میداند.
سخن آخر اینکه در کارنامه سینمایی داوود نژاد، فیلم کلاس هنرپیشگی در کنار آثار درخشانی چون «نیاز» و «مرهم» موجب شکلگیری سهگانهای شده است که در زمره آثار فراموش نشدنی سینمای ایران محسوب میشود. راقم این سطور امید آن دارد سینمادوستانی که حامیان واقعی سینمای این مرز و بوم هستند فرصت دیدن این فیلم خوب را از دست ندهند.