سروش با بیان اینکه کاربرد سلاحهای کشتار جمعی در جنگ ایران و عراق میتواند ظرفیتهای بزرگ اجتماعی برای کشور ایجاد کند، افزود: «کشور ژاپن با تجربهای که در این زمینه داشت از هیروشیما به عنوان نماد صلح استفاده کرد، اما کشور ما از این ظرفیت استفاده نکرد در حالی که ۵۶۰ مورد حمله شیمیایی به ایران انجام شد که ۳۵ مورد علیه اهداف غیرنظامی به کار رفت. عراق برای اولین بار پس از جنگ جهانی اول به صورت رسمی علیه کشور ما از سلاح شیمیایی استفاده کرد. همچنین برای اولین بار گاز اعصاب استفاده شد و باز برای اولین بار گاز اعصاب علیه اهداف نظامی در این جنگ به کار رفت اما متاسفانه هیچ محکومیت بینالمللی نداشت.»
وی ادامه داد: «طبق بررسیهای ما نزدیک به یک میلیون نفر در معرض گازهای شیمیایی بوده و ۱۰۰ هزار نفر از عوارض و آسیبهای حاد رنج میبرند اما ۷۵ هزار نفر آمار رسمی جانبازان در بنیاد شهید ثبت شده است. اما اینکه چرا این آمار با هم همخوانی ندارند به ماهیت سلاحهای شیمیایی باز میگردد نه به طی مراحل پزشکی، یعنی باید ابزار دیگری به کار گرفت تا بتوان مجروحان شیمیایی را احصا و شناسایی کرد. طبق گزارش سازمان ملل ۱۹ هزار و ۵۰۰ بمب شیمیایی و ۵۴ گلوله شیمیایی و ۲۷ موشک کوتاه برد شیمیایی علیه ایران به کار رفته و عراق اعتراف کرده که یک میلیون و ۸۰۰ هزار تُن گاز اعصاب و ۶۰۰ تُن سارین که عامل اعصاب است علیه ایران استفاده کرده است.»
مدیرعامل انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی به احتمال استفاده گاز VX در جنگ با ایران اشاره کرد و گفت: «شواهد و مستندات حاکی بر این است که از این گاز در زمان جنگ استفاده شده است. استفاده از این گاز سبب میشود که قدرت تخریب گاز خردل افزایش پیدا کند.»
سروش درباره کسانی که تحت تأثیر ضایعات شیمیایی هستند گفت: «از میزان ثبت شدهها یک درصد ضایعات بسیار شدید و ۳.۵ درصد نسبتا شدید و حدود ۹۵ درصد ضایعات معمولی دارند. البته این ضایعات پیشرفتپذیر هستند و باید برای جلوگیری از پیشرفت آنها به مراقبت از افراد بیمار بپردازیم.»
سردار حسین علایی، رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه نیز در نشست «تاریخ ایرانی» طی سخنانی با موضوع حمایتهای اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا از عراق در جنگ با ایران ابراز داشت: «بسیاری معتقدند که جنگ از زمانی آغاز شد که عراق اطمینان یافت که آمریکا با شروع جنگ مخالف نبوده و حتی قرار است از عراق برای مهار جمهوری اسلامی استفاده کند. آمریکا به محض آغاز جنگ ۴ فروند آواکس که سفارش آنها در زمان شاه داده شده و آماده تحویل به ایران بود را به همراه ۳۰۰ خدمه آن برای مراقبت از منطقه خلیج فارس در اختیار عربستان قرار داد. ده روز بعد از شروع جنگ هواپیماهای جاسوسی کار خود را شروع کردند و از آنجا که عراق و آمریکا در آن زمان روابط دیپلماتیک نداشتند به نظر میرسد اطلاعات از طریق عربستان در اختیار عراق قرار میگرفت.»
وی ادامه داد: «بعد از انجام عملیات طریقالقدس و آزادی بُستان، آمریکا در اقدام مهمی نام عراق را از لیست کشورهای تروریستی خارج کرد. این اقدام از لحاظ حقوقی به این معنا بود که آمریکا به صورت رسمی قادر است کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی در اختیار عراق قرار بدهد. چندی پس از این بود که یک تاجر ارمنی- اسرائیلی مجموعهای از نقشههای ایران با مقیاس یک پنجاه هزارم را در اختیار عراق قرار داد.»
علایی افزود: «آمریکا از زمانی که احساس کرد پیشروی ایران در مناطق اشغالی ادامه مییابد و ممکن است برتری در خلیج فارس از آن ایران باشد بلافاصله طرح تشکیل نیروهای واکنش سریع در خلیج فارس را به تصویب رساندند که طی آن ۲۰۰ تکاور دریایی به همراه ناو هواپیمابر رنجر و هفت ناو دیگر در خلیج فارس مستقر شدند.»
وی ادامه داد: «از اسفندماه ۶۲ که عملیاتهای ایران با پیروزیهای خوبی مواجه میشد آمریکا همکاریهای خود با عراق را گسترش داد و برای اولین بار در اسفند ۶۲ و در عملیات خیبر عراق به طور گسترده از سلاح شیمیایی و عامل خردل علیه ایران استفاده کرد. آمریکا در سال ۶۳ رامسفلد را جهت عادیسازی روابط با عراق، به این کشور فرستاد. طی این دیدار طرحی به تصویب رسید که اولا تهیه سلاح و تجهیزات نظامی برای ایران از هیچ بازاری در جهان ممکن نباشد و افزون بر این دست اروپاییها برای واگذاری انواع تجهیزات به عراق باز گذاشته میشد. همچنین از آذر ۶۳ آمریکا رسما به تحریم سیاسی عراق پایان داد.»
رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه اظهار داشت: «کمکهای آمریکا به عراق همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال ۶۴ تعدادی از آمریکاییها در بیروت گروگان گرفته شدند و قرار شد تا در ازای آزادی گروگانها در بیروت، آمریکا قطعات نظامی مورد نیاز ایران را در اختیار ما قرار دهد و به دنبال آن ماجرای مک فارلین پیش آمد که تا یک سال و نیم بعد از این تاریخ در ازای توصیه ایران به لبنان برای آزادی گروگانها در مجموع رقم ۲۲.۵ میلیون دلار تجهیزات و قطعات نظامی از سوی آمریکا در اختیار ایران قرار داده شد.»
وی افزود: «اما بعد از اسفند ۶۵ آمریکا چرخش فوقالعادهای به سمت عراق داشته و اطلاعات زیادی در اختیار آن قرار داد به طوری که عملیات کربلای ۴ ایران ناموفق ماند و عملیات کربلای ۵ با تلفات زیادی همراه شد. با ادامه جنگ آمریکا و شوروی به این نتیجه رسیدند که باید مداخله جدی در جنگ داشته باشند و ریگان و گورباچف تصمیمات مهمی در این زمینه گرفتند. از جمله این تصمیمات برنامهریزی برای فشار به ایران برای دست کشیدن از ادامه جنگ بود. از این زمان به بعد سیاستی که توسط آمریکا دنبال میشد این بود که جنگ نه برنده داشته باشد و نه بازنده.»
وی در بخشی دیگری از سخنانش اظهار داشت: «آمریکا در دو سال آخر جنگ گام بلندی به سمت عراق برداشت و طی قراردادی یک میلیاردی با عراق که در حوزه کشاورزی و سموم کشاورزی بسته شد، بخش زیادی از عوامل شیمیایی از سوی آمریکا در اختیار عراق قرار گرفت. به علاوه آنها حتی هلیکوپترهای ST214 که پیش از انقلاب به سفارش ایران ساخته شده بود و با آب و هوای ایران و عراق سازگاری داشت را به عراق دادند.»
علایی افزود: «از صدور قطعنامه ۵۹۸ تا پایان جنگ آمریکاییها در خلیج فارس ۹ بار به ایران حمله و در سال پایانی جنگ به طور مستقیم در مجموع ۵ میلیارد دلار به ایران خسارت وارد کردند.»
در ادامه این نشست دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد روابط بینالملل به بررسی تبعات حقوقی حملات شیمیایی عراق به ایران پرداخته و ابراز داشت: «با وجود اینکه دو دولت آمریکا و شوروی در جنگ ایران و عراق، ظاهرا اعلام بیطرفی کردند اما با پیشرفت جنگ، شوروی پیشرفتهترین سلاحهای خود را در اختیار عراق قرار داد و یا آمریکا اطلاعات جابهجایی نیروهای ایرانی را به عراق داد و درباره سلاحهای شیمیایی نیز یکی از شرکتهای آلمانی وارد این موضوع شد. همینطور در همه قطعنامههایی که تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ از سوی شورای امنیت صادر شد، ابا داشتند از اینکه عراق را به عنوان آغازگر جنگ معرفی کنند و لحنی بازدارنده علیه این کشور داشته باشند. شورای امنیت نسبت به استفاده از سلاحهای شیمیایی آگاهی داشت اما متاسفانه در شورای امنیت تصمیمگیریها بر اساس مصلحت است نه عدالت؛ آن هم مصلحت اعضای این شورا.»
وی افزود: «با وجود تلاشهایی که برای محکومیت عراق در سازمان ملل انجام شد در نهایت با فرستادن آسیبدیدگان شیمیایی به این سازمان، شورای امنیت قطعنامهای صادر و در آن به طور ملایم عراق را محکوم کرد اما در همان قطعنامه ایران را به دلیل ادامه جنگ مقصر شناخته بود. با وجود اینکه طبق پروتکل ۱۹۲۵ عراق نقض آشکار حقوق بشر و جنایت علیه بشریت را انجام داده بود اما باز هم با آن اینطور برخورد شد. بنابراین طی این جنگ متاسفانه علیه ایران بسیج جهانی شکل گرفت. اما اینکه چرا چنین امری اتفاق افتاد، ما باید نسبت به نظام بینالملل واقعنگر باشیم. نظام بینالملل بر دو پایه بنیان گذاشته شده، بنیان حقوقی و سلسله مراتب قدرتها. تنظیم سیاست خارجی باید در جهتی باشد که به این موارد توجه کرده و در صورت لزوم حتی در مواضع ایدئولوژیک بازنگری شود.»
باوند تاکید کرد: «نکته دیگری که ذکر آن ضروری است این است که در حقوق بینالملل ما اصل مشارکت را داریم. در جنگ ایران و عراق ما شاهد بودیم کشورهایی به ویژه در حوزه خلیج فارس به عراق ۶۰ میلیارد دلار کمک مالی کردند و یا به نیابت از عراق به فروش نفت پرداختند، اینها هم در پرداخت غرامت شریک هستند. اگرچه پرداخت غرامت به ایران آنطور که باید پیگیری نشده است اما مطئمنا کشورهای خلیج فارس در پرداخت این غرامت شریک هستند. متاسفانه این موضوع اصلا مطرح نشده و نه تنها پرداخت غرامت آنطور که باید پیگیری نشده بلکه حتی نامی از این کشورهای حامی در پرداخت غرامت برده نمیشود.»
سید محمد صادق خرازی، معاون وقت ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع نیز در ادامه این نشست، با بیان اینکه در طول جنگ تحمیلی تنها کشورهای همراه با ایران، سوریه و تا حدودی لیبی بودند و به جز آنها شوروی، آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و ممالک عربی از جمله مصر، عربستان، کویت، بحرین، یمن و اردن به طور مستقیم درگیر جنگ بودند، اظهار داشت: «ایران در واقع در این جنگ تنها بود و به تعبیر امام در جنگ ایران و عراق در مقابل کل عالم ایستاده بودیم. در این جنگ عدهای دشمنان ما بودند و گروه دیگری دوستان ما که آن دوستان نیز ما را تیغ میزدند. من معتقدم الان همان غربتی که در جنگ داشتیم همان غربت را در پیگیری آثار جنگ داریم و البته در این مرحله مشکل ما این است که بخشی از مطالبات ما قربانی مراودات سیاسیمان میشود.»
وی با تاکید بر اینکه برخلاف غالب تحلیلهای رایج، علت موجده وقوع جنگ را قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و یا صدور انقلاب نمیدانم، افزود: «این اجماع شکل گرفته علیه ما در جنگ با هدف زوال و اضمحلال ایران شکل گرفت و جنگ با این هدف آغاز شد.»
خرازی تشریح کرد: «برژینسکی مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر در آمریکا در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۵۹ در عمان با صدام ملاقات و در آنجا مجوز حمله به ایران را داد. صدام در آن جلسه اعلام کرد برای اینکه جایگزین شاه در ژاندارمی منطقه باشیم نیاز داریم که خوزستان را بگیریم و آنها میگویند که مخالفتی ندارند و حتی در آن جلسه صدام از خوزستان به عنوان عربستان یاد میکند و همۀ این اسناد موجود است.»
خرازی با بیان اینکه نزدیک به ۱۰۰ هزار عکس و نقشه در آن روزها جمعآوری کردیم، اظهار داشت: «عناصر نفوذی ما در عراق آلبومهای محرمانه صدام را در سال ۶۵ برایمان آوردند و ای کاش حقوقدانها و سیاستمداران این مساله را جدی بگیرند و روی این مسائل به عنوان مبنای تجاوز کار جدی انجام دهند.»
وی افزود: «در دوران جنگ صدام و دونالد رامسفلد رئیس بزرگترین کمپانی سلاحهای غیرمتعارف در آمریکا ۱۴ بار با یکدیگر ملاقات داشتند و زمانی که رامسفلد در زمان بوش پسر وزیر دفاع آمریکا شد، عکسهای ملاقاتهای او را با صدام منتشر کردند. این اسناد نشان میدهد که رامسفلد قبل از جنگ با صدام تبادل اطلاعات میکرده است. همچنین واینبرگر وزیر دفاع آمریکا قبل از آغاز جنگ با عراق تبادل اطلاعات داشت. علاوه بر این کارلوچی وزیر دفاع دولت ریگان در نشستی در دانشگاه آکسفورد به من گفت که وقتی شاه از ایران رفت، استراتژی آمریکا بر این شد که صدام مورد بسیار مناسبی است و باید از جاهطلبی صدام برای مهار و از بین بردن ایران استفاده کرد.»
خرازی ادامه داد: «پریماکوف از شخصیتهای کلیدی شوروی که چهره بسیار نزدیک به صدام بود به من گفت بیش از ۴۰۰ ملاقات با صدام داشته است. او آنقدر به صدام نزدیک بود که ۴۸ ساعت پیش اینکه تومار حکومت صدام به دست آمریکاییها پیچیده شود با او ملاقات داشت. فرانسه هم تمام قد در کنار عراق بود. آقای شونمان که دو دوره وزیر کشور فرانسه بوده است میگفت ما ۴۷ خلبان در اختیار صدام گذاشتیم.»
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «همان شبی که مقام معظم رهبری در دوره ریاست جمهوری در سازمان ملل حاضر شده و سخنرانی داشتند، آمریکاییها دو فروند کشتی ما را زدند که به همین خاطر رهبری دو پاراگراف از سخنرانی خودشان را تغییر دادند و ضمن اعتراض به این موضوع اعلام کردند که ما هم مقابله خواهیم کرد. پس از آن بود که ایران هم با مینهای دریایی ناوهای آمریکایی را مورد حمله قرار داد.»
خرازی افزود: «آمریکاییها چند بار در قالب برنامههای علمی مواد شیمیایی در اختیار عراق گذاشتند. آنها از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ مجموعهای از عوامل بیماریزای شیمیایی از جمله پنج نوع سم بوتولونیوم و چهار گونه از عوامل سیاه زخم را در قالب پکیجهای تحقیقاتی به دانشگاههای عراق دادند که از آن طریق در اختیار مراکز نظامی عراق قرار گرفت. آمریکاییها بعد از سال ۱۹۸۸ یازده نوع دیگر از این عوامل را در اختیار عراق قرار دادند و تازه در سال ۱۹۸۹ آمریکا وقتی که دیگر جنگ خاتمه یافته بود، طی قطعنامهای لیبی و عراق و ایران را تحریم کردند که هیچ نوع فعالیت شیمیایی با آنها نداشته باشند.»
وی افزود: «ما بعد از جنگ فقط ۱۲۰۰ اسیر مصری در ایران داشتیم و با همه اینها میخواهم بگویم این کشورها فقط به قصد براندازی و امحای ایران با عراق متحد شدند و جنگ را به راه انداختند.»
سردار محمدباقر نیکخواه بهرامی، مسئول پدافند شیمیایی دوران دفاع مقدس نیز در این نشست با بیان اینکه ۱۵۰ کشور در این جنگ عراق را یاری کردند، اظهار داشت: «در طول این جنگ عراق ۶۰۰ مورد حمله شیمیایی علیه ایران انجام داد که ۵۸۲ مورد آن کاملا مستند و غیرقابل انکار است. در این حملات بیشترین عامل به کار رفته گاز خردل و بعد از آن عامل اعصاب ۲۰ درصد و عامل آرسنیکی ۱۵ درصد را تشکیل میدهند. همچنین ما هم اکنون بیش از صد هزار جانباز شیمیایی داریم که نیاز به درمان ویژه دارند اما تنها ۷۵ هزار نفر از آنها در بنیاد جانبازان پرونده دارند. من امیدوارم هرچه زودتر برای بقیه این جانبازان که بلاتکلیف هستند در بنیاد شهید کاری انجام شود.»
تاریخ ایرانی در روزهای آینده متن کامل نشست «حملات شیمیایی عراق به ایران؛ رویکرد غرب» را منتشر خواهد کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com