کد خبر: ۱۶۸۶۷۱
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:

نامه همسر محمدحسین جعفریان به وی

من «اوج» و بچه‌هایش را نمی‌شناسم. فقط خوب می‌فهمم آنها با همت بلندشان به جای همه آن رفقا و مدیران و ادارات دارند ادای دین می‌کنند. جای سیاست مدارانی که به جای دلجویی، از تو شکایت کردند. جای همه مدیرانی که وقت بیداری تو خود را به خواب زدند جای...نفس‌شان گرم و آفرین به غیرت‌شان.
به گزارش بولتن به نقل از فارس، مراسم بزرگداشت محمدحسین جعفریان، شاعر، نویسنده و مستندساز امروز ساعت ۱۷ در نخلستان اوج برگزار می‌شود.

به همین مناسبت ساقی جعفریان همسر وی مطلبی را در وبلاگ خود نوشته که متن آن را در ذیل می‌خوانید:

آقای خوبم سلام!

سه هفته‌ای است که از تو دور افتاده‌ام. روزنامه‌ها نوشته‌اند قراراست برایت بزرگداشت بگیرند.از آنجا که در تماس‌های تلفنی مکررم،هیچ حرفی از آن نزدی، یقین دارم مثل بسیاری چیزها که من بزرگ و بزرگ‌تر می‌بینم‌شان، تو از کنار این یکی هم آرام و معمولی گذشته‌ای. اما من توانایی‌های تو را ندارم. من نمی‌توانم رد شوم. خبر این ماجرا هم خوشحالم کرد و هم غمگین اما چرا حالا؟ این همه سال چطور هیچ‌کس رنج‌های تو را ندید؟ چطور رد شدند از کنار تو، از شعر‌ها، نوشته‌ها، و «حماسه ناتمامت»؟

یادت هست بعد از تصادف دوم، از مشهد که به تهران آمدیم یک روز عاقبت یک ترازو خریدم تا روی آن بایستی و من بفهمم این بشر، این شاعر نحیف که آتش از کلماتش تنوره می‌کشد و بی‌خیال با همه در می‌افتد چند کیلوست؟ هر روز تکیده‌تر می‌شدی و من وحشت زده تر. ترازو را که آوردم سرزنشم کردی اما من کوتاه نیامدم عصاهایت را هم به کمک خواندم به زحمت بلندت کردم. اما نمی‌توانستم نگهت دارم. دست هایت می‌لرزید و مچ‌بند عصاها لق لق می‌کرد. ترسیده بودم، تو را بعد از هفته‌ها روی تخت بیمارستان بودن از جایت بلند کرده بودم. زیربغلت را گرفته بودم.

آقای خوب من، به من تکیه کرده بود، همان مردی که با همین عصاها برای رسیدن به خواسته‌اش هفته‌ها پیاده، کوه‌های افغانستان را در نوردیده بود. بیشتر ترسیدم. دست‌های من هم داشت می‌لرزید. چشمم که به عقربه‌های ترازو افتاد ناگهان احساس کردم دیگر نمی‌توانم وزنت را تحمل کنم، آه خدای من! جهان من فقط سی و پنج کیلو وزن دارد، قهرمان من...و تو سنگین شدی، سنگین و سنگین‌تر و من دست‌هایم دیگر توان ایستاده نگهداشتنت را نداشت.

من خیلی ضعیف‌تر از آن بودم که تکیه گاه تو باشم من آمده بودم به تو تکیه کنم... با صدای ضعیفت بود که به خودم آمدم... نمی‌دانم چه شد که به اینجا رسیدم فقط دلم می‌خواست خیلی زودتر سراغت را می‌گرفتند همان روزهای سی و پنج کیلویی پر دردت، کاش می‌توانستم حرف بزنم، بنویسم، از تمام درد‌های روحی و جسمی که داری و تنها من از آنها باخبرم.

من مرکز فرهنگی «اوج» و بچه‌هایش را نمی‌شناسم. فقط خوب می‌فهمم آنها با همت بلندشان به جای همه آن رفقا و مدیران و ادارات و...دارند ادای دین می‌کنند. جای آنها که درد کشیدنت را دیدند اما انکارت کردند. جای سیاست مدارانی که به جای دلجویی، از تو شکایت کردند. جای همه مدیرانی که وقت بیداری تو خود را به خواب زدند جای...نفس‌شان گرم و آفرین به غیرت‌شان. این بزرگداشت هم تمام می‌شود اما بزرگداشت تو در قلب و جان من که خوب آرزوهایت را می‌شناسم همیشه بر پاست. من شاگرد دغدغه‌های تو هستم، ساحل دریاهای توفانی ات.پس به حرمت معلمی‌ات ببخش بر من این چند خط درد دل را که بدون اجازه ات منتشر کردم.

قربان همیشگی و ازلی و ابدی تو، همسرت: ساقی جعفریان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
POLAND
|
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۷
0
8
خوش به حال اقای جعفریان کخ همچین خانمی داره از بس ندیدیم خانمی از اقاش تعریف کنه این مطالب رو که خوندیم کلی ذوق کردیم خوش به حالت اقای جعفریان حسودیم شد
حسین غلامحسینی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۷
0
6
جناب جعفریان اگر حتی یک طرفدارداشته باشی وآن همین همسر باوفایت برایت کفایت میکند...پس نگران کوه مشکلات نباش!
علی اکبر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۸
0
1
خانه نمونه یعنی این
گنابادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۹
0
1
حسین جعفریان گنج هایش را در رنج هایش کشف کرد و سزاوار است همسرش که شریک بخشی از رنج های او بوده امروز اینگونه محافظ گنج های حسین باشد
حجت
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۰
0
0
غیبت مسئولان فرهنگی کشور بزرگداشت آقای جعفریان شاهدی است که همه جناح ها و گروهها تحمل هنرمندان شجاع و آزاده ای مثل آقای جعفریان را ندارند
کاظمی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
0
0
لطفا همه کسانیکه با پول و اعتبار مردم دائم از مشکلات و آسیب های خانواده ها فریاد می زدند قدری در هدر رفتن هزینه ها مراعات کنند ببینند خانواده ایرانی رااگر اسیر کلاس آموزشی،طرح پژوهشی و مرکز مشاوره فاقد صلاحیت نکنیم و در متن ارزشهای ایرانی اسلامی باشندچه صحنه های زیبایی را می توانند خلق کنند که همه آن مشاورین محترم باید به تماشای این خانواده ها بنشینند،درود بر آقای جعفریان و همسرش
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین