اخبار متعدد با تیترهایی همچون: "خداحافظی دانشجوها با دانشگاه آزاد" ،"دانشجو رفتنی شد" و در دوز بالاتر "خدا دانشگاه آزاد اسلامی را مجدد آزاد کرد" در بسیاری از سایت و روزنامه ها به چشم می خورد!
به گزارش
بولتن نیوز، البته رئیس 56 ساله دانشگاه آزاد اسلامی هم در این هفته بیکار ننشست و از همه ی ترفندهای سیاسی و رسانه ای اش استفاده کرد و به نوعی یک پای رسانه های صوتی،تصویری و نوشتاری بود.او در مصاحبه اخیر خود از علاقه و روابط حسنه اش یا سید حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی هم سخن گفت!! دانشجو البته احتمال خداحافظی اش از دانشگاه آزاد اسلامی را هم خاطر نشان کرده و گفته است: در جلسه ای که روز چهارشنبه، ۲۰ شهریور با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد داشته، "موضوعات مختلف از جمله تغییر احتمالی اینجانب و بررسی آن در جلسه هیئت امنا، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. فرهاد دانشجو در خصوص نظر آیت الله چیزی نگفت و به جمله: «آیت الله هاشمی رفسنجانی نظر خودشان را واضح به من گفتند ولی اینجانب صلاح نمی دانم آن را بیان کنم و بهتر است نظر ایشان توسط خود رئیس هیئت امنا بیان شود، بسنده کرد.
اما آنچه در این بین ذهن نگارنده را -که افتخار خدمت در دانشگاه آزاد اسلامی را دارد -مشغول کرده است فرار رو به جلوی رئیس آکادمیکی است که دوست ندارد از صندلی مدیریت بزرگترین دانشگاه حضوری جهان پایین بیاید!
دانشجو در هفته گذشته بارها و بارها مصاحبه کرده است.از آکادمیک بودن خود گفته است و تلوحیا نسبت به تغییر سیاسی اش اعتراض کرده است.دانشجو که خود سیاسی بر سر کار آمد در این روزهای اخیر از پای رسانه های مختلف گرفته تا تشکل های دانشجویی و مدیرانش را به میان آورده تا شاید بتواند چند صباحی بیشتر بر این صندلی تکیه دهد.
نگارنده که شناخت مناسبی از شیوه مدیریت هر دو رئیس دانشگاه آزاد (جاسبی و دانشجو) دارد معتقد است تفاوتی بین این دو رئیس وجود ندارد و تنها فرق آنها را باید در نوع استراتژی رسیدن به هدف تمیز داد!
بی شک هر دوی این عزیزان مدیرانی، رسانه ای، پرحاشیه،سیاسی،نامحبوب و عشق قدرت بودند و هستند!
دانشجو در اسفند 91 با حمایت رئیس جمهور و وزیر وقت علوم و علیرغم مخالفت آیت الله به ریاست دانشگاه آزاد رسید و در همان ابتدا با انتقال خبرنگار سیاسی و منتقد یک خبرگزاری اصولگرا به راس خبرگزاری دانشگاه آزاد نشان داد شمشیر را برای مخالفانش –بالاخص هاشمی-از رو بسته است! اما شمشیر برادر بزرگتر وزیر علوم چندان تیز نبود.هاشمی مثل همیشه و علیرغم هجمه های سنگین سکوت کرد تا تاریخ در مورد رفتارهای این رئیس آکادمیک قضاوت کند.
و امروز همان تاریخ به نظاره نشسته است.فرهاد دانشجو روزهای آخرش را سپری می کند. از بدنه دانشگاه آزاد کسی او را دوست ندارد.نه افزایش حقوق و نه تشکیل فرمایشی گروه مشاوران هیات علمی،دانشجویی و کارمندی ریاست هم او را محبوب نکرد. مقصر عدم محبوبیت و این تغییر احتمالی هم،فرهاد دانشجو نیست.او دیر یا زود خواهد رفت.مقصر کسانی هستند که با فشار و زور و از سر قدرت او به این دانشگاه تحمیل کردند.شاید قصور او را درجایی باید دانست،که بر خلاف گفته هایش بسیار تندتر از دوران جاسبی سیاسی عمل کرد.
مصاحبه مشاوران و مدیران فرهاد دانشجو را در طی مدت مسئولیتشان بخوانید! عملکرد و سخنان رئیس دانشگاه آزاد را مرور کنید.عملکرد تشکل ها که فقط نامی از آنها مانده است را ببینید.تعداد تغییرات بدنه مدیران و روسای واحدهای مختلف دانشگاه را در دو سال گذشته بررسی کنید.نوع عملکرد و خط مشی رسانه های دانشگاه آزاد را نگاهی دگر بار اندازید. آنگاه نشانه های سیاسی بودن دانشجو را به وضوح مشاهده خواهید کرد.دانشجویی که حتی در روزهای آخر مدیریتش هم دلش می خواهد سیاسی رفتار کند و توپ را در زمین دیگران(شما بخوانید هاشمی) اندازد.
فرهاد دانشجو رئیس دو ساله دانشگاه، نباید از تغییرش ناراحت باشد.خود کرده را تدبیر نیست.زمانی رئیس دولتی که او را بر سر کار نهاد داس بدست همه را قلع و قمع کرد و در زمانی دیگر خود او همه را تغییر داد تا جایی که صدای حامیانش هم در آمد.
داستان فرهاد دانشجو در قالبی ورزشی اش را می توان با داستان ورود حمید استیلی و اخراجش از پرسپولیس مقایسه کرد.اتفاقا در مقطعی به فرهاد دانشجو پیشنهاد شد به عضویت هیات مدیره پرسپولیس در بیاد که البته رئیس پر حاشیه دانشگاه آزاد قبول نکرد.
استیلی دو سال پیش با حمایت و فشار مدیر عامل وقت پرسپولیس و در طی یک انتخاب آبکی از سوی کمیته فنی سرخ ها بر صندلی علی دایی تکیه زد،که در همان روزهای اول حضورش مورد نکوهش هواداران فهمیده فوتبال واقع شد.طرفداران دو آتشه سرخ بابت نوع ورود این پیشکسوت معترض بودند و در نهایت هم او را مجبور کردند عطای کار را به لقایش ببخشد و شاید استیلی دیگر هیچ زمانی ردای مربیگری در پرسپولیس را بر تن نکند!
فرهاد دانشجو هم با همان حمایت و فشار -البته از سوی مرد پرحاشیه سالهای اخیر کشور -بر مسند دانشگاه آزاد نشست.بدنه دانشگاهیان بابت این ورود بدون بلیط او گله مند بودند و هستند.حتی پاداش های صد تومانی رئیس دانشگاه هم باعث نشد فرهاد دانشجو محبوبیتی قابل توجه بدست آورد و امروز که خبر رفتن او زمزمه شده است نه استادان ،نه دانشجویان و نه کارکنان خدوم دانشگاه خم به ابرو نیاورده اند.
و اما یک نکته جالب!در انتهای نگارش مطلب بودم که پیامکی با این مضمون بدستم رسید:"مشاور رئیس دانشگاه آزاد اسلامی: تا گفتیم حقوق کارمندان باید افزایش یابد،گقتند:فرهاد دانشجو باید عزل شود"!!
ریش سفیدی از اساتید دانشگاه کنارم نشسته بود.متن پیام را خواند و با لبخندی گفت:سیاه بازی ها و سیاسی بازی های آقای رئیس ظاهرا تمامی ندارد!من یاد دارم در اردیبهشت 61 از تریبون نماز جمعه تهران هاشمی رفسنجانی از تاسیس دانشگاهی گفت که مورد تایید امام راحل هم واقع شده بود.حال از وعده آن روز هاشمی سی و اندی سال می گذرد. آن فکر دیروز،امروز تبدیل به بزرگترین دانشگاه حضوری جهان شده است.اما کسانی که در سالهای سختی از چند فرسخی این دانشگاه هم عبور نمی کردند به یمن حضور رئیس دولت دهم بر مسند مدیریت های گوناگون این دانشگاه نشستند و تا توانستد بر دیگران تاختند و امروز لیدر شعار دهندگان شده اند. این استاد علوم سیاسی دانشگاه معتقد بود: البته تاریخ را نمی شود تحریف کرد. حتی اگر مسئولان تازه از راه رسیده بخواهند در سالنامه دانشگاه نام هاشمی را از جمله معروف امام (ره)حذف کنند و این چنین حرف های فرافکنانه ای بزنند.
این استاد دانشگاه سوالی داشت که جوابی برایش نداشتم: آقای مهندس! دانشگاه چه منافعی برای این برادران تازه از راه رسیده دارد ،که نگران هستند هاشمی با شکستن سدشان، آب را راهی لانه مورچه ها کند؟
جاسبی فکر میکرد از جیب خودش پرداخت میکنه. باز این بهتر بوده که به دنبال برابری حقوق و مزایای اساتید دولنی و ازاده .
البته امیدوارم در مورد برخی از روسای واحد ها تصمیم جدی گرفته بشه تا بیشتر از این برخی از واحد ها گرفتار نشن .متاسفانه برخی از روسای بی لیاقت که حتی یه مدرسه ابتدائی رو نمیشه دستشون داد دارن برای دانشگاه های حتی بیش از 8000 دانشجو ریاست میکنن که فقط باعث نارضایتی دانشجویان و کارمندان و اساتید میشه .