حضرت آیتالله صافی گلپایگانی در سرودهای ضمن ابراز ارادت به ساحت امام عصر(عج)، روز ظهور ایشان را روز نجات، رهایی و عزت انسان عنوان کردهاند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس از قم، سروده آیتالله صافی گلپایگانی به این شرح است:
شُکر فراوان که از عنایت یزدان
بار دگر شد پدید نیمه شعبان
فخرْ زمین میکند به روضه رضوان
از قدم پیشوای عالم امکان
حضرت صاحب زمان، ولیّ جهانبان
حجتِ بِن عسکری امام معظم
آن که نظام جهان به اوست منظم
پیشرو و پیشوای اکبر و اعظم
علّتِ غایی ز خلق عالم و آدم
سایه حق، عین حق، خلیفه یزدان
شمس ولایت بود به نور فِشانی
در طرب و شوق و ذوق عالی و دانی
ریز ز طبع منیر دُرّ معانی
از پی مدح خدایگانِ جهانی
حضرت مهدی، امین قادر سبحان
حامی مستضعفان خلاصه ایجاد
آنکه جهان را ز عدل میکند آباد
و آن که کَنَد ریشه جهالت و بیداد
محو نماید رسوم باطل و الحاد
قدرت حق، نور حق، یگانه دوران
مولد سلطان دین امام مبین است
مبدأ عصر جدید و دور نوین است
خرّم و بَهّاج آسمان و زمین است
محفل جشن ولا بهشت برین است
عید سعید است و خلق، خرّم و شادان
روز ظهورش بزرگ روز خدایی است
روز کمال عقول و جهلزدایی است
روز عدالتمآب و عدل نهایی است
روز فلاح و نجات و روز رهایی است
روز امان است و روز عزّت انسان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ما را ز کورش و کی و جم اعتبار نیست
فخری به داریوش و به اسفندیار نیست
مرده است دور رستم و سیروس و کیقباد
ما را به جاهلیت آن دوره کار نیست
در سایه محمد و آل محمدیم
برتر از این برای بشر افتخار نیست
ابنای دین و سوره توحید و کوثریم
بر دل ز کفر و شرک و شرارت غبار نیست
اسلام، اعتقاد و نظام و هویت است
هر کس نداشت در دو جهان رستگار نیست
اندر دژ ولایت و حصن امامتیم
مانند این حصار به گیتی حصار نیست
ما امت عدالت و صلح و اخوتیم
در ما نفاق و شیطنتِ دیو سار نیست
از جاهلیت مجوس نگیریم رسم و راه
ما را به جز ولایت مهدی (ع) شعار نیست
اعلام «ان اکرمکم» باشد این پیام
در کیش ما به رنگ و نژاد اعتبار نیست
گر مدعی تلاش به توهین ما کند
با او بگو که از تو جز این انتظار نیست
تو باش و هفت خوان و خرافات و ترّهات
راهی که می روی ره پروردگار نیست
زنده است دین احمد (ص) و قرآن و اهل بیت (ع)
اکمل از آن طریق سوی کردگار نیست
یارب رسان امام زمان منجی جهان
فرّخ، زمان او که در آن، کار عار نیست
پر می کند ز عدل به امر خدا زمین
بهتر ز عصر دولت او روزگار نیست
آئین دین مداری و تقوی شود رواج
رسم فساد و شرب مدام و قمار نیست
مؤمن عزیز گردد و کافر شود ذلیل
مرد خدا به دوره او خوار و زار نیست
بيخود به انتظار وصالت نشستهام
هربار اين تويي كه رسيدي و در زدي
هربار اين منم كه در خانه بستهام
هر جمعه قول ميدهم آدم شوم ولي
هم عهد خويش، هم دلت را شكستهام...
﴿شاعر: ناشناس﴾
یک لحظه چشمانم به جمال بی مثال شما روشن شد
میگذرد و هنوز لبخند دلنشینتان در آن نیمه شب رویایی
ارزشمندترین یادگار همه عمرم است . افسوس که
لیاقت دستبوسی شما را نداشتم و مسحور جمال
دلربایتان شدم و تا به خود آمدم حسرت بود و اشک .
به نوکرتان عنایت دیگری بفرمایید ارباب جان .