به گزارش بولتن نیوز به نقل از خانه ملت، روز ارتباطات و روابط عمومی بهانه ای شد تا برای آگاهی و استفاده از تجربیات مدیران سابق اداره کل فرهنگی و روابط عمومی مجلس به سراغ محمود قاسمی عارف، معاون وسرپرست اداره فرهنگی و روابط عمومی دوره اول تا هشتم مجلس برویم که مشروح این گفتو گو به شرح زیر است:
آقای قاسمی چه مساله ای باعث ورود شما به مجلس شد؟
از سال ۵۸ تا ۶۰ با توجه به تغییرات بعد از انقلاب، برخی دوستانم از رادیو خارج شده و هر کدام به سمتی رفتند، یک مقطع کوتاهی مسئول ترمینال بین الملل ۴ فرودگاه مهرآباد و بعد از آن نیز به درخواست برخی دوستان به وزارت صنایع سنگین رفتم. سال ۶۱ من گزارشگر صدا و سیما بودم و به طور طبیعی اخبار مجلس آن موقع توسط صدا و سیما پوشش داده می شد، آن زمان آقای دانش فر یکی از مدیران ارشد فعلی صدا سیما، خبرنگار پارلمانی صدای جمهوری اسلامی بود. من نیز گزارشگر صدای جمهوری اسلامی بودم، وی گفت؛ مجلس برای مسئولیت دایره امور خبری خود نیاز به خبرنگار حرفه ای دارد. بنابراین طی جلسه ای با آقای سعید الذاکرینی که حق استادی به گردن من دارد، فعالیت خود را در دایره امور خبری آغاز کردم.
پس قبل از ورود به مجلس، ارتباط خاصی با آقای سعید الذاکرینی نداشتید؟
اصلاً، آن زمان برای جذب نیرو امتحانی گرفته نمی شد و افراد برای هر جا که احساس مسئولیت می کردند اقدام می کردند برای شان نیز فرقی نمی کرد. دنبال پول هم نبودند. زمان شروع به کار در مجلس تنها دو نفر در آن دایره با من مشغول به کار شدند. توزیع روزنامه ها و اداره خبرنگاران پارلمانی بر عهده این دایره بود. با ابلاغی از سوی آقای هاشمی رئیس مجلس وقت، مسئولیت دایره امور خبرنگاران به من محول گردید و این دایره بعدا وسعت یافته و به اداره امور خبری تلکس و صدا و تصویر در اداره امور بین الملل تبدیل شد.
به یاد دارید آن زمان چند خبرنگار پارلمانی در مجلس حضور می یافتند؟
آن زمان خبرنگاران تمام رسانه های گروهی به مجلس می آمدند. در مجلس اول روزنامه های چپ گرا هم بودند، به یاد دارم فدائیان اکثریت نیز خبرنگاران پارلمانی داشت. خبرنگار روزنامه میزان متعلق به نهضت آزادی بود در آن چارچوبی که موظف بودیم سرویس دهی می کردیم.
با توجه به تفاوت این خبرنگاران با خبرنگاران اکثریت مجلس، آیا ابلاغ می شد که نسبت به دیگر خبرنگاران محدودترشان کنید؟
خیر، چون همه طیف ها در مجلس اول حضور داشتند و نمی توانستیم از تردد آنها جلوگیری کنیم. چارچوب اداری آن زمان محدود نبود. براساس قانون اساسی صدای جلسات علنی باید از رادیو پخش شود حتی خبرنگاران برخی از روزنامه ها به مجلس نمی آمدند و از رادیو پیگیری می کردند، برگه های آفیش ۱۵ دقیقه ای داشتیم که عکاسان روزنامه ها و فیلمبرداران صدا وسیما با این برگه ها به صحن می رفتند.
جایگاه خبرنگاران؟
خیر، داخل صحن، جایی که نمایندگان حضور داشتند.
در مجلس اول کارمند و نماینده برای ناهار در یک صف می ایستادند
همراه با محافظ؟
خیر! محافظ با آنها نمی رفت، اما مقررات حفاظتی انجام می شد. اگر هم کسی بی نظمی می کرد دیگر به وی برگه نمی دادیم. بعد از پایان جلسات علنی، خبرنگاران مجاز بودند که بین نمایندگان رفته و مصاحبه بگیرند. البته در مجلس اول نماینده و کارمند و هیأت رئیسه برای ناهار در یک صف قرار می گرفتند. بعد از قضایای ۷ تیر و ۸ شهریور، مقررات حفاظتی فیزیکی اعمال و یکسری جایگاه ها تفکیک شد. این امر در همه دنیا مرسوم است و ما نیز باید این کار را انجام می دادیم. کم کم با منظم کردن چارچوب ها، رسانه ها را موظف به معرفی تنها یک عکاس و دو خبرنگار کردیم.آن زمان طرح و لوایح در فایل هایی خاص نگه داری می شد. ۳ نفری دستور هفتگی جلسات را برای روزنامه ها ارسال و کنفرانس های خبری برگزار می کردیم. شرایط آن زمان، شرایط جنگی بود. آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس، جانشین فرماندهی کل قوا نیز محسوب می شد. در مجلس هم قرارگاه خاتم الانبیاء و هم قرارگاه رمضان برقرار بود و من بعد از ساعات اداری و اتمام کار روابط عمومی به این قرارگاه ها می رفتم. چون مسئولیت خبر مجلس با ما بود. مصاحبه ها و ملاقات های وی را نیز پوشش می دادیم.
حساس ترین بخش مجلس، اداره اخبار است
پس ارتباط خوب و مستمری با آقای هاشمی داشتید؟
بله، دفتر آقای هاشمی تمام برنامه های خبری خود را از کانال اداره کل روابط عمومی برگزار میکرد. رئیس اداره کل روابط عمومی آن زمان، سعید الذاکرینی و معاون وی نیز رئیس زاده بود. من نیز رئیس دایره اخبار بودم، بعدها به عنوان رئیس اداره اخبار مجالس دوم، سوم و چهارم ارتقاء یافتم که اواسط مجلس چهارم به عنوان معاون مدیر کل روابط عمومی منصوب شدم، حساس ترین بخش در مجلس، بخش خبر بود.
آن زمان نگرش های سیاسی خاصی وجود داشت. این مسأله باعث نمی شد در روند کاری شما خللی ایجاد شود؟ نگرش نمایندگان و شخص آنها در مجلس اول تأثیری در فعالیت شما نداشت؟
خیر، هر کسی کار خود را انجام می داد. خبرنگاران خارجی که با مجوز وزارت ارشاد به مجلس می آمدند لیستی از اسامی نمایندگان را برای مصاحبه آماده کرده بودند و اداره اخبار نیز سعی در اجابت درخواست آنان داشت، بعد از آن ۱۰ سال معاون مدیرکل و سرپرست اداره کل در دو مقطع بودم.مجلس چون یک قوه حساس سیاسی است، مدیران روابط عمومی هر دوره نیز با تغییر رئیس مجلس تغییر میکنند.دوره چهارم با تغییر مجلس و رئیس آن، سعید الذاکرینی نیز تغییر کرد. آقای سعید الذاکرینی تنها مدیر روابط عمومی بود که همزمان مسئولیت سازمان اداری مجلس را نیز بر عهده داشت. اما در مجلس چهارم و پنجم، امیری سپس متاجی و بعد جمشیدیان آمد.
در مجلس اول تا سوم نگرش آقای هاشمی به بحث خبر به چه صورت بود؟ چقدر به حوزه خبر اهمیت می دادند؟
به یاد دارم ساداتیان، رئیس دفتر آقای هاشمی بود؛ آن زمان به من گفته شد که مطلبی را به دفتر رئیس بگویم و من نمیدانستم درحد من نیست که به عنوان رئیس دایره این درخواست را داشته باشم. از روی سادگی یا حسن نیت به آقای ساداتیان گفتم؛ سعی کنید مصاحبه های آقای هاشمی از دایره خبر باشد. پوزخندی زد وگفت چشم، این کار را انجام می دهیم. اما فهمید که این حرف، حرف من نیست. تشخیص داد از روی سادگی این حرف را می زنم. گفت؛ آقای هاشمی علاوه بر نطق های قبل از دستور برخی مواضع سیاسی خود را در تریبون نماز جمعه مطرح می کند، آنجا را می توانید پوشش دهید؟ بنابراین متوجه ناشی گری خود شدم. کنفرانس های خبری آقای هاشمی با رسانه های گروهی را خودمان اداره می کردیم. به طبع رئیس مجلس که می خواست جایی برود، با مسئولیت خود تیم خبری می بردیم. یعنی رئیس مجلس هر جا می رفت موظف به بردن تیم خبر همراه وی بودیم. با تلاش من اداره اخبار در شورای اداری به ثبت رسید، البته با این قول که برای اداره معاون انتخاب نکنم من نیز پذیرفتم و تا اوایل دوره هشتم معاون اداره اخبار پست سازمانی نداشت.
علت این درخواست چه بود؟
قصد افزایش نیرو نداشتند.
اوایل تشکیل مجلس بحث ترور ها پیش آمد، در رفت و آمد خبرنگاران خارجی دچار مشکل نشدید؟
خبرنگاران خارجی چون باید مجوز ورود به کشور را می گرفتند از بخش مطبوعات خارجی وزارت ارشاد ساماندهی شده و به مجلس می آمدند و ما نیز ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با بخش مطبوعات وزارت ارشاد داشتیم. آن زمان با توجه به شرایط جنگ، خبرنگاران خارجی زیادی وارد کشور می شدند، طبیعی بود که افراد مغرض هم در آنها نفوذ می کردند. محدودیت خاصی برای آنها تعریف نشده بود اما در یک قالب تعریف شده فعالیت می کردند، به عقیده من در حال حاضر خبرنگاران در مجلس مثل یک ماشین اداری شده اند. یعنی باید تنها در یک سری مکان های خاص حضور یابند.
مجلس ایران، بازترین پارلمان دنیاست
اما فراموش نکنید که بازترین پارلمان در دنیا پارلمان جمهوری اسلامی است. هیچ پارلمانی در دنیا در عرصه خبر به گستردگی ایران کار نکرده و تا این حد خبرنگار داخلی و خارجی وارد پارلمان ها نمی شوند. اما از این دموکراسی و ظرفیت شاید فرد یا افرادی سوء استفاده می کردند. به یاد دارم که مجلس چهارم به همراه آقای ناطق نوری و تیم خبری به کشوری سفر کرده بودیم که خبرنگاران همراه اجازه ورود به صحن اصلی را نداشتند و تنها از طریق مانیتور موجود در یک اتاق به تماشای جلسه علنی پرداختند و تنها رئیس و هیئت همراه وارد صحن شدند.در دوره های اول مجلس کار ما گسترده بود، برای مثال همزمان با ملاقات یک فرد خارجی با هاشمی خبر بلافاصله با هماهنگی قبلی منتشر میشد، چون خبر نیز مهم بود.به یاد دارم، زمانی که آقای هاشمی عهده دار جانشینی فرمانده کل قوا بود. حمله سنگینی در عید صورت گرفت، در ملاقات با گروهی صحبت های مهمی داشت. خبر را خود نوشتم اما برای انتشار باید با یک مافوق هماهنگی صورت می گرفت. ولی هیچ کسی را پیدا نکردم. نه رئیس اداره، نه مدیر کل نه از هیأت رئیسه کسی حضور نداشت. آن روز گریه کردم. آن زمان تلفن همراه و فاکس نبود و خبر را باید باید تلکس می کردیم. من می ترسیدم و نمی دانستیم باید کدام بخش از محورهای صحبت های وی را منعکس کنم. صحبت های هاشمی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا انعکاس بین المللی داشت و من آن روز با گریه و ترس و لرز و توکل به خدا خبر را منتشر کردم که انعکاس خیلی خوبی هم داشت و مشکلی هم پیش نیامد. آن دوران سعی داشتیم خبرنگاران را در قالب شغلشان ببینیم نه سلایق و افکار سیاسی. یعنی من به عنوان مسئول خبر موظف بودم دستور جلسات را بین خبرنگاران توزیع کنم تفکیکی صورت نمی گرفت.
خب طبیعتاً در بحث اطلاع رسانی تفکیکی قایل نمیشدید، چون قصد داشتید اخبار مجلس در همه رسانه ها منعکس شود. در سرویس دهی یا دادن امکانات تفکیک یا تفاوتی قایل می شدید؟
خیر! یکسان بود. شاید آن موقع برخی روزنامه ها ضبط هم نداشتند که اداره اخبار که دو ضبط در اختیار داشت، آنها را به صورت رایگان در اختیار خبرنگاران قرار می داد. تا این حد به آنها سرویس می دادیم. آن دوران خبرنگاران بسیار با هم نزدیک بودند.
روابط عمومی نمی توانست مخالفت خود با تحصن مجلس ششم را علنی کند
اوایل مجلس سوم ریاست به آقای کروبی انتقال پیدا میکند. در وظایف شما تغییری ایجاد نشد؟
خیر، چون اقای کروبی نیز همان راه آقای هاشمی را ادامه میداد. وظایف تعریف شده است. طبق معمول کارهای خود را انجام میدادیم. در مجلس ششم طیف چپ بر سر کار آمد. مدیرکل آن زمان آقای معین از روزنامه سلام سپس آقای کرک آبادی بر سر کار آمد و رئیس اداره وقت منصور حسینی از روزنامه همبستگی یا سلام بود. تحصن با دوران معاونت مدیرکلی من مصادف شده بود. من نیز مخالف تحصن بودم اما نمیتوانستم مخالفت خود را علنی کنم چون به عنوان کارمند مجلس تابعی از رئیس خود بودم. هیچ روزی در آنجا جمع نشدیم در صورتی که افراد دیگر به آنجا تردد کرده و بلندگو میگذاشتند و نمایندههای هم فکر میآمدند؛ اگر اشتباه نکنم کروبی هم مخالف بود. بنابراین در عین داشتن مسوولیت روابط عمومی دیدگاههای سیاسی نیز داشتیم. شاید ما را هم زیاد بازی نمیگرفتند ما هم علاقهای به بازی گرفته شدن در این ماجرا نداشتیم و کار خود را انجام میدادیم تا اینکه مجلس تغییر کرد و مجلس هفتم سر کار آمد.
مجلس ششم طیف خبرنگاران چپ بیشتر به قوه مقننه تردد داشتند
فضای خبری آن دوران را چطور مدیریت میکردید؟
آن زمان فضای خبری مجلس باز بود چون مسئول خبری مجلس ششم هم فکر اکثریت این مجلس بود و تمام اختیارات را داشت. کارپرداز فرهنگی وقت آن زمان مرحوم احمد بورقانی بود. آنها همفکر بودند. طبیعتا وقتی کارپرداز فرهنگی، مدیرکل و رئیس اداره از یک طیف باشد، فضا باز میشود؛ اما من کارمند مجلس بودم و کار خود را انجام میدادم. برای ما چپ و راست فرقی نمیکرد. در آن قالب کاری انجام مسئولیت میکردیم. طبیعی است که در مجلس ششم طیف خبرنگاران چپ بیشتر تردد داشتند چون فضا، فضای دوم خرداد بود.
در آن دوران ارتباط خبرنگاران به چه صورت است؟
آن زمان خبرنگاران از طیفهای مختلف بوده و با یکدیگر جدل میکردند.
روابط عمومی مجلس در حال حاضر در بدترین جایگاه مکانی قرار دارد
من در سیستم اداری، کار خود را در چارچوب اداری انجام میدادم. آن زمان بحث پول و کشیک و اضافه کاری و ماموریت نبود، تا ساعت ۸ و ۹ شب کار میکردیم و الان فضا بسیار تغییر کرده است. آن زمان با نیروهای خود ارتباط عاطفی برقرار می کردم، باید دانست اگر مدیری بتواند بر روح و روان نیروی خود کار کند راندمان کار بسیار بالا خواهد رفت. روابط عمومی در بدترین جا از نظر مکانی قرار دارد در صورتی که زمان انتقال مجلس از خیابان پاستور به بهارستان، کل طبقه چهارم مجلس در اختیار اداره کل فرهنگی و روابط عمومی بود. الان حالت کیوسک و قفسهبندی و فایلبندی شده است و یک کار تعریف شده دارد. در بولتن محرمانه سیاسی، آخرین اطلاعات سیاسی روز در مباحث مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی از منابع مختلف در اختیار نمایندگان قرار میگرفت.
بولتن محرمانه مجلس منبع خبری شورای نگهبان و وقوه قضائیه بود
پس آن زمان دست روابط عمومی و اداره اخبار نسبت به زمان حال بازتر بود؟
بله، آن زمان حتی این بولتن محرمانه برای شورای نگهبان و قوه قضائیه و برخی از اعضای هیات دولت فرستاده می شد، یعنی یک منبعی برای ارتزاق اخبار روز بود. به یاد دارم در مجلس دوم جشن برگزار کردیم که خواننده و گروههای سنتی نیز برای اجرای برنامه حضور داشتند، مجری برنامه نیز خودم بودم.
به چه مناسبت؟
تولد امام زمان (عج).
برای خبرنگاران یا کل مجلس؟
برای کارکنان مجلس که رئیس مجلس هم سخنرانی کرد. موسیقی زنده و محلی آنجا اجرا میشد، به یاد دارم که دو نفر به من اشاره کردند که ریتم آهنگ را ملایم تر کنید خیلی شاد است. این مراسمات در فضای اوایل انقلاب بود.
آقای هاشمی با این مراسم مخالفت نکرد؟
خیر، آقای هاشمی در مراسم جشن حاضر شد. فیلم آن نیز هست، با حضور کارمندان و خانوادههایشان و رئیس مجلس در تالار وحدت مراسم گرفتیم، سیاه بازی سعدی افشار را به آنجا آوردیم. گروههای سنتی نیز موسیقی اجرا کردند.
با توجه به این که این مراسم بعد از انقلاب و زمان جنگ بود، عکسالعمل صورت نگرفت حتی از طرف مردم؟
این مسائل را با صحبت حل میکردیم. چارچوبها رعایت میشد. آزادی کامل بود.
مسلما خبر آن به بیرون درز میکرد.
خیر، خبر آن را خود منتشر میکردیم. با رسانهها هماهنگ و آنها نیز شرکت میکردند. چه کسی از برگزاری یک برنامه سیاهبازی برای جوانان ناراحت میشد؟ هر چیزی را در جایگاه خود داشتیم. برای مثال زمانی که با خبرنگاران به مسافرت خارجی یا داخلی میرفتیم. حداقل ۲۵-۳۰ خبرنگار و عکاس میبردیم. یک مجموعه خبری همراه با رئیس مجلس میرفتیم.
آرشیو تصویری مجلس کنار آشپزخانه بود
محدودیتی برای خبرنگاران و رسانه ها قائل نمیشدید؟
اصلا.
یعنی برای انتخاب خبرگزاریها اصولی در نظر نداشتید؟
به طور طبیعی خبرنگار سرویس مجلس، در آن سفر نیز خبرنگار پارلمانی است. رسانههای گروهی، از طرف وزارت ارشاد، مجوز انتشار دارد. طبیعی است که خبرنگار آزاد است که در چارچوب هر جا که رئیس برود بیاید. مجموعه فیلم های شورای بازنگری و فیلم روزی که به انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر معظم انقلاب منتهی شد در مجلس ضبط شده بود که بعدها تحویل مسئولان وقت هیئت رئیسه دادم. میدانید که نگهداری یک نوار باید شرایط خاصی وجود داشته باشد. آرشیو مجلس کنار آشپزخانه بود. نوارها در بدترین شرایط محیطی نگهداری میشد. بعد در مجلس سوم پیشنهاد دادیم که این فیلم ها به عنوان تاریخ مملکت، در حال از بین رفتن است. هیات رئیسه وقت قبول کرد آنها را به VHSو در مجلس ششم نیز آنها را بر روی سی دی زدند.
یک صحن علنی را مقابل ناهار خوری مجلس برگزار کردیم
مثلا در همان زمان جنگ که بمباران هوایی بود یک جلسه علنی خارج از صحن مجلس تشکیل شد. جلوی غذاخوری تریبون قرار دادند. جوانان، دانشجویان و عموم ما باید اینها را ببینند، باید یک تاریخ مصور داشته و پردازش کنیم. تاریخ را که نمیشود تحریف کرد. بلکه باید آن را به صورت جزوات. فیلم، سیدی در اختیار پژوهشگران، روشنفکران، دانشجویان و اساتید قرار داد تا آنها با حوادث آشنا شوند. حوادث خیلی قشنگی بود. این فیلمها محدودیت سیاسی و زمانی هم ندارد. طی این سال ها خیلی کارها انجام شده، دوستانی قدیمی با حداقل امکانات اقداماتی انجام دادند.
سقوط هلی کوپتر حامل خبرنگاران ناطق نوری
به یاد دارم تیم خبری رئیس مجلس در سفر با هلیکوپتر شینوک سقوط کرد. روزنامهها هم نوشتند.
در چه دورهای؟
دوره چهارم زمان آقای ناطق. هلیکوپتر ناطق به راه خود ادامه داد. هلیکوپتر خبرنگاران نیز بالا رفت ما تا لحظه سقوط، متوجه سقوط هلی کوپتر نشده بودیم.
قرار بود کجا بروید؟
چهارمحال و بختیاری. هلیکوپتر که به زمین برخورد کرد کسی متوجه سقوط آن نشد. یک لحظه دیدم همه در حال فرار هستند. آن زمان قرار بود در تهران جلوی ما گوسفندی قربانی کنند. آن دوران زمان کار پردازی آقای تقوی بود. که این حادثه به خیر گذشت. البته به غیر از خبرنگاران افراد دیگری همچون بخشی از محافظین و کارمندان نیز در آن هلی کوپتر بودند اما مسافرین اصلی خبرنگاران بودند.
همراه خود چند خبرنگار داشتید؟
حدود ۲۰ خبرنگار بودند. در زمانی دیگر آقای ناطق نوری عازم کویت و سودان بود. از زمان بلند شدن هواپیما و خروجش از کویت و ورودش به سودان فیلم گرفتیم. بعد میخواستیم این فیلم را به ایران انتقال دهیم. اخبار باید به روز میرفت. اما با کدام وسیله ارتباطی میخواستیم انتقال دهیم؟ در سودان هم شورشیان پایگاههای سودان را زده بودند که امکان ارسال از طریق ماهواره وجود نداشت، مسئول وقت دفتر آقای ناطق نوری، آقای نویسی گفت این کار شماست. خودت میدانی. فیلم باید فرستاده شود. دیدم جوانی از سودان به دبی و از آنجا به تهران میرود. کپی هم نداشتم. سیستم betacamبود و توان تکثیر هم نداشتم. نوار مادر را که حاوی تمام مذاکرات بود را به آن جوان دادم. فردا صبحش به من زنگ زدند که این نوار به دست ما رسید.
می توانستیم قوانین ارتباط با رسانه ها را در قالب بهتری تعریف کنیم
این یک ریسک بزرگ بود. ما در چنین شرایط کار میکردیم. اما اضافه کاری و کشیک نبود عشق بود. تا دوره هشتم سعی کردیم در ارتباط با رسانهها قوانین را تنگ تر کنیم ، در صورتی که میتوانستیم بازتر کرده و در یک قالب تعریف شده و بهتری باشد.
ناطق نوری خبرنگاران را به اسم کوچک می شناخت
نگاه آقای ناطق به روابط عمومی و بحث خبر به چه صورت بود؟
خیلی عالی بود. با خبرنگاران شوخی میکرد. به یاد دارم خبرنگار وقت سلام و خبرنگار وقت رسالت با هم رفیق بودند. ناطق که رد شد گفت رسالت، سلام، پیوندتان مبارک.
مگر آقای ناطق خبرنگاران را میشناخت؟
بله به اسم کوچک میشناخت.
ناطق نوری در سفرهای خود با هواپیمای اختصاصی بین خبرنگاران می نشست
تا این حد ارتباطات صمیمی بود؟
بله در سفرهایی که با هواپیمای اختصاصی میرفتیم آقای ناطق نوری عقب هواپیما بین خبرنگاران مینشست. به یاد دارم با خبرنگاران و رئیس مجلس به خلیج فارس رفتیم، غذای خبرنگاران کیفیت خوبی نداشت. آقای ناطق برنامههای بعدازظهر خود را لغو کرد گفت همان غذایی که به من دادید باید به خبرنگاران هم بدهید.
عصبانیت ناطق نوری از تفاوت ناهار خود و خبرنگاران در سفر به خلیج فارس
غذای آقای ناطق چه بود؟
ظاهرا به وی ماهی سرخ کرده و به ما خورشت فسنجان داده بودند، خبرنگاران با خنده ایستاده و اعتراض کردند، آقای ناطق هم با من برخورد کرد. البته مسئولیتش نیز با من نبود. آن زمان وزیر نفت نیز رئیس مجلس را همراهی میکرد با مسئول کیش برخورد کرد که چرا بین بین ما و خبرنگاران فرق گذاشتید. بعد آقای ناطق گفت اینها مهمان و همراهان من هستند، چرا فرق گذاشتی؟ تمامی برنامههای بعدازظهر را لغو کرد. با این که غذا خورده بودیم. همان مدل غذای آقای ناطق را برای ما هم آوردند، این نشان میداد که نگاه رئیس مجلس به مطبوعات به چه صورت است.
رئیس مجلس هفتم خرداد هر سال نشست خبری داشت
آن زمان که سفر میرفتیم پول اندکی داشتیم. حق ماموریت چیزی نمیدادند.به یاد دارم که یک بار در سفری از آقای ناطق برای خبرنگاران پول امانت گرفتیم که در پایان سفر از پس گرفتن آن امتناع کرد. اینها اثر مثبت داشت و عکاس پارلمانی با هر نگرش سیاسی بود میدانست از یک مرد عکس میگیرد. آقای لاریجانی هم تا مقطعی که من بودم به همین صورت بود. خود آقای هاشمی هم همین طور بود. هاشمی از بین ۴۰ دوربین نگاهش به دوربین جمهوری اسلامی بود. تشخیص میداد که مخاطب مردم هستند. حواسشان جمع بود. کنفرانسهای خبری داخلی و خارجی بزرگی داشتیم. مثلا هفتم خرداد هر سال کنفرانس خبری بود.
یعنی زمان خیلی خاصی را برای کنفرانس ها مشخص کرده بودند؟
بله البته اگر مسائل حساسی هم پیش میآمد با هماهنگی وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه، نشست انجام میشد. مترجم وزارت امور خارجه آمده و ترجمه همزمان میکردند. محدودیتهای وسایل سمعی و بصیری آن زمان با الان قابل قیاس نیست.
آن زمان ارتباط مجلس و دولت خصوصا تا دوره سوم به چه صورت بود. اتفاق افتاده بود که خبرنگاران پارلمانی خبری را علیه دولت کار کنند و شما مجبور شوید که حلش کنید؟
خیر آن زمان دولت یک دفتری به نام دفتر معاونت پارلمانی داشت. این دفتر از مجلس اول درست کنار اتاق خبرنگاران بود. اگر مواردی هم بود از خود دفتر هیات دولت سوال میکردند، فقط به یاد دارم مجلس ششم هیات دولت طی نامهای به مجلس دفتر هماهنگی دولت و مجلس را باز کردند، مسئولیتش را هم به من دادند. وظیفه این دفتر انتقال مواردی همچون سوال، استیضاح، تحقیق و تفحص بود. دولت باید این دفتر را به رسمیت میشناخت. کارمندان مجلس هم در آنجا بودند. ما با وزارتخانههاو دفاتر وزرا هماهنگ شده بودیم، وزرا نیز آنها را موظف کرده بودند که با ما همکاری کنند و خوب هم پیش میرفت. اما اواسط کار، دفتر تعطیل شد.
مذاکرات محرمانه وزرا در مجلس ششم ضبط می شد
علتش چه بود؟ از طرف دولت بود یا مجلس؟
نمایندگان شوق نشان داده بودند چون میدانستند برای دیدن یک وزیر هماهنگی های لازم انجام شده و در تاریخی مشخص وزرای مشخص حضور دارند. اما این ارتباطات کم کم از طرف وزرا کمرنگ شد. مجلس هماهنگی را داده و دفتر قشنگی را تعبیه کرد. از هر قسمتی کارمندان زبده را انتخاب کردم. با برنامهریزی قبلی کار خود را خوب انجام دادیم، حتی مذاکرات محرمانه آقایان را ضبط کرده و در اختیار خودشان قرار میدادیم.
ضبط کردن صدای محرمانه باعث نشد که اعتماد کمتر شود؟
خیر این اقدام با هماهنگی خودشان انجام میشد و خودشان نیز درخواست میکردند.
پس اعتماد وجود داشت؟
صد در صد. برای مثال اگر وزیر اطلاعات با نمایندگان جلسه داشتند که ضبط نمیکردیم. بیرون میآمدیم. آن زمان یکی از اتاقها را با تعبیه پردههایی با رنگهای مختلف برای مصاحبههای تلویزیون آماده کرده بودیم که در حال حاضر مجلس فاقد این مساله است. در راهرو مصاحبه میدهند. آن اتاق نورپردازی شده و نور ثابت، صوت ثابت در آن اتاق بود. طبیعتا فیلم و صوت ضبط شده کیفیت بسیار خوبی داشت. آن زمان با تشریفات هم هماهنگ بودیم.
ناحق مرا از مسئولیتم برکنار کردند
خب آن زمان تشریفات زیر نظر خودتان بود.
تشریفات مجلس پنجم از روابط عمومی جدا و به اداره کل بینالملل و تشریفات تبدیل شد. پیشنهاد ما این بود که تشریفات تبدیل به اداره بینالملل و خبر شود اما به نفع خودشان خبر را حذف کردند. من موافقت هیات رئیسه را گرفته بودم. من از اواسط مجلس چهارم به عنوان معاون مدیرکل انتخاب شدم. در دوره ششم سه مدیرکل داشتیم. مجلس هفتم آقای صحری آمد. صحری هم ۸-۷ ماه کار کرد. رفت من دوباره یکسال سرپرست اداره کل شدم، اما در همین دوران مرا جابه جا کردند.
چرا؟
چون معتقد بودند که من جزو نیروهای قدیمی هستم و صلاح نیست بیشتر از این مجلس باشم. به ناحق مرا جابه جا کردند.
تغییر مداوم مدیران روابط عمومی به این پست ضربه می زند
چه مشکلی پیش آمد؟
با مدیرکل وقت آقای صحری درگیر شدم. درگیری ما هم درگیری تشکیلات اداری بود. چون وی هیچ اطلاعات فرهنگی در مجلس نداشت. همه کارها را من انجام می دادم، وی میگفت هر کاری میشود به اسم شما درمیآید یا شما برو یا من می روم و نهایتا وی رفت. من حدود یک سال مسئولیت روابط عمومی را به عهده گرفتم.
چه اتفاقی افتاد که آقای صحری رفت؟
هیات رئیسه موافق وی نبود، با نمایندگان نیز مشکل پیدا کرده بودند. از مجلس چهارم به بعد هر طیف حاکم بر مجلس، مدیران کل خود را آوردند. ما کارمند مجلس بودیم یک روز بالای پلهها و یک روز پایین پله ها بودیم.
این به کار روابط عمومی ضربه نمیزد؟
بله افکار متفاوت بود. مجلس چهارم و پنجم فتاحی، امیری، جمشیدیان و مرادی، مدیران اداره کل روابط عمومی بودند روابط عمومی مجلس اول، دوم، سوم و اوایل چهارم توسط سعید الذاکرینی اداره می شد و طبیعتا کارمندان در آن دوران تجربه های زیادی بدست آورده بودند. کار پارلمانی کار تخصصی و قانونی است. قانون نیز خشک بوده و واژههای خاص خود را دارد. تا نیرو در محل خدمت خود جا افتد، جابه جا می شود. باید از پتانسیل مجلس و از تجربیات نیروهای قدیمی مجلس در جایگاه های درست استفاده شود، این افراد با مجلس آشنایی کامل دارند در صورتیکه نیروهای جدید با شرایط مجلس نا آشنا هستند.
تیم رسانه ای لاریجانی تیم روشنی است
مقام معظم رهبری با مجلس ارتباط خوبی داشتند؟
بله، روحیه ایشان خاص بود. مجلس دوم زمان رئیس جمهور حضرت آیت الله خامنهای، رئیس دایره بودم از وی خواهش کردم که با نیروهای روابط عمومی عکس بگیرند مقابل میز پیچ در پارلمان قدیم به همکاران اطلاع دادیم البته افراد دیگری غیر از نیروهای روابط عمومی هم ایستادند،امکان ممانعت وجود نداشت، بنابراین یک عکس دسته جمعی به یادگاری گرفته که جزو خاطرات خوب ما هست.
عکس یادگاری کارکنان روابط عمومی با آیت الله خامنه ای (دروه دوم مجلس)؛ مهدی سعیدالذاکرینی، مدیر کل اداره کل فرهنگی دوره دوم نفر سوم از سمت چپ ایستاده و محمود قاسمی عارف رئیس دایره اخبار دوره دوم سومین نفر از سمت چپ، نشسته.
نگاه علی لاریجانی به بازنشستگان ارزشمند است
آقای لاریجانی نگاه ویژهای دارد که جا دارد به عنوان یک بازنشسته از وی تشکر کنم. نگاه وی نگاه خوبی است. همان چیزی که تحت هر عنوان برای شاغلین در نظر میگیرد برای بازنشستگان نیز در نظر میگیرد. این قابل ارزش است.
پس دید آقای لاریجانی به بحث خبر و روابط عمومی دید خوبی است؟
تیمی که دور اوست تیم روشنی است همین نگاه وی به بازنشستگان قابل ارزش است.اگر الان محدودیتها بیشتر شده یک بحث دیگری است من اینجا نیستم که بخواهم نظر بدهم.
از دوره هفتم ورود خبرنگاران به مجلس سخت تر شد
تا دوره هشتم ارتباط خبرنگاران با یکدیگر به چه صورت بود؟
ورود آنها به مجلس از دوره هفتم به بعد سختتر شد چرایش را نمیدانم.
از نظر حراستی و حفاظتی؟
الان حراست دخالت کامل دارد در صورتیکه قدیم بدین صورت نبود و نگاهی کلی داشت. یک خبرنگار معرفی شده به مجلس به مافوق ما معرفی میشد، از آنها هم خواسته بودیم که افراد خاص و توانمند را بفرستند.
خبرنگار نباید توقع نابجا داشته باشد
طی سال های کاری خود با خبرنگاری به مشکل برخورده بودید؟
مواردی بود که خبرنگار بداخلاقی میکرد. بلافاصله اخراجش میکردیم.
منظورتان از بد اخلاقی چیست؟
مثلا خبرنگار از چارچوب قانونی خود تجاوز میکرد. نامنظم و نامرتب بود. گزارش و برخورد میکردیم.
از چه نظر نامرتب بود؟
ورود، خروج، توقع بی جا.
خبرنگار باید امانت خبری را رعایت کند
ورود و خروج خبرنگاران که ساعت زدنی نیست.
نه از این نظر. برای مثال اگر قرار بود خبرنگار تنها ۱۰ دقیقه به جایگاه برود ۴۰ دقیقه می رفت و حق سایر خبرنگاران را تضییع میکرد. پس بعد از چند بار تکرار باید با وی برخورد می کردیم . خبرنگار باید امانت در نگارش را رعایت کند. درست است که بنا به دید خود خبر را بالا پایین میکند، اما باید حفظ امانت کند. البته موارد این چنینی نداشتیم اما تا جایی که میتوانستیم، مقررات را اعمال میکردیم.
پس در این دوره مورد خیلی خاصی نبوده که در ذهن شما باقی بماند.
نه. ما با خبرنگاران برنامه رفته و پوشش خبری ما نیز خوب بود.
ماجرای اشغال صندلی رئیس جمهور توسط یک روحانی
مراسم تحلیف دوره های اخیر چه مقدار با مراسم تحلیف دوره های اول متفاوت است؟
زمان تحلیف، من مسئول خبرنگاران در صحن بودم که یک امر حساس بود. به یاد دارم غیر از ریاست جمهوری اول در همه مراسمات تحلیف حضور داشتم حتی در مجلس هفتم که از سمت روابط عمومی ۳-۴ پست پایینتر آمده بودم برای من حکم زدند که راهنمایی را بر عهده گیرم. در انتخابات نهم و دهم مدیر عامل تعاون مصرف کارکنان بودم اما از من خواستند مسولیت این امر را برعهده بگیرم. محل نشستن هر مقامی در مراسم تحلیف مشخص است. به یاد دارم یکی از مقامات به اشتباه بر صندلی رئیس جمهور نشسته بود، دیدم که مسئولان مجلس مضطرب شده و جرات ندارند که به وی بگویند از جایش بلند شود و هر زمان نیز امکان داشت رئیسجمهور وارد شده و سرود خوانده شود. کنار وی که روحانی معظمی هم بوده و هست رفته و شانههایش را بوسیده و عذرخواهی کردم و گفتم الان تمام دوربینها در حال فیلم گرفتن هستند. شما باید یک صندلی عقبتر بنشینی و وی نیز با تمام خضوع و خشوع سریع از جایش بلند شد. بعد دیدم یک عده آن عقب نفس راحتی کشیدند. مجلس قدیم دوربینهای مجلس فقط صحن را میگرفت، برای آگاهی از ورود رئیس جمهور و آغاز سرود ملی، در مسیر ۵ نفر را میگذاشتیم که ورود رئیس جمهور را به یکدیگر خبر میدادند تا به اتاق کنترل برسد. آن زمان فاقد بیسیم بودیم .زمان آقای سعیدالذاکرین سرود زنده زده شد.
چه شد که از سمت معاونت مدیر کلی خارج شدید؟
بعد از برکناری آقای صحری در مجلس هفتم و قبل از سر کار آمدن مدیرکل بعدی، گفتند شما باعث تغییر مدیر کل قبلی شدی. شما هم نباید در این جایگاه باشید. بنابراین مرا از نظر سازمانی چند درجه پایین آوردند که پس از این تغییر، در یک نامه رسمی به آقای حدادعادل نوشتم؛ این برخورد با کسی که از دور اول مجلس اینجا حضور داشته درست نبود. من زمان کار در صدا و سیما کارمند برادر حداد عادل در رادیو بودم که البته وی شهید شد. آن زمان آقای مظفر رئیس سازمان اداری گفت، آقای قاسمی یک جایی را برای خود پیدا کن.گفتم؛ من سر میدان نایستادم که از این طرف میدان به آن طرف بروم، من کارمند رسمی مجلس هستم.۲۰ سال زحمت کشیدم. شما هر کاری می خواهید بکنید. اصلا اخراجم کنید.
زمان آقای لاریجانی حق و حقوق من داده شد
در نامه نوشتم، اجازه باب شدن خلیفه کشی در مجلس را ندهید اما باب شد و خیلیها را از دم تیغ گذراندند. من ایستادم کار خودم را انجام دادم. بعد هم زمان آقای لاریجانی، آقای افراشته با پست معاونت مدیرکل مرا بازنشسته کرد و تمام حق و حقوق مرا نیز داد و سال ۸۹ با ۲۸ سال سابقه کاری بازنشسته شدم.
الان مشغول چه کاری هستید؟
الان با جمعی از مدیران کل سابق مجلس دور هم جمع شده و تشکلی راه انداختیم. متاسفانه از افراد با سابقه مجلس استفاده نمیکنند منظورم این نیست که به مجلس بازگردند بلکه باید از تجربیات آنها در اتاق فکر استفاده شود. من ۸ دوره در زمینه روابط عمومی در مجلس کار کردم الان نیز دیگر هیچ سمت و پست و پول مرا ارضا نمیکند. در حال حاضر برای پول نیز کار نمی کنم. در زمینه کارهای همایشی، فرهنگی و در چارچوب قوانین نظام تشکل زدهایم.
فتح الله زاده خبرنگار پارلمانی بود
ظاهرا به بحث ورزش نیز وارد شدید.
من همزمان با سایر فعالیت هایم مسئولیت فرهنگی باشگاه استقلال را بر عهده دارم. فتحالله زاده از دوستان خوب و خبرنگار پارلمانی مجله جوان بود .از من در خواست همکاری کرد و حدود یکسال و نیم، مسئولی فرهنگی و در حال حاضر مشاور عالی امور فرهنگی باشگاه هستم. باید از نیروهای قدیمی استفاده شود. شنیدم بازنشستههای جذب شده را بیرون کردند که کار بسیار خوبی است و این کار ایجاد فرصت برای جوانان است. باید از فرد متخصص و از افکار مختلف که وابستگی جناحی ندارند استفاده شود.
در حال حاضر با مدیران سابق ارتباط دارید؟
من با ۵ رئیس مجلس کار کردم.مدیران کل با هر نگرش سیاسی که آمدند زحمت کشیدند اما در حال حاضر با هیچ کدام ارتباطی ندارم. هر دوره مجلس که قطع شد، رفتند چون اکثر آنها کارمند مجلس نبودند.
گفتوگو از زهره خواجوی/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com