کد خبر: ۱۴۳۶۷۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:

هاشمی 84 ولایتی را بازی داد و الان روحانی را!

روحانی که خیلی با جامعه روحانیت زاویه دارد. ابوترابی هم رای آور نیست چون توان اجرایی ندارد. مجلس سیصد نفره را نمی شود اداره کرد. حالا اداره 400 فرماندار، 50 وزیر و رییس سازمان، 2 میلیون کارمند و امثال اینها سخت است.
بولتن نیوز - هفتمین کارگاه جریان شناسی دیدبان با حضور حمیدرضا ترقی رئیس مرکز بین الملل حزب موتلفه اسلامی و عضو شورای مرکزی حزب برگزار شد. در این جلسه، زوایای مختلف جریان های سیاسی کشور مورد بررسی قرار گرفت.
دیدبان: به نظر شما در جریان شناسی رجال سیاسی ایران مد نظر گرفتن چه مولفه هایی ضرورت دارد؟
در جریان شناسی سیاسیون، زیر ساخت های فکری و اعتقادی افراد در قبل از انقلاب در آرایش سیاسی آنها در جامعه و ورود شان به گروههای مختلف مهم است. با وجود اینکه این افراد همگی در داخل حاکمیت هستند اما با وجود نقاط مشترک اختلاف نظرهایی وجود دارد که ریشه در پیش از انقلاب دارد. زیر ساخت هایی که قبل از انقلاب شکل گرفته بعد از انقلاب خودش را بیشتر نشان میدهد و هرچه جلوتر می رویم زوایا آشکار تر میشود.


در روند مبارزات قبل از انقلاب سه جریان معتقد به اسلام سیاسی پدید آمد و هریک نمود مشخصی در بیرون و فضای کلی جامعه داشت. یکی اسلام سیاسی چپ بود که عمدتا از ذهنیت مرحوم دکتر شریعتی پدید آمد و معتقد به حاکمیت اسلام با گرایش سوسیالیستی چپ بود و قاطبه روشنفکران مارکسیست های مسلمان به قول خودشان همراه او بودند. این همراهی ادامه داشت تا اینکه دکتر شریعتی به فشار رژیم شاه مقاله ای علیه مارکسیسم در کیهان نوشت. وقتی مقاله چاپ شد مارکسیستهایی که با ما در زندان بودند، با این تعبیر که ما این انگشتر را از دستمان در آوردیم شریعنی را کنار گذاشتند. ولی زیر بنایی که شریعتی گذاشت در عمده ی مسائل، تند و رادیکال بود و حتی ابوذر را هم با تم سوسیالیستی درک و تعریف می کرد. مجموعا نوع افرادی که طرفدار این نوع تفکر بودند، جریان چپ اسلامی را تشکیل دادند. مهندس موسوی و بهزاد نبوی و تیپ مجاهدین انقلاب ریشه در این گرایش داشتند. نقطه اشتراک همه اینها کنار زدن روحانیت است. 
طیف دوم و جریان دوم لیبرال ها بودند که شخصیت اصلی شان مهندس بازرگان است.
طیف سوم هم که طرفدار و مجری اسلام فقاهتی سیاسی بودند.

دیدبان: این دسته بندی متعلق به آقای هاشمی است؟ چون زمانی آقای هاشمی خودشان را مبلّغ و طرفدار اسلام سیاسی فقاهتی معرفی می کرد.

نه اینطور نیست. خود آقای هاشمی جزو یکی از این دسته بندی هاست. تفکرات هاشمی در مورد اسلام فقاهتی ریشه در تفکرات آقای نایینی دارد و زاییده حوزه نجف است. در اسلام فقاهتی هم باز ما یک دسته بندی  داریم. مبنای فقهی اینها همان حرف آقای نائینی است، آن زمان چون تصور اینکه حکومت ولایت فقیه تشکیل بشود هم وجود نداشت، مرحوم آقای نایینی ولایت فقیه را محدود می دانست. این نوع نگاه، ولی فقیه را فقط در حوزه تعیین مسوول قضا و حکم حکومتی صاحب اختیار می داند. مثلا یک چیزی شبیه به حکم میرزای شیرازی در تحریم توتون و تنباکو. پیروان جریان آقای نایینی یا بهتر بگوییم حوزه نجف معتقدند به غیر از مسوولیت قضا و حکم حکومتی بقیه کارها دست مردم است و نباید ولی فقیه وارد بشود. این تفکر را آقایان هاشمی و خاتمی و مجمع روحانیون دارند و با اینکه ادعای خط امامی و بیت امامی می کنند، فقه امام (ره) را قبول ندارند. در صورتی که بر اساس فقه امام(ره)  ولایت فقیه، ولایت رسول الله(ص) است و در همه حوزه ها باید وارد بشود، حتی مسائل نظامی .


این تفکرات طولی باعث شده است در فرهنگ و سیاست و اقتصاد این دیدگاه تاثیر خودش را بگذارد و اختلاف نظرهای با رهبری بیشتر نمود پیدا کند.

دیدبان: جریان اسلام سیاسی چپ یا همان جریان دکتر شریعتی نمود فعلی اش یا چهره شاخص اش چه کسی است؟ 

آقای احمدی نژاد تحت تاثیر تفکرات شریعی بوده و  به خاطر همین ریشه در تحکیم وحدت فعالیت می کند و شما می بینید همین تحکیم وحدت به لحاظ مبانی فکری بعد از جنگ در سال 68 در اردوگاه نیشابور جلسه سیاسی می گذارند که ما باید برای امام یک ناظری بگذاریم که نرود قطعنامه را به این شکل بپذیرد. یعنی این ریشه را که نگاه می کنیم تند روی و انتقادشان نسبت به روحانیت و امام (ره) مبنایی شبیه نگاه  شریعتی است . 

دیدبان: نوع نگاه طرفداران اسلام سیاسی لیبرال به چه شکلی بود و طرفدارانش چه کسانی بودند؟

اسلام سیاسی لیبرالی که الان یکی از جلوه هایش در ترکیه مورد حمایت و تقویت غرب قرار گرفته است، در مجموعه اخوان المسلمین هم هست . در ایران طیف مهندس بازرگان طرفدار این نوع نگاه هستند. آقای هاشمی و تیپ افرادی مثل خاتمی و دکتر روحانی و مجموعه کارگزاران و به قول معروف تکنوکراتها که دنبال سیستم آدام اسمیتی هستند جزو این جریان محسوب می شوند. در علمای حوزه هم آقای صانعی دارای چنین تفکراتی هستند. همان نگاه بازرگان که می گفت امام برود در قم بنشیند و برای او واتیکان درست کنیم و مملکت را از لحاظ سیاسی بدهد به ما. دنبال یک حکومت ظاهری؛ مثلا نوع نگاهشان به بحث اراده و اختیار و آزادی  انسان و نگاه دینی به عنوان یک مبنای حکومتی نداشتند.

دیدبان: از میان افرادی که در میان کاندیداها هستند چه کسانی در ردیف این نوع نگاه هستند؟

من البته این بعد کاندیدها را نسنجیدیم. اما این یک محکی است که می شود سنجید کاندیداها را با آن سنجید. 
 دسته سوم دنبال اسلام سیاسی فقاهتی هستند و هیچ اصطکاکی با رهبری ندارند. نمونه اش خود رهبر انقلاب است که اندک اصطکاکی با امام (ره) نداشتند. بقیه را شما نگاه کنید؛ بنی صدر مشکل دارد، هاشمی و خاتمی و حالا احمدی نژاد هم اختلاف نظر و زوایای جدی با رهبری ایجاد کردند.
در طول این سی و چهار سال ما با این سه جریان فکری روبرو بودیم که قدرت در دست اینها می چرخد و نماینده هرکدام  که می آیند تفکرات خودشان را جاری و ساری  می کنند. 

دیدبان: آقای ترقی درباره موتلفه صحبت کنیم. سالهای 83 و 84 آقای عسگر اولادی می گفتند که حزب در حال پوست اندازی است، اما به نظر می رسد، موتلفه نتوانست نیازهای سیاسی روز را با  پیوندِ با مردم آنطور که لازم است، تطبیق بدهد. عده ای معتقدند که موتلفه می توانست قویتر از این عمل کند، اما  بعد از خرداد 76 و روی کار آمدن خاتمی که اصولگراها می خواستند جبهه بندی های خودشان را عوض کنند تا جامعه پساخاتمی را در دست بگیرند، این اتفاق نیوفتاد. آیا موتلفه دنبال حیات سیاسی خودش نیست و صرفا به کارهای اقتصادی می پردازد، یا نظر شما خلاف این هست؟

ببینید من خودم هیچ تعصبی نه نسبت به موتلفه و نه هیچ جریان سیاسی دیگری ندارم. تنها حزب جمهوری اسلامی بود که من از ابتدا به آن اعتقاد کامل داشتم ولی در سال 63 کاملا با یک مشکل درونی روبرو می شویم و نفوذ تفکرات چپ مهندس  موسوی و راست آقای هاشمی واختلاف نظرهای متعدد سه جریانی که خدمتتان عرض کردم، باعث شد که امام در سال 63 به تعطیلی حزب راضی بشوند. اما در مورد موتلفه؛ در میان مجموعه احزاب و تشکلها، موتلفه تنها حزبی است که امام در درون بیت خودش درست کرد و بعد به اینها ماموریت و کار هم داد. 
موتلفه عناصر متعددی درون اش بودند مثل مرحوم آقای عراقی که امام علاقه شدیدی به ایشان داشت. این افراد به تاثر از آقای هاشمی نسبت به مجاهدین خلق خیلی سمپاتی داشتند. همین آقای بادامچیان به مجاهدین خلق کمک می کردند، تا اینکه امام(ره) موضع صریح نسبت به مجاهدین گرفت و شهید مطهری این را اعلام کرد. بعد از  این اعلام نظر امام(ره) این دوستان هم خطشان را جدا کردند. اما اگر مبنایی بخواهیم نگاه کنیم، اصلا از همان ابتدا آرمان موتلفه، بحث تشکیل حکومت اسلامی است. به لحاظ سیاسی هم این افراد از طرفدران اسلام فقاهتی بودند. 

دیدبان: آقای ترقی از دوران بعد از دوم خرداد بیشتر صحبت کنیم. چه شد که موتلفه و سایر احزاب معروف به راست سنتی تمایل پیدا کردند به یک کاندیدای حداقلی مثل لاریجانی برسند؟

بعد از دوم خرداد 76، جریان های سیاسی متعددی در کشور پدید آمدند. برای دوران بعد از خاتمی اصولگرایان به این جمع بندی رسیدند که به یک تغییر آرایش نیاز دارند.  آنها معتقد بودند که با چهره های قبلی و سنتی دیگر نمی توان وارد صحنه شد. به خاطر همین دنبال چهره جدید بودیم که به نحوی ویترین اصولگرایی را عوض کنیم. اصلا مبنای شکل گیری شورای هماهنگی انقلاب یک همچین تفکری بود. اما آن مسیری را که ما انتظار داشتیم طی نکرد.

دیدبان: قضیه عکس روزنامه شرق خیلی روی شورا تاثیر داشت. درست است؟

در یکی جلسات که برای انتخابات سال 84 داشتیم، روزنامه شرق یک خبرنگاری فرستاد که عکس از جلسه گرفت و روزنامه آن را منتشر کرد. بعد از انتشار این عکس احمدی نژاد و ولایتی چون پشت پرده ائتلاف لو رفت، نیامدند.
در شورای هماهنگی حدود سی تشکل حضور داشتند. ما با پیروان خط امام و رهبری، ایثارگران و همه ی تشکلهای جدید در ساختمان بهشتی همه با هم کار می کردیم. از احمدی نژاد و الهام گرفته تا فدایی و زاکانی و لاریجانی و توکلی؛ همه آنجا بودیم. 

دیدبان: آقای قالیباف چطور؟
در آن زمان قالیباف را به عنوان اصولگرا قبول نداشتند. او را مثل اصلاح طلب ها میشناختیم. همان سال طرفدار های آقای قالیباف به دفتر حزب آمدند و با آنها یک جلسه ای داشتیم. من به آن دوستان گفتم، آقای قالیباف از لحاظ فکری، مبانی  اعتقادی اش مبانی مورد قبول آقاست اما ما معتقدیم برای گذار از دوم خرداد و رسیدن به یک دولت اسلامی یا باید از لاریجانی به عنوان واسطه استفاده کنیم یا از قالیباف مگر اینکه مردم این ظرفیت را داشته باشند که یکسره بروند دنبال دولت اسلامی. این چون آقایان لاریجانی و قالیباف روششان شبیه هم هست می توانند گزینه های مناسبی برای گذار باشند. لاریجانی چون با سنتی ها رابطه دارد و از طرف دیگر قالیباف هم توانایی جذب رای خاکستری ها را دارد. ما در مورد لاریجانی و قالیباف در شورای هماهنگی به این تحلیل رسیده بودیم. جمع بندی ما این بود که طیف سنتی و خاکستری را از طریق این افراد جذب کنیم. قالیباف روشش این بود که اصلاحاتی ها را جذب بکنند، البته نه اینکه خودش بخواهد  تیمش طوری کار می کردند که رای اصلاحاتی ها را جمع  کنند. باید برای حذب آن قشر شعارهای همانها را می دادند. موتلفه در این مسیر سعی اش براین بودکه اجازه ندهد اینها {گروههای اصولگرایی}از هم بپاشند، برای همین آقای عسگر اولادی را از دبیر کلی را به راس جبهه ارتقا دادیم و گفتیم شما چهره ات یک چهره جمع کردن است. البته خودش هم معتقد است موتلفه یعنی همین که همه ی نیروهای انقلاب را نگه دارد.


دیدبان: برخی معتقدند که ورود آقای هاشمی موجب از هم پاشیدن شورای هماهنگی شد. نظر شما چیست؟

آقای هاشمی بازی شورای هماهنگی را به هم نزد بلکه ورود ولایتی را تحت الشعاع قرار داد. آقای ولایتی از آقای هاشمی قول گرفته بود که نیاید اما آقای هاشمی با صراحت زیر قولش زد و وارد صحنه شد. آقای ولایتی کنار کشید و نهایتا لاریجانی و رضایی و توکلی ماندند و رایشان پایین آمد. آقای هاشمی ترسش این بود که افراد تند رویی مثل احمدی نژاد بعد از دوم خرداد نیایند. چون احمدی نژاد حرکتی که برای  تخریب هاشمی انجام داد خیلی وسیع بود.

دیدبان: موتلفه نهایتا از چه کسی حمایت کرد؟

اعضای ستاد موتلفه تا سه شنبه برای لاریجانی کار می کردند تا اینکه از مازندران برگشت. ما به او گفتیم: "آقای لاریجانی رای نداری! به نفع یکی کنار برو." گفت: این همه آدم آمدند بدرقه من، روی کنار رفتن ندارم. از سه شنبه بود که نصف نیروها برای لاریجانی، یک عده ای هم برای آقای قالیباف و بقیه برای احمدی نژاد کار می کردند . البته بعضی هم برای هاشمی کار می کردند. یک انشقاق درونی در بدنه اتفاق افتاد. 
در دور دوم هم استراتژی موتلفه این بود که هر دو را کاندیدای اصولگرایی معرفی کند، که هرکدام رای بیاورند پیروزی جریان اصولگرایی تلقی شود. همان کاری که رهبری در مورد رای آوری آقای خاتمی انجام دادند.

دیدبان: در مورد انتخابات پیش رو صحبت کنیم. به نظر شما جامعه روحانیت به گزینه می رسد؟ 
خیلی بعید است. 

دیدبان: آقای روحانی و ابوترابی چطور؟

روحانی که خیلی با جامعه روحانیت زاویه دارد. ابوترابی هم  رای آور نیست چون توان اجرایی ندارد. مجلس سیصد نفره را نمی شود اداره کرد. حالا اداره 400 فرماندار، 50 وزیر و رییس سازمان، 2 میلیون کارمند و امثال اینها سخت است.

دیدبان: این انتخابات برای موتلفه چه تفاوتهایی با دوره های قبلی دارد؟

نفس ورود به معرفی نامزد از سوی موتلفه یک تمرین جدی است . بعد از پنجاه سال داریم کاندیدا معرفی می کنیم.

دیدبان: وضعیت حزب در دوران آقایان خاتمی و احمدی نژاد چگونه بود؟
دروه ها ی آقایان خاتمی و احمدی نژاد برای ما فرقی نداشت. از نظر نوع برخورد دولت با تحزب، خیلی فرقی ندارد. چه آقای خاتمی که پول به ما می داد و ریشه ی ما را می زد و چه احمدی نژاد که پول نمی دهد و ریشه ما را می زند.

دیدبان: نگرش کدام کاندیدا به اسلام فقاهتی سیاسی نزدیک است؟
آقای ولایتی و آل اسحاق و لنکرانی.

دیدبان: گزینه جبهه پایداری را گزینه رای آوری می دانید؟
ببینید اشتباه جبهه پایداری این است که یک مقدار تند هستند . البته من با این موضع شان که نباید به ساکیتن فتنه و کسانی که اشتباه کردند، مسوولیت داد موافقم. اما  جامعه روحانیت میگوید که باید اغماض کرد. پایداری قبلا یک سازمان رای مناسبی داشتند اما الان این سازمان رای را ندارند. مثلا بسیج ممانعت دارد از اینکه از پایداری حمایت بکند. در مورد شرایط فعلی ما تحلیلمان را به آقای مصباح گفتیم. ما اعتقادمان این بود که اصلاح طلبان و انحراف جدی وارد شدند و آقای مصباح قبول نمی کرد؛ که ما استدلال کردیم و نهایتا نظرشان این بود که  "اگر اصلاح طلبان جدی وارد صحنه بشوند وحدت اصولگرایان ضرورت دارد"

دیدبان: البته به نظر نمی رسد 2+1 و پایداری قرابت داشته باشند...
 اینها الان تعارضی ندارند. بحث الان مقبولیت هست و در نظرسنجی ها آقای ولایتی و قالیباف جلوتر هستند. 

دیدبان: و اما در مورد کاندیدای دولت نظرتان چیست؟
کاندیدای اول دولت که مشایی است و برای دو دهک برنامه دارند. از بعد اینکه گفتند ما جلوی همه حتی حضرت آقا ایستاده ایم دهک بالای جامعه را مد نظر دارند و از بعد حمایت از اقشار ضعیف و یارانه و مسائلی از این دست روی دهک پایین. روی هم رفته تحلیل ما این هست که نزدیک به 10 میلیون رای دارند. تاکید احمدی نژاد بر روی مشارکت 50 میلیونی هم به خاطر این هست که اگر گزینه خودش رد صلاحیت شد، بگوید که شما مشارکت را پایین آوردید. احتمال کارشکنی هم هست. احتمال اینکه اگر مشایی رد صلاحیت شد استعفا بدهند و انتخابات را برگزار نکنند هم هست. البته قانون اساسی این را حل کرده ولی در افکار عمومی دنیا اثر منفی دارد. مثل همان اتفاقی که در فتنه افتاد و در دنیا به لحاظ سیاسی ما را واقعا عقب انداخت.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۳
محمد اسکندری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
7
11
تحلیل ایشان ازنظردرصدمشارکت برای مشایی وامثالهم بسیار پائین وضعیف است درارتباط بارای ولایتی وقالیباف و...فقط به درد پایتخت می خورد.دراین میان رقابت اصلی مابین رفسنجانی ولنکرانی (جلیلی)خواهدماند.دکترجلیلی نیزنهایتاًباید به نفع دکترلنکرانی یا بالعکس (لنکرانی برای جلیلی)کناربکشدتاگفتمان امام ورهبری بتواندباقدرت وپیروزی به راهش ادامه دهد.الان درشهرهای کوچکترازکلانشهرها نظریات به شدت به دکترلنکرانی وجلیلی در رقابت با رفسنجانی درحال افزایش ومسلط شدن است ودر کلانشهرها همچون اصفهان میانه است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
4
4
دكتر جليلي يك گام نزديكتر ازلنكراني به ميدان جنگ نرم دشمن بوده وتاحالا خوب عمل كرده فرد ديگري بياد غربي ها فشار هاي جديدي را براي تست كردنش مي آرن تا بلكه بتونند تضادي بين رهبري ورييس جمهور براي ماهيگيري ايجاد كنند . دراين شراط همبستگي عيني وي با رهبري كار ساز تر از ادعاي ساير نامزدهاي مدعي ولايتمداري است.
مرتضی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
1
1
به نظر من جلیلی بیشتر توانایی رقابت با دیگران را دارد اقبال مردم بیشتر طرف اقای جلیلی است
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
1
1
چرا حرف بی جهت میزنید که هاشمی ولایتی را بازی داد مگر خود اقای ولایتی نگفت که به صلاحدید آیت اله تهرانی بنفع آقای هاشمی کنار کشید؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین