اخبار دروغ منتسب به آیات عظام و بیت رهبری توسط چه کسانی و با چه اهدافی منتشر شد؟

حلقه طرفداران هاشمی که در هفته های اخیر به شدت فعال شده اند، این روزها بر دامنه فعالیت های خود گسترده و در حال برنامه ریزی های جدید جهت تبلیغات انتخاباتی هستند.

اگرچه طبق نقل زیردستان هاشمی، وی تا روز ثبت نام، تمایلی به حضور در عرصه انتخابات نداشت اما با پیگیری تحرکات اطرافیان هاشمی می توان پی برد که این موضوع از صحت و سقم چندانی برخوردار نیست.

بر همین اساس، یکی از مهم ترین این تحرکات متعلق به علی مطهری است. مطهری اواخر هفته پیش برای رایزنی با علما و مراجع جهت حضور هاشمی در انتخابات به قم سفر کرد. در این سفر دو روحانی نیز همراه او بوده اند. یکی از آنها شخصی است که سمت ریاست هیأت امنای «بنیاد بیماری های خاص» را بر عهده دارد. یعنی همان بنیادی که فاطمه هاشمی، دختر هاشمی رفسنجانی ریاست آن را در دست دارد و چندی پیش اخباری در مورد سوءاستفاده های مالی آن منتشر شده بود. دیگر روحانی همراه مطهری نیز شخصی است که عضو جامعه روحانیت و رییس شورای موسوم به شورای سیاستگذاری جبهه اصولگرایان حامی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ بود! این فرد کسی است که معتقد است تخریب هایی (بخوانید نقدهایی) که به آقای هاشمی می شود «يا از روي جهل و ناآگاهي افراد است و يا از ناحيه حسد و غرض ورزي است»! انتخاب این دو با گرایش های تقریبا متفاوت به عنوان همراهان علی مطهری در این سفر، اگرچه کمی تعجب آور است اما هر دوی این افراد، و یا بهتر بگوییم هر سه این افراد در یک نقطه اشتراک دارند: هاشمی رفسنجانی!

این افراد به دنبال آن بودند که از مراجع عظام برای حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات تأیید بگیرند. اما مراجع عظام که عالم تر و هوشیارتر از این حرف ها هستند از چنین عملی خودداری کردند و از همین روی، این پروژه با شکست مواجه شد. اما متأسفانه این تیم تبلیغی، بی اخلاقی به خرج داده و در اظهارنظرهایی غیرواقع، به هاشمی (و البته به رسانه های همسو) چنین بیان کردند که مراجع عظام، خواهان حضور هاشمی در انتخابات هستند.

انتشار این خبر دروغ به سرعت با واکنش مراجع عظام مواجه شد و هرکدام از این حضرات در بیانیه هایی جداگانه نسبت به این خبر کذب، اعتراض کردند. از سویی دیگر، محمد هاشمی، برادر آقای هاشمی رفسنجانی نیز در گفتگویی با خبرگزاری ها ادعای حمایت آیت الله سیستانی از هاشمی رفسنجانی را فاقد صحت و سقم لازم عنوان کرد.

حلقه رسانه ای- تبلیغی هاشمی اگرچه تا اینجا شکست خوردند اما دست به دو اقدام جدید دیگر زدند:

اول آنکه در راستای پروژه یکی دو هفته پیش آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر رایزنی با رهبرانقلاب برای ورود در انتخابات، چنین بیان کردند که رهبرانقلاب تمایل تلویحی نسبت به حضور هاشمی در انتخابات دارند. برای این منظور حلقه هاشمی این خبر را منتشر کردند که در آخرین لحظاتِ آخرین روز ثبت نام انتخابات، آقای هاشمی تماسی با یکی از افراد موثر در بیت رهبری داشته و بلافاصله بعد از آن، عزم را جزم کرده و تصمیم بر شرکت در انتخابات گرفته اند.

هدف از این خبر آن بود که به افکار عمومی چنین القا کنند که رهبر انقلاب تمایل به حضور هاشمی در انتخابات دارند. این خبر نیز بلافاصله با پیگیری که خبرگزاری ها انجام دادند معلوم شد که دروغی رسانه ای بیش نیست و نظیر همان خبری است که در فتنه 88، و به طور دقیق تر، در روز انتشار «نامه بدون سلام» هاشمی توسط سایت های حامی هاشمی منتشر شد. در آن نامه بیان شده بود که هاشمی در دیداری که با رهبر انقلاب داشته اند، خوشحال بیرون آمده و از نتیجه جلسه خرسند بوده اند. البته این خبر نیز همان موقع بلافاصله از سوی دفتر رهبر انقلاب، تکذیب شد.

اگرچه صحت خبر تماس تلفنی هاشمی با بیت رهبری به سرعت تکذیب شد اما با فرض عدم انتشار این خبر نیز، باز هم می شد به دروغ بودن آن پی برد. چه آنکه اولا سیره رهبرانقلاب در طول زعامت ایشان آن بوده است که «نفیا» یا «اثباتا» در قبال هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی اظهارنظری نمی کنند. چنانکه فرموده اند: «نه می‌گویم بیایید، نه می‌گویم نیایید و تكلیفی نمی‌كنم». ثانیا از نحوه تفکر و دیدگاه های ایشان می توان چنین مستفاد کرد که موافق حضور چهره های جوان، توانمند و با قدرت جسمی و روحی بالا هستند. چنانچه در چندین جا به این موضوع اشاره کرده اند که یکی از شاخص های نامزد ریاست جمهوری، باید «جوان بودن» وی باشد.

دومین سناریوی حلقه هاشمی اما با شکست سناریوهای تأییدیه از مراجع و رهبر انقلاب و انتشار خبر تکذیب آن از سوی بیوت حضرات بزرگوار آغاز شد.

این سناریو که شاید بتوان گفت در ابتدا باز هم از سوی مرید همیشگی هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی «غلامعلی رجایی» کلید خورد چنین بود که در افکار عمومی اینگونه القا کنند که آیات عظام دارای دو «نظر» هستند، یکی نظر «علنی» و دیگری نظر «غیر علنی»! نظر علنی آیات عظام همان خبری بود که منتشر شد و تکذیب شد، اما نظر غیر علنی حضرات، همانا تمایل به هاشمی رفسنجانی است!

در همین راستا، غلامعلی رجایی در وبلاگ شخصی خود چنین نوشت:

«دوستانی که با رفتار مراجع آشنا هستند، می دانند بعضی از آقایان در خفا چیزی می گویند که بنا به مصالحی - که یکی از این مصالح وجود سلایق مختلف و گاه متضاد در میان مقلدانشان است-  مایل به انتشار آن نیستند و اغلب هم همین را به دیدار کنندگان خود تذکر می دهند که اگر اظهارات خصوصی شان در رسانه ها علنی شود بنا به مصلحت آن را تکذیب می کنند.

من کاری به درست یا نادرست بودن این روش ندارم و این را هم نمی دانم که آیا آیت الله وحید به دکتر علی مطهری و همراهانش گفته است که اظهارات خصوصی موافقت او را نسبت به آمدن هاشمی منتشر نکنند یا نه، ولی می دانم این خبر قطعا درست است و دکتر مطهری که خود فردی متدین و یک روحانی زاده است هرگز نقل دروغی آن هم از قول یک مرجع نمی نماید چه جدا از حرمت شرعی آن به خوبی می داند از نقل غیر واقعی عبارات یک مرجع نتیجه ای متضاد با منظور خود خواهد گرفت. نکته مهمتر اینکه وی در این شهادت تنها نیست و همراهان وی هم که از نمایندگان مجلس هستند همین را اظهار کرده و می کنند.»

اما درباره این موضوع چندین مسأله قابل بیان است که به برخی از آنان اشاره می شود:

اول آنکه نظرات «غیر علنی» آیات عظام بر فرض صحت هم نمی تواند قابل استناد و تعمیم پذیر باشد. چه آنکه بیت آیات عظام نیز بلافاصله این خبر را تکذیب کردند.

دوم آنکه متأسفانه همان تاکتیکی را که برخی از سیاسیون در قبال نظرات رهبری در پیش می گیرند، حلقه یاران هاشمی نیز پیش گرفته اند. چنانچه می دانید برخی از سیاسیون در بعضی موارد برای رسیدن به مقاصد و اهداف سیاسی خود اینگونه بیان می کنند که نظر «خصوصی» و «عمومی» رهبر انقلاب با هم تفاوت دارد و ایشان در دیدارهای عمومی ممکن است مسائلی را بیان کنند که از روی «مصلحت» باشد نه «واقعیت». این موضوع البته با واکنش مستقیم رهبر انقلاب مواجه شد و ایشان در جایی بیان کردند که:

«مبادا كسى تصور كند كه رهبرى يك نظرى دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمى مطرح مي شود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل مي كند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزى نيست. اگر كسى چنين تصور كند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيره‌اى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همينى است كه صريحاً اعلام مي شود؛ همينى است كه من صريحاً اعلام مي كنم.»

حال، حلقه هاشمی نیز همین تاکتیک را در پیش گرفته اند: نظر غیر علنی مراجع، تمایل به سمت هاشمی است! یعنی گزاره فاقد صحت که به دلیل آنکه مستقیما از سوی مراجع اعلام نشده، نمی توان صحت آن را زیر سوال برد. (گرچه در این مورد، مراجع با هوشیاری بلافاصله تکذیبیه خبر را منتشر کردند)    

سوم آنکه آقای رجایی در بیان دلیل درستی این خبر گفته اند این خبر درست است به آن دلیل که راوی آن شخصی به نام علی مطهری است، علی مطهری نیز چون متدین و روحانی زاده است هرگز دروغ نمی گوید! البته در اینکه علی مطهری روحانی زاده است شکی نیست، اما آقای رجایی گویا فراموش کرده اند روحانی زاده بودن، دلیل بر اشتباه کردن نیست. و اصلا انتشار همین خبر نشان از غیر دینی عمل کردن علی مطهری دارد. توضیح آنکه چنانچه بنا بر گفته آقای رجایی، آیات عظام، مصلحت نمی دانستند این حمایت علنی شود، چرا علی مطهری این حمایت غیر علنی را علنی کرد؟ چرا بنگاه های رسانه ای- تبلیغی هاشمی این خبر را منتشر کردند؟ آیا انتشار سخنان غیر علنی مراجع، جفا و ظلم در حق این بزرگان نیست؟ آیا این امر، یعنی سوءاستفاده از سخنان غیر علنی آیات عظام و انتشار آن، امری غیر شرعی و غیر اخلاقی و نشان از بی تقوایی شخص منتشرکننده آن نیست؟

و بالاخره آنکه بهره برداری های سیاسی از نظرات غیر علنی و حتی در پاره ای مواقع علنی آیات عظام، به دور از اخلاق و تقوای دینی است. دلیل هم آن است که به خوبی می دانیم در زمان انتخابات معمولا تعداد زیادی از نامزدهای انتخاباتی به بیت حضرات رفته و با ایشان دیدار می کنند. (چنانچه در این چند ماه نیز این موضوع انجام شده است) مشی آیات عظام نیز آن بوده است که همواره برای تقویت و نشاط انتخاباتی، بر عملکردهای خوب و مثبت نامزدها تأکید کرده و نکاتی را هم پیرامون اهمیت انتخابات و اقدامات بعدی بیان کنند. بر همین اساس، تا به حال سابقه نداشته است که نامزدی به حضور حضرات رسیده باشد و آیات عظام که همواره ابتناء بر اخلاق عمیق اسلامی دارند، آنان را طرد کرده و یا مواضع تندی نسبت به آنان اتخاذ کنند. مشی آنان همواره بیان محاسن و پرهیز از معایب افراد بوده است. (برای مثال نگاه کنید به دیدارهای انتخاباتی که چندی پیش آقای قالیباف با برخی از مراجع داشت و تعاریفی که حضرات از وی داشته اند به طوری که هر خواننده ای چنین تصور می کند که حضرات بزرگوار به قالیباف رأی خواهند داد! البته در این میان شیطنت رسانه ها در انتخاب تیتر و لیدهای جهت دار نیز نباید فراموش شود) بنابراین، چنین تعاریفی نمی تواند مبنای داوری قرار گرفته و به منزله «تأیید» نامزد خاص معنا شود.

با این توضیحات گفته شده، حال سوال آن است که چرا هاشمی و زیردستان وی دست به چنین اقدامات غیر اخلاقی و دینی زده اند؟ هدف آنان از چنین کارهایی چیست؟

به نظر می رسد هاشمی و یارانش به خوبی می دانند که فاقد «پایگاه اجتماعی» لازم برای کسب رأی مردمی در انتخابات پیش رو هستند. تجربه حضور هاشمی در چند انتخابات پیشین نشان داده که وی فاقد اقبال عمومی است. هاشمی در انتخابات مجلس ششم، شکست خورد. در انتخابات سال 84، بنا به گفته خودش از بخشدار و فرماندارش، یعنی احمدی نژاد شکست سنگینی خورد. در انتخابات 88 نیز اگرچه حضور مستقیم نداشت اما نامزدهای متبوع وی نتوانستند در برابر نامزد اصولگرایان پیروز میدان شوند. اینها همه یعنی پیرمرد هشتاد ساله، بهتر از هر کس دیگری می داند که احتمال شکست او در انتخابات پیش رو، به مراتب بیشتر از پیروزی است. بنابراین به هر طریق ممکن که شده باید بر میزان آراء و مقبولیت عمومی خود بیافزاید. سوءاستفاده از آیات عظام و حتی رهبر انقلاب نیز یکی از راهکارهای مناسب برای کسب مقبولیت مردمی و افزایش پایگاه اجتماعی است.

اگرچه مردم ایران چنان آبدیده هستند که گول چنین تاکتیک های غیر اخلاقی را نخواهند خورد اما در این باره گفتنی های دیگری نیز هست که به مرور بیان خواهد شد.