بازتعریف ترکیه از تاریخ و جغرافیای خود بهعنوان کانون انتقال انرژی که قفقاز و آسیای مرکزی را به اروپا وصل میکند، در پیوند منابع انرژی و اقتصاد منطقه به اقتصاد جهانی و ایجاد صلح و ثبات منطقهای تأثیرگذار بود، اما استراتژی آن در حضور روسیه که معناگرایی و هویت خاصی را برای کشورهای تازه استقلالیافته تعریف میکرد آسان نبود.
پایان جنگ سرد، موج جدید جهانیشدن، حادثه یازده سپتامبر، گسترش تروریسم بینالمللی، و افزایش تنش بین شرق و غرب، نظم نوین جهانی را بهوجود آورد که بر ضرورت تغییرات اساسی در کشورها تأکید میکرد. اتحادیه اروپا در سال 1989 با رد پیشنهاد ترکیه برای عضویت در این اتحادیه، باعث ایجاد نوعی بحران هویت در آنکارا شد که جریحهدار شدن احساسات ترکها را بهدنبال داشت.
بعد از این اتفاق، سیاستگذاران ترکیه بر این باور بودند که ارزش استراتژیک کشورشان در غرب تا حدود زیادی کاهش یافته است. در این شرایط، جمهوریهای تازه استقلالیافته در جنوب شوروی، حوزه نفوذ بالقوهای را برای ترکیه مهیا ساختند. این جمهوریها به ترکیه بهعنوان الگویی با اقتصاد بازار آزاد و هویت دموکراتیک و غیرمذهبی توجه کردند.
سیاستگذاران ترک سیاستهای چندبعدی را در مناطق پیرامونی روسیه بهویژه با تمرکز بر ایجاد سازوکارهای منطقهای و دوجانبه در اطراف روسیه اجرا نمودهاند. علت اصلی این موضوع مواضع و مفهومسازیهای متفاوت در سیاست خارجی دو طرف است که موجب اختلافنظرهایی در خصوص سوریه، گرجستان، ارمنستان، و آذربایجان گردیده است. |
---|
غرب نیز به سبب تعارضاتش با روسیه، از نقش ترکیه به عنوان الگویی برای این کشورها با هدف افزایش تأثیر این کشور و تحدید نفوذ روسیه در این منطقه حمایت میکرد و استراتژی آنکارا را در مقابل مسکو تقویت مینمود؛ اما سرانجام، بحرانهای اقتصادی دهه نود و آشفتگی سیاسی داخل ترکیه از ایفای نقش تأثیرگذار این کشور در منطقه جلوگیری کرد.
در نتیجه، ترکیه در اجرای نقش الگو یا رابطی که غرب به او داده بود با ناکامی روبرو شد و خلاء قدرتی که انتظار میرفت این کشور در آسیای مرکزی و قفقاز پر کند، در نهایت روسیه پر کرد. بدینترتیب، ترکیه در روابط خود با روسیه وارد مرحله امنیتزدایی، یعنی خارج کردن موضوعات از متن امنیتی و وارد نمودن آنها به فضای گفتمان سیاسی با مسکو شد.
البته تغییر وضعیت ترکیه و روسیه در نظم نوین جهانی و اولویتبندی دستور کارها باعث تغییر اساسی در برداشت این کشورها از یکدیگر شد و مفاهیمی مانند: ثبات سیاسی منطقه، توسعه اقتصادی، وابستگی متقابل، و سیاست خارجی فعال در منطقه بازتعریف روابط ترکیه و روسیه را سرعت بیشتری بخشیدند. در این زمینه، روسیه میدانست که قفقاز یکی از مراکز مهم نفت و گاز در جهان است و میتواند از طریق ترکیه به عنوان منبع قابل اعتماد انرژی وارد اقتصاد جهانی شود.
بدینترتیب، از این دیدگاه مطلع بود که این فضا فقط اقتصاد ترکیه را منتفع نمیکند، بلکه از طریق همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در راستای صلح و ثبات منطقهای نیز هست. از سویی، در رابطه ترکیه و روسیه اصولی مانند: همزیستی در صلح، و تنوع و تحمل تفاوتها و اختلافهایی حول محور حمایت ترکیه از جداییطلبان چچن و داغستان و نیز حمایت ترکیه از آذربایجان و حمایت روسیه از ارمنستان بر سر مناقشه قرهباغ دیده میشود که به استراتژیستهای حزب عدالت و توسعه این امکان را میدهد که بهسبب مهارت سرانشان در مهندسی افکار عمومی از جداییطلبی چچن بهعنوان کارت برنده در مذاکرات با سران مسکو استفاده کنند؛ اما سیاست خارجی رئالیستی ترکیه چچن را به عنوان دستهای بسته در روابط خود با روسیه مورد استفاده قرارمیدهد و بهخاطر مسلمانان چچن کمتر وارد منازعه با مسکو میگردد.
در حقیقیت، بهعلت آنکه اردوغان همزمان تلاش دارد روابط شرق و غرب را توسعه دهد، برخلاف نظر برخی کارشناسان نگارنده معتقد است اقدامهای جدید ترکیه، انعکاسدهنده سیاست خارجی چندبعدی این کشور است. ترکیه دیگر کشور رابط برای غرب نیست و مناسبات نزدیک با روسیه، آسیای مرکزی، قفقاز، دنیای اسلام و خاورمیانه نیز برای آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ اما آنکارا میداند که برای تبدیل شدن به کشوری مرکزی در منطقه به تعریف سازوکارهای همکاری با مسکو نیاز دارد.
زیرا حزب حاکم عدالت و توسعه به این نتیجه رسیده است که بدون همکاری با کرملین هرگونه ناامنی و بیثباتی در منطقهای که امنیت نیز مانند قومیت در آن چندتکه است، باعث شکست در سرمایهگذاریها، طرحهای سیاسی و نظامی و هرگونه فعالیت خاص در حوزه انرژی خواهد شد؛ از اینرو میکوشد تا به شیوههای گوناگون امنیت و صلح و ثبات را ازطریق سازوکارهای مختلف دوجانبه یا چندجانبه در منطقه با همکاری روسیه برقرار سازد؛ اما از دیدگاه سران آنکارا، وضعیت فعلی کشورهای استقلالیافته از شوروی پایدار نمیماند.
سیاستگذاران ترک سیاستهای چندبعدی را در مناطق پیرامونی روسیه بهویژه با تمرکز بر ایجاد سازوکارهای منطقهای و دوجانبه در اطراف روسیه اجرا نمودهاند. علت اصلی این موضوع مواضع و مفهومسازیهای متفاوت در سیاست خارجی دو طرف است که موجب اختلافنظرهایی در خصوص سوریه، گرجستان، ارمنستان، و آذربایجان گردیده است.
روسیه بزرگترین منبع تأمینکننده گاز طبیعی ترکیه است، اما جالب اینجاست که علیرغم حجم گسترده معاملات تجاری بین دو کشور و دشمنی روسیه با گرجستان، آنکارا توانسته است روابط خود را با تفلیس هم از جنبه امنیت مرزی و هم از نظر منافع انرژی در بالاترین سطح حفظ نماید. |
---|
برهمیناساس، روابط ترکیه و سوریه با همه سوءظنهایی که به یکدیگر دارند، از سطح مسئلهای تاریخی به مسئلهای سیاسی و در نهایت امنیتی تبدیل شده است. در بررسی روابط دو کشور صرفاً نمیتوان به تصویب پروتکلها توسط مجالس دو کشور اکتفا کرد، بلکه چالش اصلی در موانع روانشناختی جوامع دو کشور نهفته است؛ زیرا گروههای اپوزیسیون قدرتمند در هر دو کشور وجود دارند و اکثریت هر دو جامعه به ملیگرایی تمایل دارند؛ اما واقعیت این است که در سالهای اخیر نیازهای اجتماعی و منافع نقش مهمی در روابط ترکیه و روسیه داشتهاند.
از سویی تعارض بین روسیه و گرجستان فشار زیادی را به ترکیه در منطقه وارد کرد. از آنجاییکه ترکیه عضو ناتوست، مجبور است روابط خود را با گرجستان، آمریکا، و روسیه متوازن نماید و این درحالی است که گرجستان نقش مهمی را در سیاست خارجی این کشور درقبال منطقه قفقاز دارد و همیشه به نوعی روابط دوستانه بیمرز بین آنکارا و تفلیس حاکم بوده است، تا جاییکه میخائیل ساکاشویلی، رئیسجمهور گرجستان، ترکیه را دوست کشورش و پنجرهای عنوان کرد که به روی اروپا باز میشود؛ اما مداخله نظامی روسیه در گرجستان باعث ایجاد تنش و خشونت به منطقه شد که برای منافع آنکارا مسئلهساز بود.
واقعیت این است که ترکیه هفتمین شریک تجاری بزرگ روسیه است، در حالیکه روسیه در صدر فهرست تجاری ترکیه قرار دارد. گفتنی است که روسیه بزرگترین منبع تأمینکننده گاز طبیعی ترکیه است، اما جالب اینجاست که علیرغم حجم گسترده معاملات تجاری بین دو کشور و دشمنی روسیه با گرجستان، آنکارا توانسته است روابط خود را با تفلیس هم از جنبه امنیت مرزی و هم از نظر منافع انرژی در بالاترین سطح حفظ نماید.
در پایان، نگارنده بر این نظر است که ترکیه و روسیه بهعلت تمایل ترکیه به غرب و سیاستهای قاطعانه روسیه در مقابل اوراسیا برای به انحصار درآوردن منابع و مسیرهای انرژی، تعارض منافع دارند؛ بهعلاوه ترکیه میخواهد که در هر تنش میان روسیه و اتحادیه اروپا نقش میانجی را ایفا کند، ولی در عینحال مایل است در ایفای نقش جدید خود در حل تعارضات منطقهای و بهدست گرفتن ابتکارات سیاسی، مسکو را شریک گریزناپذیر خود قلمداد کند.
به هرحال، ترکیه و روسیه در مسائل و موضوعات منطقهای و بینالمللی اختلافاتی دارند. صرفنظر از اختلافات و رقابتی که در روابط آنها ایجاد شده است، به نظر میرسد که این روابط در مجموع مسیر درستی را طی میکنند و نشان میدهند که چگونه سیستمهای منطقهای در نظم نوین بینالمللی شکل میگیرند.
رضا صولت، کارشناس مسائل ترکیه
منبع : موسسه ابرار معاصر تهران
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ترکیه همانند جنگ سابق با روسیه در 1877 شکست بسیار خفت باری خواهد خورد.