به گزارش بولتن نیوز به نقل از ابرار معاصر تهران، رجب
طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، و عبداله اوجلان، رهبر حزب کارگران
کردستان موسوم به «پ.ک.ک» به توافقی تاریخی دست یافتهاند. حاصل این
توافق در دژ ایمرالی، محلی که اوجلان دوران محکومیت خود را میگذراند، در
پیام نوروزی او بازتاب یافته است. اوجلان پایان دورة مبارزه مسلحانه را در
پیام نوروزی خود اعلام کرد و از چریکهای پ.ک.ک خواست تفنگها را خاموش
کنند، ولی مبارزه را در شکل سیاسی آن ادامه دهند؛ از اینرو قرار است
چریکهای وابسته به پ.ک.ک تا پایان سال جاری ترکیه را ترک کنند و به
پایگاههای اصلیشان یعنی کوهستانهای قندیل عراق باز گردند. با اینحال،
پ.ک.ک خلعسلاح نمیشود و در انتظار تحولات درونی ترکیه باقی خواهند
ماند. اکنون پرسش این است که چرا رجب طیب اردوغان و عبدالهد اوجلان به چنین
توافق مهمی دست یافتند. پاسخ به این پرسش ساده نیست؛ ولی قطعنظر از آنچه
پیش خواهد آمد، هر دو طرف دلایل خاص خود را دارند. برای فهم این تحول که
تاریخی توصیف شده است میباید به انتظارات دو طرف از این توافق توجه داشت.
روشن است که طرفین انتظارات متفاوتی دارند. با اینحال، واقعیت آن است که
نخستوزیر اسلامگرای ترکیه اهداف کمابیش روشنی از توافق با رهبر گروه
چریکی پ.ک.ک دارد، به موانع پیشرو نیز آگاه است و بهدرستی میداند که
در چه مسیر دشواری گام نهاده است. او بیش از آنکه به موانع پیشرو توجه
کند، به آینده کشورش به لحاظ سیاسی، اجتماعی ـ اقتصادی، و فرهنگی در منطقة
متلاطم خاورمیانه توجه دارد. اردوغان نیک آگاه است که ترکیه در شرایط نوین
جهانی و منطقهای با سه نوع هویتیابی روبهروست و مسئله کرد اصلیترین
مانع دستیابی به هرکدام از این هویتهاست. هویتهای سهگانهای که ترکیه
امروز در جستجوی آنهاست عبارتند از: هویت اسلامی، هویت ترکی، و هویت
اروپایی.ترکیه
سالهاست که در جدال هویتیابی جدید خود با بحران روبهرو بوده و در رأس
بحرانها مسئله کرد قرار داشته است. حاصل نزدیک به چهار دهه جنگ مسلحانه با
پ.ک.ک، بیش از هفتاد هزار کشته، مجروح و مفقودالاثر بوده که اکنون
بیحاصلی آن بر همگان روشن شده است؛ اما این تنها زیان کشور نبوده است.
زیان دیگر سرگردانی در هویتیابی است. ترکیه هویت اسلامی خود را از میراث
امپراتوری عثمانی دریافت میکند که در خلافت اسلامی تا سال ۱۹۲۴ یکی از
مهمترین قدرتهای تأثیرگذار در بخش مهمی از جهان از قاره آفریقا گرفته تا
شرق اروپا بوده است. این میراث به مذاق رجب طیب اردوغان و همفکرانش که در
تفکر نوعثمانیگرایی درجا زدهاند بسیار دلانگیز و شوقآفرین شده است.
بازسازی قدرت عثمانی یکی از اهداف اصلی حزب عدالت و توسعه حاکم در ترکیه
است. هویت دوم که این کشور در جستجوی آن است پانترکیسم است که بهویژه در
پی فروپاشی اتحاد شوروی سابق و شکلگیری جمهوریهای ترکتبار حوزة قفقاز و
آسیای مرکزی توجه زیادی به آن شده است. البته هویتیابی ترکی را
ملیگراهای ترک بیشتر پیگیری کردهاند، ولی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه
نیز از آن غافل نبوده است. هویت ترکی میتواند نفوذ ترکیه را تا آسیای
میانه و سینکیانگ چین برساند.
سومین
هویتی که ترکیه در جستجوی آن است هویت اروپایی است که در قالب درخواست
برای عضویت در اتحادیة اروپا خود را بروز داده است. این سه هویتیابی در
نگاه رجب طیب اردوغان ترکیب شدهاند و بهلحاظ نظری میتوانند عمق
استراتژیک ترکیه را در اروپا تا ساحل اقیانوس اطلس و در خاورمیانه و شمال
آفریقا تا تنگة جبلالطارق و در قارة آسیا تا صحرای گبی ـ که ترکها نوعی
نوستالوژی درباره آن دارند ـ برسانند؛ اما مانع اصلی در این هدف استراتژیک
مسئله «کرد» است. استراتژی ترکها که قومیت کرد را انکار کرده و تا سطح
ترکان کوهستان تنزل داده بودند با شکست روبهرو شد و کردها را به هویت
جداگانهشان از هویت ترکی آگاهتر کرد. رجب طیب اردوغان این واقعیت را
بهدرستی درک کرده و به همین علت است که در آستانه چرخش بزرگ تاریخی قرار
گرفته است. عبدالهس اوجلان نیز در قلعه نظامی ایمرالی ـ جاییکه در درون
خلافت عثمانی محل زندانی کردن شاهزادگان یاغی و مدعی قدرت بود ـ به نتیجه
مشابهی با اردوغان رسیده و بهدرستی دریافته است که مسئله کرد راهحل نظامی
ندارد؛ زیرا بهلحاظ تاریخی عصر جابهجایی قهرآمیز قدرت بهوسیله چریکهای
مسلح در جهان امروز به پایان رسیده است و فقط میتوان از طریق مشارکت مدنی
و فعال در روند دموکراتیک به اهداف قومی و ملی دست یافت، هرچند که تحقق
چنین آرمانی با سرعت و فوریت محقق نخواهد شد.
جناح
اسلامگرای حزب عدالت و توسعه ترکیه با درک شرایط نوین جهانی و منطقهای و
بهمنظور پیگیری هماهنگ هویت سهگانه خود مجبور شده است با مسئله کرد کنار
بیاید و راهحلی دموکراتیک برای آن خارج از خشونت و برخوردهای نظامی جستجو
کند. هرچند بهدرستی روشن نیست که این خطمشی در نهایت به کجا خواهد کشید،
هنوز در داخل ترکیه گروههای افراطی قوممحور قوی هستند و میتوانند در
این راه مانع جدی بهوجود بیاورند. در جناح عبداله اوجلان نیز نیروهای
مشابه وجود دارند که هرگونه مصالحهای را سازش و خیانت میدانند و در مقابل
پیشرفت آن میتوانند موانع جدی بهوجود بیاورند. بااینحال، حقیقت آن است
که اردوغان و اوجلان در مسیری قرار گرفتهاند که راه بازگشتی برای آنها
وجود ندارد. ترکیه هویت دوگانه قومی ترکی و کردی را پذیرفته است و این تنها
راه پاسخ به عظمتطلبی عثمانیگرایی نوین جناح اردوغان است. نقشی که
ترکیه در تحولات خاورمیانه و دنیای عرب برای خود تعریف کرده است، بدون
مصالحه با مسئله کرد اساساً دستنیافتنی است. همچنانکه انتظاراتی که ترکیه
از پیوستن به اتحادیة اروپا برای خود درنظر گرفته است، بدون حل مشکل کرد
رؤیایی بیش نخواهد بود. ظن غالب در این خصوص آن است که رجب طیب اردوغان به
ارزیابی واقعبینانهای رسیده است و اگر بتواند بر این مشکل سنتی کشورش
فائق آید، ترکیه را در مسیری قرار خواهد داد که هویتیابی در آن سادهتر و
دستیافتنیتر میشود و میتواند به این کشور کمک کند که الگوی میانهروتری
از اسلامگرایی بهدست دهد. عبدالهس اوجلان نیز میتواند خود را از قلعة
ایمرالی و در زندان انفرادی بهعنوان شخصیتی به ثبت تاریخ برساند که مسئله
کرد را در مسیر مسالمتآمیز قرار داد و دستیابی به هویت و حقوق قومیاش را
با هزینه کمتری امکانپذیر کرد.