به گزارش بولتن نیوز، قصه دربند ماجرای دختری شهرستانی است که می خواهد در یکی از دانشگاههای تهران ثبت نام کند، اما به دلیل کمبود جا نمی تواند و به سراغ خانه شخصی و هم خانه شدن با یک دختر غیر دانشجو می رود و ماجراهایی برای او اتفاق می افتد.
شهبازی که خودش فیلمنامه اثرش را نوشته است می خواهد از نازنین هایی صحبت کند که هر روز وارد تهران می شوند و با یک کلانشهر بی رحم روبرو می شوند، نازنین دربند، دختر زیرکی است، او به حق خود آگاه است و بلد است چطور از حقش دفاع کند اما چون از شهری بیرون تهران آمده است و هنوز کالبد این کلانشهر بر روح و جانش تاثیری نگذاشته است و لطافت زندگی در شهر کوچک را به همراه دارد، دروغ نمی گوید و نامرد نیست. نازنین نسبت به اطرافیانش بی تفاوت نیست و هنگامی که هم خانه ای اش که با او دعوا کرده و دهاتی نیز به او گفته است به زندان می افتد او که شاید یکی دو روز است سحر را می شناسد به کمک او می شتابد و سفته می دهد.
نازنین ( با بازی نازنین بیاتی) به خوبی توانسته نقش خود را ایفا کند و شهبازی باز هم با ریسک نقش اول فیلمش را به دختری می دهد که از خارج سینما آمده است، دیگر بازیگران دربند هم خوب بازی می کنند به ویژه پگاه آهنگرانی در نقش سحر ( هم خانه ای نازنین).
شاید سحر هم روزی نازنین بوده است و تهران او را در خود حل کرده است، طوری که حتی وقتی می فهمد نازنین چقدر به او لطف کرده است باز او را با سفته هایی که به خاطر او داده است تنها می گذارد، دربند فریادگر بحرانهایی است که اگر مراقب نباشیم می تواند وحشتناک تر از این باشد. اگر نازنین زیرک نبود با وجود سحری که خود را مقید به هیچ قید وبند اخلاقی نمی داند چه آینده ای در انتظار او بود؟ البته شهبازی گریزی هم به سیاست می زند و در مقابل مشکلات زندگی دانشجویی نازنین ها، تحصن های سیاسی ای را نشان می دهد که بی هیچ توجهی به مسایل و مشکلات به دنبال بازیهای سیاسی اند.
مخاطبان فیلم شهبازی را می توان در4 دسته مهم تقسیم بندی کرد:
اول)دانشجویان : شهبازی با تلنگری جدی به همه دانشجویان هشداری جدی در ارتباط ها و دوستی هایشان می دهد، نازنین به طرز عجیبی نسبت به حضور پسران غریبه در خانه مشترکشان با سحر اعتراضی جدی نمی کند و این اتفاق بدی است، به نظر می آید او می ترسد که اگر اعتراض کند به او " دهاتی " گفته شود اما شنیدن چند جمله بهتر از تجربه دربند بودن و یا هر اتفاق شوم دیگری است.
دوم) خانواده های دانشجویان : شهبازی با خانواده های دانشجویان نیز سخن می گوید، خانواده هایی که بی دغدغه فرزند خود را به شهری دیگر می فرستند، بدون اینکه او را همراهی کنند ( از همراهی حضوری تا همراهی آموزشی و مهارتی)
سوم) دانشگاهها و معاونتهای دانشجویی و فرهنگی : اول آنکه آیا دانشگاههای ما نسبت به زندگی دانشجویانی که با هزار امید برای ادامه تحصیل به سراغشان می روند مسئولیتی دارند؟ اگر به هر دلیلی دختر یا پسری در خوابگاه دانشجویی جایی نداشته باشد او را رها می کنند تا خودش مشکلش را حل کند؟ و دیگر آنکه به غیر از دروس دانشگاهی، دانشگاه نسبت به آموزش مهارتهای زندگی ( به ویژه در کلانشهری مثل تهران)برای خود مسئولیتی قایل هست ؟
چهارم)دیگر مسئولین اعم از فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی ، شهرداری ها و ... : نمی توان فقط دانشگاه را در قبال قشر دانشجو مسئول دانست، چرا که همه نهادهای کشور پس از تحصیل یک دانشجو از خدمات او بهره می برند،
قصه تلخ دربند، قصه بیشتر دختر و پسرهایی است که این روزها برای ادامه تحصیل به شهری دیگر می روند، شاید ساخته تازه شهبازی بتواند کاری کند که نازنین های کشورمان در ابتدای دوران جوانی دربند را تجربه نکنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
به عنوان کسی که یه زمانی توی یه شهر بزرگ دانشجوی خوابگاهی بودم و این چیزی رو که توی متن نوشته بهش کاملا معتقدم، شدیدا دوست دارم هر چه زودتر ببینمش.
آخه کدام پدر و مادر شهرستانی که خیلی بیشتر از تهرانی ها مواظب بچه هاشون هستند، دخترشونو تک و تنها ول می کنند، بیاد تهران و تا وقتی سر و سامان نگرفته بر می گردند!!!!!!!!
همچین دختر ( نازنین) ابلهی نوبره. وقتی فهمید خونش مشترکه جدا نشد. برای کسی که نمیشناخت سفته گذاشت و از زندان آزادش کرد. اگه ارزشش رو داشت دوستای دختره( پگاه آهنگرانی آزاداش می کردند.)
* یک سئوال با دیدن این فیلم پیش میاد: آیا اوضاع کشورمون این قدر خرابه که شما برای رفتن به خارج و پناهنده شدن، چند بار فاحشگی کنی و سر یه دختر دانشجو رو که برای تو سفته امضا کرده رو کلاه بزاری و فرار کنی؟؟؟!!!!!! مثل فیلم جدایی نادر از سیمین که برای رفتن به خارج حاضر شد از شوهرش طلاق بگیره.