هبت اله شیری: محمدهادی کریمی در غیبت محسوس و تاسف برانگیز مسئولان فرهنگی در عرصه آگاهی بخشی به جوانان در مورد معضلات و آسیب های اجتماعی به ویژه فرقه های انحرافی و عرفانهای کاذب، دست به تولید فیلمی زده است که شهروندان هزاره سوم بهتر است آن را ببینند،هرچند خود کریمی در یادداشتی که در پایگاه اینترنتی فیلم منتشر کرده است، فیلمش را بیشتر فلسفی میداند تا اجتماعی اما آنچه از فیلم بشارت برای ما اهمیت دارد، هم نگاه فلسفی فیلم است و هم نگاه اجتماعی آن.فیلم بشارت به یک شهروند هزاره سوم، می خواهد با رویکردی فلسفی و آموزشی به موضوع ایمان و رواج عرفانها و فرقههای انحرافی بپردازد، فرقه هایی که شیوع و گسترش آنها بر هیچ کسی (جز مسئولان فرهنگی) پوشیده نیست.
به گزارش بولتن نیوز، ماجرای فیلم در یک دبیرستان نمونه دولتی دخترانه اتفاق می افتد، جایی که مریم (نیکی کریمی) مدیر آن است و دختران یکی از کلاسها، یکی پس از دیگری جان خود را از دست میدهند. مریم آشفته از این وضع بحرانی، با دوست قدیمیاش مینو (هنگامه قاضیانی) تماس میگیرد و از او که در حوزه تدریس میکند میخواهد که به مدرسه بیاید و به وی کمک کند. کلاسهای فوق برنامه درسی تشکیل میشود و مینو آرام آرام سعی در آگاهیبخشی به دانشآموزان دارد.
کریمی به خوبی توانسته است اولویتها و اقدامات نظام آموزش و پرورش را در در مواجه با بروز این دست معظلات اجتماعی به سخره بگیرد، مدیر مدرسه که در تعریف از مدرسه تنها به فلان درصد پذیرش در کنکور سراسری و آزاد اشاره میکند وقتی با اوضاع بحرانی مواجه میشود در ابتدا به فکر نصب حفاظ، دوربین مدار بسته و رنگ کردن شیشههاست، ابزارهای کنترلی که نه تنها نمیتواند مانع بروز و گسترش این آسیبها شود که احتمالا نتیجه عکس نیز خواهد داشت.کریمی با این تصاویر به خوبی توانسته، عملکردهای اشتباه نظام آموزشی را به رخ بکشاند.
وقتی فیلمهایی از پارتیهای این فرقههای انحرافی توسط
پلیس به مینو داده میشود، را می بینیم، حال ما نیز همراه او خراب میشود،مینو به
سراغ صفحات اجتماعی و وبلاگهای دانشآموزان نیز میرود و کلمات و جملاتی را میبیند
که سراسر نشان از ناآگاهی است. کریمی به دور از شعار زدگی و تبدیل فیلم به کلاس
درس،آموزههای فیلم را نیز به مخاطب القا می کند، البته فیلم فقط نوجوانان و
جوانان را مورد خطاب قرار نمیدهد و به
بزرگترها هم تعریفی از شیطان پرستی ارایه می دهد و اولویت دادن به مقام و پول را
همان شیطان پرستی میداند و به همه گوشزد میکند که به این موضوع فکر نکنند که ما
شیطان پرست نیستیم.،نقشی که برای همسر مینو نیز تعریف میشود در همین راستاست،او
به دلیل مدیر نشدن ، خود را بازخرید می کند و در برابر سخن مینو قرار می گیرد که تو از پول بیت المال
درس خوانده ای و بایدخدمت کنی.
کریمی اما تعریف کاملتری از شیطان میخواهد منتقل کند، او در طول فیلمش بارها ناامیدی را برابر با واژه شیطان معرفی می کند، فیلمساز در اینجا به خوبی نشان می دهد که مسئله را شناسایی کرده است، ناامیدی بحرانی شایع در میان نوجوانان و جوانانی است که وارد این فرقههای انحرافی میشوند و همچون دیگر مسایل علی رغم تاکیدهای مکرر رهبری عزیز، مسئولان فرهنگی ما در این زمینه نیز تنها سکوت اختیار کرده اند.
فلیم کریمی با آنکه تلخ است و ممکن است مخاطب را تا ساعاتی بعد از فیلم در فضای خود نگه دارد اما همچون درد واکسنی است که برای جوانان احساس آن را گریز ناپذیر مینماید چراکه اگر ما به سراغ آگاهی بخشی از این فرقهها نرویم ، کسان دیگری هستند که بخواهند آموزشهای دیگری به فرزندانمان دهند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com