منابعی که مستند هستند و مستند نیستند!

 
"ایران از پرتاب و بازیابی یک کاوشگر حامل ميمون به فضا خبر داد : به گزارش خبرگزاری های‌ایران، اين ميمون با کاوشگری به نام «پيشگام» به فضا فرستاده شد و پرس‌تی‌وی، شبکه انگليسی‌زبان رادیو تلویزیون دولتی ایران گفته است که اين ميمون، زنده به زمين بازگشته است." سپس جزئیات کاملی از قسمتهای مختلف آن و اهداف ساخت و پرتاب آن ارائه می کند. اما به سرعت میگوید:"هنوز منبع مستقلی! اين خبر را تاييد نکرده است."

 
نکته جالب اینجاست که وقتی قرار است خبری علیه ایران باشد، صفحه فیس بوک هر ضد انقلاب فراری را می توان چماق قانونی کرد و بر سر ملت ایران فرود آورد. هر رقاصه و بدکاره و لامذهبی می تواند در مورد مهمترین مسائل امنیتی ایران نظر داده و مدعی داشتن شعور سیاسی، فقهی، نظامی و اجتماعی شود. هر وبلاگ نویس عادی، حتی اگر دارای تحصیلاتِ زیر دیپلم مانند ستار بهشتی هم باشد، منبعی معتبر است. گفته بی نام و نشان هایی مانند علیزاده ها (دیپلمات سابق ایران در فنلاند)، سندی غیر قابل انکار است. و حتی هر جویای نامی مانند معصومه (مسیح!)علی نژاد، که از بی هویتی حتی نامش را به نامی مردانه تغییر داده، منبع موثق اخبار رادیو فرداست.
رادیو فردا پس از ده ها ساعت برنامه جنجالی برای مرگ این وبلاگ نویس، قتل نابغه آمریکایی را که با فاصله چند روز رخ داد فرافکنی نمود و به یک پاراگراف که ادعا می شود نابغه اینترنتیِ آمریکاییِ خالق RSS و منتقد سیاستهای آمریکا در وبلاگش نوشته، استناد می کند و نتیجه می گیرد مرگش، خودکشی در اثر افسردگی بوده است:
 
" یافتن رد این مرگ-اندیشی در ذهن این جوان به شدت باهوش، کار دشواری نیست. آرون سوارتز در ۲۷ نوامبر ۲۰۰۷، ۶ آذر ۱۳۸۶، درباره مبارزه‌اش با افسردگی می‌نویسد: «اطمینان دارم که زمان‌هایی بوده که غم وجودتان را فرا گرفته است. شاید وقتی عزیزی ترکتان کرد یا برنامه‌ای در زندگیتان به سنگ خورد. در چنین شرایطی، چهره‌ات آویزان می‌شود. شاید اشکی بریزی. احساس بی‌ارزشی به تو دست می‌دهد و از خودت می‌پرسی که آیا ارزشش را دارد؟ همه چیز در نظرت تیره و تار می‌شود - کارهایی که کرده‌ای، کارهایی که امید انجامشان را در دل می پرورانی، آدم‌های اطرافت. می‌خواهی در تختت دراز بکشی و چراغ‌ها را خاموش کنی. حس و حال افسردگی یعنی این، بی‌دلیل می‌آید و بی‌دلیل هم می‌رود.» 

به اعتقاد این رادیو مرگ ستار بهشتی که کارگری ساده بوده، و پزشکیِ قانونی نیروی انتظامی علت مرگش را شوک اعلام کرده، قوه قضائیه تایید کرده، قوه مقننه در صحن علنی مجلس اعلام کرده، هنوز جای تردید است و باید در سازمان ملل برای نقض حقوق بشر در ایران قطعنامه صادر کرد. اما.... 

هنگامی که قرار است خبرِ یک پیشرفت مهم ایران در زمینه دستیابی به جدیدترین تکنولوژی هوافضا منتشر شود، همه خبرگزاریهای ایران، شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی، مسئولان دفاعی، دانشمندان ایرانی، سایتهای مهمی چون فارس نیوز و... همه و همه منابع نامعتبری می شوند، که نمی توان به گفته آنها و حتی تصاویر و فیلم پخش شده عملیات هم، اعتماد کرد که خبر را تایید کند!
نکته جالبتر اینکه در اخبار روزمره و معمولی رادیو فردا، اکثر منابعش خبرگزاری فارس و مهر و ... است. اما اینجا چون مسئله حیاتی است و انتشار آن، به ضرر رادیو فردا و اربابانش، احتمالاً خود میمون فضایی باید به مقر سازمان ملل رفته، در مقابل نمایندگان تمام کشورها زبان باز کند و واقعیت را بگوید، تا رادیو فردا که فقط اخبار کاملاً موثق را، از منابع کاملاً معتبر! اعلام می کند، مطمئن شود که خدای ناکرده دچار دروغ گویی ناخواسته نشود؟! جدیدترین نمونه منابع معتبر رادیو فردا هم همان "گریخته از ایران" بود، با خبرِ "انفجار سایت فردو و در دل کوه ماندن ۲۸۰ نفر" که روز شنبه روی تارنمای رادیو فردا قرار داشت. این ادعای رادیو فردا روز سه شنبه از طرف سخنگوی کاخ سفید تکذیب شد. خدا را شکر، وگر نه اینبار به جای میمون، خودِ کوه باید شخصاً به سازمان ملل می رفت و دهن باز می کرد و شهادت به کذب بودن خبر می داد. رادیو فردا در اقدامی غیرِ عادی بدون اعتنا به خدشه دار شدن چهره بی طرف و حقیقت جویش! به خاطر دروغی که گفته، سریعاً تکذیبیه سخنگو را منتشر کرد.
حقیقتاً چرا؟ آیا پاسخ غیر از این است که رادیو فردا ترسیده، اگر بر خلاف گفته کاخ سفید چیزی منتشر کند، جیره و مواجبش قطع خواهد شد؟ پس بی توجه به ماسک صداقتش ، دروغش را افشا می کند تا موجبات شادی و رضایت روئسایش را فراهم کند و با این خوش خدمتی چند روز بیشتر، از راه وطن فروشی، ارتزاق کند.
باز هم مثل همیشه، قضاوت با مخاطبین فهیم رادیو دیروز.