در روزهايي كه تمام هوش و حواس اهالي ورزش معطوف به بازي فرداي دو تيم پرطرفدار پايتخت است، شنيدن اين خبر كه سرانجام اساسنامه كميته ملي المپيك به IOC ارسال شد تا جلوي تعليق ورزش كشور گرفته شود، جاي خوشحالي داشت.
اما
ديروز برخي خبرگزاريها خبري را روي خروجي خود قرار دادند مبني بر اينكه
در جلسه روز سهشنبه اعضاي هيئت اجرايي كميته ملي المپيك تغييراتي در
اساسنامه صورت گرفته، بنابراين بعيد به نظر ميرسد كه اساسنامه به IOC
ارسال شده باشد.
طبيعي بود كه با انتشار اين خبر موضعگيريها و
اظهارنظرهاي ضد و نقيض در اين خصوص شروع شود. بسياري بر اين باور بودند كه
چرا دبير كل كميته ملي المپيك پس از جلسه از ارسال اساسنامه صحبت كرده در
حالي كه اين امر اتفاق نيفتاده است و عدهاي ديگر هم معتقد بودند كه به هر
حال اين كار صورت گرفته هر چند با تغييرات انجام شده است.
عدم
شفافسازي اين امر از سوي كميته ملي المپيك و وزارت ورزش حالا شرايطي را
فراهم كرده تا همه با نگاهي مشكوك و بدبينانه به اين موضوع بنگرند، سؤالات
بيشماري در ذهن اصحاب رسانه و علاقهمندان به ورزش در اين خصوص نقش بسته
كه همگي بيپاسخ است، ظهور و حذف انواع و اقسام فدراسيونها در هيئت اجرايي
نيز بر آتش اين شك ميافزايد كه چه اتفاقي در حال رخ داده است؟ و آيا
اصلاً آقايان مدير كاري براي فرار از تعليق انجام ميدهند يا خير؟
۳۰
بهمن مجمع عمومي كميته ملي المپيك برگزار شد، مجمعي كه بسياري از مسائل را
مشخص ميكند اما آيا ارسال نكردن اساسنامه اجازه تشكيل اين مجمع را خواهد
داد؟
اين روزها همه سرگرم فوتبال هستند. سروصداي زيادي هم به راه
افتاده، خداحافظي رحمتي، بازي دربي، حرفهاي كارلوس كرش و ... و اين سروصدا
باعث شده تا حواسها از بقيه به طور كامل پرت شود. ديگر كسي زياد سراغ
اساسنامه نميرود، كسي به فكر مسئله مهم تعليق نيست و اين همان زنگ خطري
است كه مدتهاست گوشزد ميشود. اينكه اساسنامه روز سهشنبه فرستاده شده يا
نه، مسئله مهمي است اما مهمتر از آن اين است كه چرا كسي به درستي پيگير
اين مسئله نميشود؟
ورزش كشور روزهاي حساسي را ميگذراند، روزهايي كه
اگر با برنامهريزي و مديريت همراه نباشد. نبايد لطمات جبران ناپذيري را به
ورزش وارد كند بنابر چشمها را بست و گوشها را گرفت. IOC و شوراي المپيك
آسيا منتظر كوچكترين لغزش ما هستند براي اينكه تعليق را به مرحله اجرا
بگذارند. اين واقعيت است؛ واقعيتي كه نميتوان از آن گريخت. نبايد كاري كرد
كه فردا چوب لجاجتها و غرور امروزمان را بخوريم. كميته ملي المپيك و
وزارت ورزش به عنوان دو متولي اصلي ورزش كشور بايد پاسخگو باشند، پاسخگوي
اينكه بعد از المپيك چه كردهاند و چه ميخواهند انجام دهند. فراموش نكنيم
كه سر و صداي فوتبال ميخوابد و دوباره همه نگاهها به سمت كميته ملي
المپيك و وزارت ورزش برميگردد. پس چه بهتر كه امروز به جاي فرار از پاسخ
به فكر فردا باشيم.