ضيافت اسبها در تركمنصحرا
چابكسواري از 10 سالگي تا 70 سالگي
آخر هفتهها غوغايي در تركمنصحرا برپاست. دهها هزار نفر از پير و جوان ميآيند تا روزي خود را در پس گامهاي استوار اسبها جستجو كنند. در بطن ماجرا هم چابكسواراني هستند كه چند ساعت قبل از هر مسابقه از زير قرآن رد شدهاند. آنها با جان خود بازي ميكنند تا شرمنده خانوادههايي كه با چشماني نگران بدرقهشان كردهاند، نباشند.
به گزارش بولتن به نقل از جام جم آنلاین:
جوايز البته براي چابكسوارها خيلي چشمگير نيست. اول شوند 200 هزار تومان، دوم شوند صد هزار تومان و سوم شوند 50 هزار تومان. اين رقمها 10 درصد جوايزي است كه به اسبهاي برنده داده ميشود. 90 درصد بقيه ميان مالكان متمول اسبها و مربياني كه عمرشان را پاي پرورش اسبها ميگذرانند، تقسيم ميشود.
اما در كل ضيافت زيبايي است؛ با كلي شور و هيجان، با كلي غم و شادي و البته با كلي برد و باخت. جمعيتي در حدود 20 هزار نفر همه هفته يكجا جمع ميشوند و چنان به تشويق سوارها ميپردازند كه زمين به لرزه درميآيد. چنين شور و هيجاني در هيچ كجا ديده نميشود.
در پايان هم اگر تركمنصحرا، گنبد يا آققلا ميزبان باشد رقابتها با برگزاري مراسم موسيقي سنتي تركمنها و رقص خنجر به پايان ميرسد تا هفته بعد.
پير و جوان روي زين
از ميان بهترين و قديميترين چابكسواران ايران، تركمن مرحوم خداقلي آق را نبايد فراموش كنيم؛ كسي كه در هفتاد و يك سالگي دارفاني را وداع گفت، اما تا هفتادسالگي در رقابتهاي اسبسواري حضور داشت. اصولا چابكسوار بودن سن و سال نميشناسد هر چند به گفته يكي از پيشكسوتان رشته اسبسواري، دوران قهرمانييك چابكسوار درست شبيه عمر قهرماني يك فوتباليست است!
سيد زينالعابدين وادي كه 9 سال نايبرئيس فدراسيون اسبسواري بود و الان هم به عنوان مشاور در اين فدراسيون حضور دارد، در اين باره به جامجم ميگويد: در حال حاضر هيچ چابكسوار بالاي 35 سالي نيست كه در كورسهاي ايران اسب بدواند. دليلش هم ريسكپذيري بالاي اين رشته و امكان آسيبديدگي بالاي سواركاران است. ما تا چهار يا پنج سال پيش حتي تلفات جاني هم داشتيم، اما آسيب بدني سواركاران از جمله شكستگيها، جزء لاينفك رقابتهاي كورس است. به همين خاطر معمولا خانوادهها فرزندانشان را براي چابكسواري تشويق نميكنند. آنهايي هم كه در اين رشته فعاليت ميكنند، اكثرا تركمنهايي هستند كه از بچگي با اسب بزرگ شدهاند.
آماري جالب در اين مورد ميگويد: بجز يك سواركار يزدي و يك سواركار لر، بقيه چابكسواران حال حاضر ايران تركمن هستند! البته همانطور كه در مورد غيرتركمنبودن چابكسوارها استثنا وجود دارد در مورد سن و سال آنها هم اين استثنا است. نمونهاش همان چابكسوار هفتاد سالهاي كه از او نام برده شد.
مرحوم خداقلي در دهههاي 30 و 40، قهرمان شكستناپذير ميادين سواركاري ايران لقب داشت و تا پايان عمر در تهران، گنبد و بندر تركمن به چالاكي يك نوجوان در مسابقههاي اسبدواني شركت ميكرد و اغلب در كورسها، گوي سبقت را از ديگر چابكسواران ميربود. او در اواخر عمرش به علت ضعف قواي ديد از شركت در مسابقهها منع شده بود، اما عشق و علاقه عجيبي براي مبارزه در رقابتهاي اسبدواني داشت و هيچگونه ضعف و ناتواني در خودش احساس نميكرد.
بعد از او ديگر هيچ سواركاري پيدا نشد كه تا هفتاد سالگي در مسابقهها شركت كند. برخلاف اين سن بالا، حداقل سن سواركاري هم خيلي پايين است. هرچند اطلاع موثقي از جوانترين سواركاران شركتكننده در تاريخ رقابتهاي كورس وجود ندارد، اما به روايتي ميتوان لقب جوانترين چابكسوار پيست را به ستار مهراني داد، كسي كه اولين بار در يازده سالگي قهرمان ايران شد. مهراني آخرين بار، همين هفته گذشته قهرمان رقابتهاي كورس پاييزه آققلا شد؛ البته او حالا سيوچهار ساله است و مسنترين چابكسوار ايران به شمار ميرود.
رقابت 52 كيلوييها
برخلاف سن چابكسواران كه هيچ محدوديتي ندارد، وزن آنها با محدوديت مواجه است. اينجا مثل وزنهبرداري نيست كه ورزشكار با توجه به وزنش (از زير 56 كيلوگرم به بالا) در يكي از اوزان هشتگانه رقابت كند. در رقابتهاي كورس همه سواركاران بايد هموزن هم باشند؛ 52 كيلوگرم!
يكي از دلايل اصلي اين قانون حمايت از اسب است. دليل ديگرش هم رابطه مستقيمي است كه وزن چابكسوار با سرعت اسب دارد. به همين خاطر همه سوارها بايد هموزن باشند. اما چگونه؟
كميته برگزاري رقابتها براي هموزنكردن چابكسوارها از سرب استفاده ميكند. يعني اگر سواركاري وزنش كمتر از 52 كيلوگرم باشد به همان ميزان سرب در زين اسب جاسازي ميكنند. البته اين قاعده يك استثنا هم دارد كه هنگام حضور اسبي قدرتمندتر در رقابتهاي يك كورس اجرا ميشود. زماني كه تعداد اسبهاي يك كورس براي پركردن همه خطوط مسابقه كافي نباشد و بالاجبار از اسبهاي قدرتمندتر در كورس دستههاي پايينتر استفاده شود، كميته برگزاري اجازه دارد كه وزن سوار و زين را تا 60 كيلوگرم افزايش دهد.
عمر قهرماني اسب
هرچند پرورش يك اسب هزينههاي گزافي دارد، اما اگر فكر كنيد مالكان در قبال اين هزينهها، سالهاي زيادي ميتوانند اسبهاي خود را در كورسها بدوانند اشتباه كردهايد. اسبها برخلاف چابكسواران در پنج يا شش سالگي بازنشسته ميشوند و اين درحالي است كه آنها از دو سالگي ميتوانند در رقابتهاي كورس شركت كنند. يعني يك اسب برخلاف آنكه چيزي در حدود دهيا 15 سال ميتواند در رقابتهاي پرش شركت كند، در رقابتهاي كورس فقط سه يا چهار سال توان شركت دارد. اين به خاطر فشار بالاي رقابتهاي كورس در قياس با ديگر مواد اسبسواري است. البته عمر حضور اسبهاي كورس بعضا به شش يا هفت سال هم ميرسد كه باز هم مدت زمان زيادي نيست.
سريعترين اسبها از نژاد تروبرد هستند. اين نژاد اولين بار در قرن هفدهم در انگلستان به وجود آمد، زماني كه ماديانهاي بومي با نريانهاي عرب وارداتي كشيده شدند.
تروبرد به دليل سرعت بالايي كه دارد بيشتر در كورس استفاده ميشود، ولي در ساير رشتهها مثل پرش، درساژ، چوگان، زيبايي و شكار نيز از آنها استفاده ميشود. در ايران هم سريعترين اسبها از نژاد دوخون هستند كه از تلفيق اسبهاي تروبرد و تركمن به وجود آمده است. تروبردها هزار متر را چيزي در حدود دو ثانيه زودتر از اسبهاي دوخون ميدوند كه البته در اين مورد هم استثنا وجود دارد.
وادي ـ پيشكسوت سواركاري ـ از اسبي به نام چكاوك حرف ميزند كه ده سال پيش، آن زمان كه اسبهاي نژادهاي مختلف در يك كورس با يكديگر رقابت ميكردند پنج سال تمام در حضور اسبهاي تروبرد قهرمان ايران شد و 60 بار در كورسهاي مختلف زودتر از سايرين از خط پايان گذشت.
رضا پورعالي / گروه ورزش