به گزارش بولتن نیوز به نقل از همشری : زبان مایاها مختص خودشان بود و آنها برای نگارش، نوعی خط ابتدایی هیروگلیفی را به کار میبردند. این قوم از شگفتانگیزترین اقوام جهان است که هنوز باستانشناسان در حال تحقیق درباره آنها هستند و هر از گاهی یک کشف جدید درباره این قوم، جهان را شگفتزده میکند.
مایاها وارد میشوند
اینکه مایاها دقیقا چه زمانی به آمریکای مرکزی رفتند مشخص نیست اما مطالعات باستانشناسی نشان میدهد که این قوم حدود قرن دهم پیش از میلاد در این نقطه از زمین زندگی خود را آغاز کردند.باستانشناسان اولین نشانههای سکونت مایاها در آمریکای مرکزی را در کشور «بلیز» کشف کردهاند که مربوط به سال 2600 پیش از میلاد مسیح میشود.عصر مایاها به سه دوره «قبل از کلاسیک» یعنی سال 1000 پیش از میلاد مسیح تا 250 پس از میلاد، دوره «کلاسیک» تمدن مایاها که بین سالهای 250 تا 900 پس از میلاد بود و دوره «پس از کلاسیک» یعنی از سال 900 میلادی به بعد که زمان ورود مهاجمان اروپایی بود، تقسیم میشود.
اوج شکوفایی مایاها
اوج شکوفایی تمدن مایاها بین سالهای 250 تا 900 بعد از میلاد بود. با مطالعاتی که محققان و باستانشناسان انجام دادهاند معلوم شده که در آن دوران نزدیک به دو میلیون نفر در محدوده مایاها زندگی میکردند که فقط 100 هزار نفر آنها در شهری به نام «تیکال» سکونت داشتند.
در این دوران بناهای بسیار عظیمی ساخته شد و شهرهای باشکوهی به نامهای کوپان، چیچن ایتزا، تیکالف تئوتیهواکان و پالنکه درمنطقه یوکاتان از ایالتهای کنونی کشور مکزیک به وجود آمد.همچنین استفاده از طلا در این دوره در بین افراد این قوم رایج شد که مایاها از آن در مراسمهای مذهبی و نیز برای آراستن و زینت دادن خود استفاده میکردند. مایاشناسان بر این باورند که قوم مایا در زمینه علم و فناوری با توجه به زمان خود بسیار پیشرفته بودند و نکته جالب برای اثبات متمدن بودنشان همین بس که از چرخ تنها برای راندن ارابه استفاده نمیکردند و آن را در ساختن اسباب بازی برای کودکانشان هم به کار میبردند، موضوعی که سالها بعد در اروپا دیده شد!
از دیگر شگفتیهای این قوم این است که در بخش ورودی معبد ماه که از یادگارهای قوم مایا به شمار میرود، آنها قسمتی از کره ماه را ترسیم کردهاند که از دید انسانها پنهان بود. این طراحی امروزه بسیار عادی به نظر میرسد اما با توجه به دورهای که مایاها در آن بودند و خبری از سفینه و فضاپیما و تلسکوپهای نجومی نبود، محققان با دیدن چنین صوری بسیار شگفتزده شدند چرا که ماه همیشه از یک رو به سمت زمین است و حال اینکه مایاها چگونه و با چه تجهیزاتی توانستهاند نیمه پنهان ماه را ببینند سوالی بیپاسخ است که همچنان ذهن بسیاری از متخصصان را به خود مشغول کرده است اما همگی در یک نکته متفقالقول هستند و آن اینکه، دانش کیهانشناسی مایاها بسیار زیاد بوده است. با این حال از آنجا که مایاها در اوج تمدن خود از بین رفتند، با کمی تامل این سئوال پیش میآید که اگر آنها پیشگویان ماهری بودند پس چرا نتوانستند زمان نابودی خود را پیشگویی کنند؟
رسم شگفتانگیز مایاها
مایاها در انجام مراسمهای گوناگون خود از خون استفاده میکردند، یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که بزرگان این قوم در انجام آیینهای سنتی خود به روشهای عجیبی پوست خود را سوراخ میکردند. سپس خونشان را روی برگی میریختند و برگ را در طول مراسم آتش میزدند. آنها بر این باور بودند که چنین کاری کمک میکند تا مایاها با خدایان و اجداد خود ارتباط برقرار کنند. خون بزرگان مایا از اهمیت ویژهای در بین افراد قوم برخوردار بود و همیشه فرمانروایان مایا از خون خود در مراسمهای گوناگون استفاده میکردند تا نشان دهند با دنیای خاصی در ارتباطند. مایاها حتی در برخی از مراسمهای بسیار مهم خود، انسانها را نیز قربانی میکردند.
نشانههای حجاریشده
وقتی اولین باستانشناسان اروپایی در قرن نوزدهم وارد خرابههای سرزمین مایاها در مکزیک شدند نشانههای حجاریشده روی آثار باستانی به جا مانده از این قوم، اولین چیزی بود که توجه همه را به خود جلب کرد.
روی دیوارههای شهر متروک، نقوش عجیب و غریبی به چشم میخورد که هیچکس نمیدانست نشانه چیست. از آنجا که بیشتر کتابهای مایاها در حمله اسپانیاییها سوزانده شده بود، رمز این نوشتهها نیز همچنان سر به مهر باقی ماند تا اینکه با گذشت 500 سال و انجام مطالعات بیشتر از سوی محققان، امروزه باستانشناسان میتوانند 80 درصد این نوشتهها را بخوانند. هرچند این نوشتههای حجاریشده بیشتر مربوط به فرهنگ مایاها میشود اما هنوز هم نوشتههای حجاریشدهای وجود دارد که راز آنها کشف نشده است.
یک خبر شگفتانگیز
معمولا روی بناهای باشکوه مایاها نقوش حجاریشده بسیاری به چشم میخورد که در بین این نقوش، تابوت حجاریشده بسیار مشهور است.تابوت حجاریشده نخستین بار سال 1952 توسط تیم اکتشافی پروفسور «آلبرتو روزلهالیر»پس از دو سال جستوجو کشف شد. در کنار این تابوت، گروه باستانشناس لوحهای سنگی دیگری را نیز کشف کردند که وزن بعضی از آنها بیش از 5 تن بود.روی تابوت حجاریشده، تصاویر پیچیدهای به چشم میخورد. بسیاری معتقد بودند که این تصاویر معنی خاصی ندارند تا اینکه باستانشناس مشهور انگلیسی «پروفسور ریماند کارتایر» موفق به کشف رمزنوشتههای روی تابوت شد.کشف این رمزنوشتهها همه را در حیرت فرو برد زیرا در آن صحبت از نیروی الکترومغناطیس زمین شده بود.اینکه چگونه مایاها از وجود این نیرو خبر داشتند موضوعی بود که باستانشناسان و محققان بسیاری را شگفتزده کرده و تا به امروز هیچ جوابی برای این سئوال پیدا نشده است.
پل نوری اسرارآمیز
«هایات وریل» از مکتشفان و باستانشناسان قرن بیستم بود. او بیش از 20 سال از عمر خود را صرف مطالعه درباره تمدنهای از بین رفته آمریکای جنوبی و مرکزی کرد. وریل در یکی از کتابهایش به نام «پلی از نور» درباره شهری صحبت کرده که دورتادور آن یک دژ محکم و غیرقابل نفوذ سنگی قرار داشت.
به ادعای وریل، این شهر پیش از امپراتوری اینکاها که در اوایل قرن سیزدهم به وجود آمد ساخته شده و تنها راه رسیدن به داخل آن عبور از روی پل نور بود که به دلخواه ساکنان آن ظاهر یا ناپدید میشد.
اگرچه وریل در کتاب علمی تخیلی خود نامی از این شهر نبرد اما او تا آخر عمر خود از وجود چنین شهری دفاع میکرد و این در حالی بود که وی دلیل و مدرک هم برای اثبات ادعایش ارائه میداد.به گفته وریل در کشور مکزیک قلعهای محکم با دیواری به بلندی 14 متر و عرض 5 متر به شکل مربع قرار دارد، سنگهایی که در ساخت این بنا به کار رفته هر یک بیش از 25 تن وزن دارد که با مهارت خاصی صیقل داده شدهاند و این در حالی است که دورتادور این بنا هیچ در ورودی به چشم نمیخورد.اینکه آیا این قلعه حفاظ همان شهر گمشدهای است که وریل درباره آن صحبت کرده یا نه یکی دیگر از رازهای مایاها به شمار میرود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com