* آره! از نظر شما ایرادی داره؟!
- اما آخه شما خبرنگاری، نه رقاص!
* من "خبرنگار آزاد" هستم؛ یعنی هر کاری دلم خواست "آزاد" هستم انجام بدم! افتاد؟!
- مطمئنی معنی "خبرنگار آزاد" همین هست؟!
* از نظر منکه همینه! و نظر شما هم برام مهم نیست!
- شما توی فیسبوکت نوشته بودی: "کلی تمرین کرده بودم برای رقص و آواز"؛ اگه شما خبرنگار هستی، چرا تمرین رقص می کنی، بهتر نیست تمرین مصاحبه و خبرنویسی کنی؟!
* نفست از جای گرم بلند میشه ها! دیگه این روزها از راه خبرنگاری پولی نمیشه درآورد که! نمی بینی خردادیان چقدر اوضاعش خوبه؟! ... تصمیم گرفتم کم کم شغلم رو عوض کنم و بزنم توی کار رقص و آواز!
- یعنی فقط با رقص و آواز زندگی ات رو بگذرونی؟! مگه میشه؟!
* تو انگار منو دسته کم گرفتی. من تقلید صدا هم بلدم!
- تقلید صدا رو دیگه از کجا یاد گرفتی؟!
* از وقتی اومدم اینطرف دیگه کسی به تلفن ها جواب نمیده. منم مجبور میشم هی صدامو تغییر بدم تا شاید برخی افراد گول بخورن و ازشون بتونم یک مصاحبه بگیرم و یک نونی در بیارم!
- حالا دوستت چرا به عروسی اش دعوتت نکرده بود؟!
* نمی دونم! دارم کم کم به این نتیجه می رسم که شاید مشکلی دارم! من الان چطوری ام؟! تیپم خوبه؟! ... یعنی چی شده که این روزها دوستام دارن هر روز کمتر از دیروز میشن؟!
- به عنوان سئوال آخر؛ عکس العمل شما بعد از عدم دعوتت توسط دوستت چه خواهد بود؟!
* خب معلومه! متهمش می کنم به "دیکتاتوری" به دلیل دعوت سلیقه ای دوستانش در مراسم عروسی اش، متهمش می کنم به "عدم رعایت حقوق دوستان" به دلیل عدم دعوت همه دوستان در عروسی! متهمش می کنم به "اذیت و آزار میهمانان عروسی" به دلیل اینکه منو دعوت نکرده بود که اونجا برقصم و به همین دلیل مطمئن هستم به همه شون بدون من خوش نگذشته و خیلی به خاطر نبودن من سختی کشیدن و اذیت شدن!
- عجب اعتماد به نفسی!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com