پیرامون علل بی رغبتی اجتماعی نسبت به اصلاحات:
اصلاح طلبان و پدیده «تعارض گفتمانی» در جامعه ایران
آنچه در فتنه سال 88 با آن مواجه بودیم عصیان بخش عمده ای از جریان اصلاح طلبی بر علیه حاکمیت و ارزش های انقلاب اسلامی بود و این مواضع و عملکرد عمدتاً با سکوت و همراهی اکثر جریان اصلاح طلبی همراه بود. همین مسئله که فتنه 88 نتوانست به لایه های عمیق اجتماعی نفوذ کند و حتی از همراه کردن بخشی قابل توجهی از مردم نیز ناتوان بود نشان از آن دارد که جریان فتنه که بخش قابل توجهی از آن با جریان اصلاح طلبی «اشتراک گفتمانی» دارد، نتوانسته است اعتماد مردم را جلب کند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از 598، 1 . در کشورهایی که مردم سالاری حاکم است و دولت ها با انتخاب مردم بر سر کار می آیند، همخوانی گفتمان جریان های سیاسی با تفکرات و بافت فرهنگی اجتماعی مردم آن جامعه، در اقبال مردم آن کشور به جریان سیاسی نقش موثری دارد. اگر گفتمان یک جریان سیاسی با گفتمان و بافت فرهنگی اجتماعی مردم آن جامعه همخوان نباشد، به احتمال زیاد مردم به این گفتمان اقبالی نشان نخواهند داد و اصطلاحاً با پدیده ای به نام «غریبگی و تعارض گفتمانی» مواجه می شویم.2. گفتمان جریان اصلاح طلبان در بین مردم ایران دچار نوعی غریبگی گفتمانی است، یعنی اصولاً مولفه ها و عناصر گفتمان اصلاح طلبی در ایران بعضا با بافت فرهنگی مردم ایران اسلامی، غریبه است و از آن پیش تر بعضا مولفه های گفتمان اصلاح طلبی در تضاد و تعارض با ارزشی های ملت ایران است. در دوره حاکمیت اصلاحات(سال 76 تا 84) اولویت های فرهنگی سیاسی اصلاح طلبان مولفه های گفتمانی چون؛ توسعه سیاسی، جامعه مدنی، آزادی بیان، تنش زدایی در سیاست خارجی(بخوانید انفعال!)و... بود که اکثر این مولفه ها و عناصر گفتمانی مورد پذیرش لایه های عمیق جامعه و مردم ایران قرار نگرفت . با روی کار آمدن جریان اصولگرایی با مولفه های گفتمانی چون: ولایت مداری، ساده زیستی، سیاست خارجی انقلابی، حل مشکلات معیشتی مردم، مردم سالاری دینی، عدالت و... این مولفه ها که بر آمده از کلیت گفتمان انقلاب اسلامی بود مورد اقبال مردم قرار گرفت و توانست در لایه های عمیق جامعه ایران اسلامی نفوذ کند و مهمتر از آن نهادینه شود.آنچه در فتنه سال 88 با آن مواجه بودیم عصیان بخش عمده ای از جریان اصلاح طلبی بر علیه حاکمیت و ارزش های انقلاب اسلامی بود و این مواضع و عملکرد عمدتاً با سکوت و همراهی اکثر جریان اصلاح طلبی همراه بود. همین مسئله که فتنه 88 نتوانست به لایه های عمیق اجتماعی نفوذ کند و حتی از همراه کردن بخشی قابل توجهی از مردم نیز ناتوان بود نشان از آن دارد که جریان فتنه که بخش قابل توجهی از آن با جریان اصلاح طلبی «اشتراک گفتمانی» دارد، نتوانسته است اعتماد مردم را جلب کرده و با بافت فکری و فرهنگی مردم ایران غریبه و حتی متعارض است.3. چند وقتی است که اصلاح طلبان در رسانه های و محافل سیاسی خود سخن از برنامه ریزی برای ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می کنند، بدیهی است که در مردم سالاری حاکم بر جمهوری اسلامی از مشارکت هر جریان «درون نظام و معتقد به قانون اساسی و ولایت فقیه» در انتخابات استقبال می شود، اما اصلاحطلبان باید دو نکته را در نظر داشته باشند.نخست آنکه گفتمان جریان اصلاح طلبی در بین ملت ایران دچار نوعی غریبگی گفتمانی است و چند انتخابات گذشته نشان داده است که مردم اقبال چندانی به جریان اصلاح طلبی ندارند.و نکته دوم آنکه دو کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 88 که مورد حمایت اکثریت اصلاحطلبان بودند، بعد از انتخابات نه به رای ملت تمکین کردند، نه نظر وزارت کشور را قبول کردند، نه تاییدات شورای نگهبان بر انتخابات را قبول کردند و نه حکمیت مجلس و سایر بزرگان را قبول کردند و این سئوال بزرگ را برجای گذاشتند که این جریان که اکثر نهاد های قانونی نظام را قبول ندارد پس چگونه میخواست کشور را با قانون اساسی جمهوری اسلامی اداره کند؟ اصلاح طلبان چه طرحی برای عذرخواهی از ملت ایران در قبال آن جنجال آفرینی ها دارند؟!4. جریان دیگر موجود در کشور جریان اصول گرایی است، جریانی که پایبند به اصول انقلاب اسلامی است، انتخابات های اخیر (از انتخابات دور دوم شورای های اسلامی شهر و روستادر سال 81 تا انتخابات مجلس نهم در سال90) نشان داده است که مردم اقبال بیشتری به جریان اصولگرایی دارند. اما علت این اقبال چیست؟ چرا مردم در انتخابات ها به اصولگرایان اعتماد بیشتری دارند و با وجود تعداد قابل توجهی از نامزد های اصلاح طلب، نامزدههای اصولگرا را بر می گزینند؟پاسخ این پرسش از نگاه نگارنده آن است که گفتمان و مولفه های گفتمانی جریان اصولگرایی(که ذکر آن رفت) قرابت فکری بیشتری با ملت ایران اسلامی دارد و دقیقاً به همین دلیل است که مردم باور دارند اصولگرایان بهتر می توانند کشور را اداره کنند.نباید از خاطر دور داشت وقتی جریانی به حاکمیت در دولت و مجلس می رسد ممکن است «شعبه های قلابی» از او زده بشود، یعنی افراد فرصت طلبی که اعتقادات قلبی به این گفتمان ندارند وقتی می بینند این جریان و گفتمان حاکم است خود را شبیه آنان کرده و در آن جریان نفوذ می کنند.