کد خبر: ۱۰۲۰۲۸
تاریخ انتشار:

فرمانده‌ای که جبهه را به حج ترجیح داد

گفتم شاید این امتحان بزرگی است از جانب خداوند و به رغم همه علاقه‌ام برای رفتن به خانه خدا، در این لحظات آخر، آن را ترک کنم و به خواست مسئولم به جبهه بازگردم. ساعت یازده و نیم شب، کاروان به طرف جده پرواز کرد و صندلی رزرو شده من خالی ماند!

   

به گزارش فارس، سردار شهید «غلامرضا صالحی» متولد سال 1337 در نجف آباد اصفهان، در سال 1366 به عنوان جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه) منصوب شد؛ سابقه حضور او در جبهه‌ها به نخستین روزهای جنگ باز می‌گردد؛ وی تا آخرین روزهای مقاومت در جبهه حضور داشت تا اینکه در 22 تیرماه 67 در تنگه ابو‌قریب به شهادت رسید.

غلامرضا صالحی از معدود فرماندهانی بوده که دارای یادداشت‌های روزانه است؛ آن چه خواهید خواند، یادداشت روزانه شهید صالحی در جمعه یازدهم مرداد سال 1365 است که وی ماجرای اعزام خود به بیت‌الله‌الحرام را روایت می‌کند.

***

سه ماه پیش، در قرعه‌کشی قرار شد که امسال به زیارت خانه خدا مشرف شوم؛ پول مورد نیاز را برادر ایزدی به صورت قرض در اختیارم گذاشت و طبق قرار قبلی، قرار شد امروز جمعه یازدهم مرداد 65، به اتفاق بقیه برادران عازم زیارت بیت‌الله الحرام شویم.

هفته قبل، در قرارگاه در منطقه سیدکان، با سرهنگ صیاد شیرازی در مورد رفتن به مکه صحبت کردم؛ ایشان به صورت ضمنی مخالفت کردند و گفتند که شرعاً مجاز نیستم جبهه را ترک کنم و به زیارت خانه خدا بروم؛ بنده به دلایلی مایل نبودم در قرارگاه بمانم و بدین خاطر تصمیم گرفتم تا به زیارت خانه خدا بروم؛ لذا با اصرار زیاد، موافقت سرهنگ شیرازی را جلب کردم تا چند روزی به تهران بروم و در صورت موفقیت، تاریخ حرکت را به تأخیر بیندازم؛ ولی قصدم بیشتر این بود که از آنجا خلاص شوم.

به ارومیه آمدم و با برادر ایزدی صحبت کردم؛ ایشان به رغم اینکه موافق بودند و علاقه شدید داشتند که به زیارت خانه خدا بروم، بدین خاطر که با برادران ارتش در رابطه با عملیات مرزی کار می‌کنم، گفت که با برادر محسن رضایی صحبت کنم.

عصر با برادر رضایی تماس گرفتم و پس از ارائه گزارش وضعیت منطقه و مشکلات موجود، خواستم که موافقت کند تا دیگر در آنجا نباشم؛ گفتند برای کسب نتیجه، چند ساعت بعد تماس بگیرم؛ پس از چند ساعت تماس گرفتم؛ ایشان گفت که به کار خود ادامه دهم و در جواب اینکه عازم خانه خدا هستم، گفتند آن را منتفی کنم.

برای جلب رضایت ایشان، چهارشنبه نهم مرداد در تهران، حضوری وضعیت منطقه و مسائل موجود را خدمت فرماندهی کل سپاه ارائه دادم؛ پس از صحبت فکر کردم که ایشان دیگر موافقت خواهند کرد که در قرارگاه شرکت نداشته باشم، لذا می‌توانم به زیارت خانه خدا بروم. به همین علت، پس از تماس با برادران مسئول اعزام به مکه معظمه، پول ارز مسافرت را پرداختم و وسایل مورد نیاز، ساک، لباس احرام و...  را تهیه و تحویل رئیس کاروان دادم. سپس اجازه گرفتم 24 ساعته به نجف‌آباد بروم و با خانواده و آشنایان خداحافظی کنم.

شب پنج‌شنبه عازم نجف‌آباد شدم؛ در فرصت چند ساعته، معاینه پزشکی را انجام دادم و با همه آشنایان و خویشان دیدار و از آنها حلالیت طلبیده و خداحافظی کردم.

صبح امروز که عازم تهران بودم، مطلع شدم که برادر محسن رضایی با مسافرت بنده مخالفت کرده و دستور دادند که در قرارگاه با برادران ارتش همکاری کنم؛ برایم قابل قبول نبود؛ همه کارهایم انجام شده بود و چند ساعت دیگر به سوی مدینه پرواز می‌کردیم.

در پادگان علی‌بن ابیطالب(ع) به جمع برادران دیگر اعزامی پیوستم؛ ارز سفرم را پرداختند؛ در این موقع، در وضع آشفته‌ای به سر می‌بردم؛ از طرفی به شدت، علاقه داشتم به زیارت خانه خدا مشرف شوم و در این خصوص دیگر مشکلی نداشتم و همه کارهایم انجام شده بود؛ از طرف دیگر، دستور فرماندهی سپاه بود که به جبهه برگردم و خودم نیز احساس می‌کردم وجودم در جبهه ضروری‌تر است.

برای آخرین‌بار با سرهنگ صیاد شیرازی تماس گرفتم؛ پس از مدتی صحبت، گفتند که بمانم و سفرم را منتفی کنم؛ پس از این صحبت، تصمیم قاطع گرفتم که به جبهه بازگردم. لذا در آخرین ساعت حرکت کاروان، برای خداحافظی با برادران، در فرودگاه حضور یافتم.

تلاش کردم بلیت صادر شده را باطل کنم؛ ولی مسئولین فرودگاه نپذیرفتند و گفتند اگر استفاده نکنم بلیت از بین خواهد رفت؛ توسط رئیس کاروان، گذرنامه حج که مهر خروجی خورده بود، تحویلم داده شد؛ در این موقع یک نفر از برادران با اصرار می‌گفت، حالا که همه کارهایم انجام شده و یک ساعت دیگر به سوی مکه پرواز می‌کنیم، تصمیم بگیرم با آنها همسفر باشم؛ به صحبت ایشان توجهی نکردم و گفتم شاید این امتحان بزرگی است از جانب خداوند و به رغم همه علاقه‌ام برای رفتن به خانه خدا، در این لحظات آخر، آن را ترک کنم و به خواست مسئولم به جبهه بازگردم. ساعت یازده و نیم شب، کاروان به طرف جده پرواز کرد و صندلی رزرو شده من خالی ماند!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین