برگزاري اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران اگرچه فرصت مغتنمي براي جمهوري اسلامي ايران است تا اهداف سياست خارجي اش را به طور فعال و با استفاده از پتانسيل هاي موجود در اين جنبش پي گيري نمايد اما تاملي بر عملكرد اين جنبش از زمان شكل گيري اش تا كنون سوالاتي را همواره با خود به همراه داشته است.
بعد از جنگ جهاني دوم كه جهان عرصه منازعه دو بلوك شرق و غرب گرديد و كشورها براي اينكه از قافله ورود به بلوك بند ي ها عقب نمانند و ازحمايتهاي لازم اين دو بلوك در مناسبات بين المللي برخوردار باشند مجبور بودند خود را به يكي از دو بلوك متصل نمايند. در اين ميان كشور هايي نيز بودنند كه تمايلي به ورود به اين دسته بندي ها را نداشته و در صدد ان برآمدنند تا در نظام بين الملل سياستهايي مستقل از سياستهاي شرق و غرب اتخاذ نمايند. اين كشور ها با برگزاري گردهمايي هاي منطقه اي بنيان شكل گيري جنبش عدم تعهد را در سال 1961 در بلگراد پي ريزي كردنند و بر 5 اصول اساسي با يكديگر توافق كردنند كه تا كنون نيز اين اصول پنجگانه (1-داشتن سياست مستقل بر مبناي همزيستی مسالمت اميز 2-پشتيباني از نهضت هاي ازادي بخش 3-عدم وابستگي به اتحاد هاي نظامي 4-نداشتن هيچ گونه اتحاد نظامي دو جانبه با يكي از قدرتهاي بزگ 5-خودداري از پذيرفتن و نداشتن پايگاههاي نظامي خارجي در خاك خود) در كنار اصول ديگري كه در اجلاسها به تصويب مي رسد مورد اجماع كشورهاي عضو قرار مي گيرد. در هر اجلاس نيز به تناسب شرايط مواردي را اعضا تصويب مي كردنند. به عنوان مثال در اجلاس قبلي در شرم الشيخ مصر درباره ايران حق برخورداري از دستاوردهاي هسته اي صلح اميز و به دور از برنامه هاي نظامي از سوي اعضا به تصويب رسيد و علي رغم اينكه ايران بارها بيان كرده كه تلاش نمي كند به سلاح اتمي دست پيدا كند و از بازرسان اژانس بين المللي انرژي اتمي نيز خواسته تا از تاسيسات هسته اي ايران بازديد كنند باز هم برخي از كشورهاي عضو جنبش و مخصوصا كشورهاي عربي منطقه گاه بيگاه بر طبل اهداف غير صلح اميز بودن برنامه هسته اي ايران مي كويند و كشورهاي غربي را عليه ايران تحريك مي كنند و ...
اما واقعيت اين است كه در طي چند دهه اخير مناسبات نظام بين الملل دچار تغييرات وتحولات جدي به لحاظ سياسي و اقتصادي و نظامي گرديده است و بيشتر كشورها در صدد ان بودنند تا علاوه بر تداوم عضويت در جنبش روابطشان را در نظام بين الملل در چارچوب منافع ملي شان تعريف كنند. از سوي ديگر ريخت شناسي كشورهاي عضو با توجه به ميزان نفوذ و منابع تاثير گذاري شان چه در منطقه خودشان و چه در جهان از نكات قابل تامل ديگر است. برخي از كشورها ي عضو در حوزه نظام بين الملل جزو خرده كشورهايي هستند كه نه از توانايي اقتصادي بالايي برخوردارند و نه به لحاظ نظامي و سياسي توانايي تاثير گذاري دارند و در عين حال خود در درون كشور هاي شان با نا امني و بي ثباتي سياسي روبرومي باشند .برخي ازكشورهاي افريقايي عضو جنبش و همچنين كشورهاي منطقه كه با انقلابات روبروهستند در زمره اين دسته از كشور ها مي باشند.ويا برخي از كشورهاي عضو علي رغم اينكه مثلا خودداري از پذيرفتن ونداشتن پايگاههاي نظامي خارجي در خاك خود را به عنوان يكي از اصول اساسي جنبش مورد پذيرش قرار داده بودنند اما امروزه بيشترين پايگاههاي نظامي امريكا را در خاك خود دارند.كشورهايي مانند امارات بحرين كويت اذربايجان وازبكستان از اين دسته از كشور ها مي باشند.
از اينرو در كنار مواردي كه ذكر گرديد سوالاتي مهم واساسي در باره جنبش و فعاليت هاي ان وهمچنين چشم انداز اينده ان مطرح مي گردد . برخي از اين سوالات عبارتند از:
- ايا سياستهاي جنبش عدم تعهد در اجلاسها بر مبناي مناسبات نوين نظام بين الملل پي ريزي مي گردد؟ و اصولا اجماعي در باره ان وجود دارد يا خير؟
-ايا تصميمات اجلاس از ضمانت هاي اجرايي لازم برخوردارند؟ سازو كارهاي ضمانت هاي اجرايي چيست؟
-ايا كشورهاي عضو در عمل به تصميماتشان مستقل عمل مي كنند ويا متاثر از متغيرهاي منطقه اي وبين المللي متناسب با شرايط كشورشان مي باشند؟ در واقع ايا اين كشورها منافع شان را فداي منافع جمعي مي كنند ويا در جايي كه پاي منافع كشورشان در ميان است ازمنافع جمعي جنبش صرف نظر مي كنند؟
- از ميان سه گزينه همگرايي و واگرايي و خنثي عمل نمودن كشورهاي عضو تا كنون به كدام يك از گزينه ها بيشتر متمايل بودنندوچرا؟
- مناسبات كنوني برخي از كشورها در حوزه هاي سياسي و اقتصادي و نظامي با برخي از قدرتهاي بزرگ چگونه است ؟ اين مناسبات و به تعبير ديگر روابط استراتژيك تا چه اندازه بر مثبت و منفي بودن تصميمات اين قبيل از كشورها در جنبش تاثير گذار است.؟
- چرا جنبش هنوز از يك دبير خانه دايمي برخوردار نيست؟برخوردار نبودن از يك دبير خانه دايمي دليلي بر ضعف عملكرد جنبش نيست؟
- ايا امروز اعتقادي از سوي كشورها براي عدم همراهي با نظام كنوني سلطه در جهان وجود دارد يا نه؟در حالي كه برخي از اين كشورها وابستگي هاي عميق اقتصادي و سياسي و نظامي به قدرتهاي بزرگ و نظام سلطه دارند.
-در حالي كه جنبش عدم تعهد بعد از سازمان ملل دومين سازمان بين المللي جهاني مي باشد ايا به اندازه نصف سازمان ملل تا كنون تاثير جهاني داشته است يا نه و در صورت منفي بودن دلايل اين ناكامي چه بوده است.؟
- در حالي كه از سويي ايران در خط مقدم جبهه مقابله بار ژيم صهيونيستي قرار دارد واز سويي ديگربرخي از كشورهاي عضو رژيم صهيونيستي را به رسميت شناخته و مراودات اقتصادي وتجاري خوبي هم با اين رژيم دارند چشم انداز موضع جنبش در قبال رژيم صهيونيستي چگونه خواهد بود؟
-راهكار هاي برون رفت از بروز اختلافات ميان اعضاي جنبش چگونه است؟به عنوان مثال هم اكنون برخي از كشورهاي عضو در صدد ساقط نمودن نظام سياسي سوريه مي باشند و از سويي ديگر كشورهايي مانند ايران با استدلال اينكه سوريه در خط مقدم مقاومت قرار دارد از نظام بشار اسد حمايت مي كند.
-به لحاظ مالي كشورهاي عضو تا چه اندازه بر نظام مالي بين المللي با هدف همراهي نظام جهاني با اهدافشان تاثيرگذار مي باشند؟ ايا امكان تاسيس نهادهاي اقتصادي ميان اين كشورها كه تاثيرگذار بر بازار مالي جهان باشند وجود دارد ياخير؟
--ايا خود اين كشورها براي حمايت از تماميت ارضي شان تفاهمنامه هاي نظامي داشته اند يا نه و در صورت مثبت بودن چرا در قبال تحولات منطقه خاورميانه اقدام موثري نداشته ودر مقابل حضور نظامي امريكا در برخي از كشورها موضع گيري موثري نداشته و در برخي از موارد نيز همگام و همراه بوده اند؟
و..........
علي رغم همه ابهامات و سوالاتي كه درباره فعاليت جنبش و كارايي ان و به تعبير ديگر خروجي عملكرد دومين سازمان بين المللي جهاني وجود دارد ميزباني ايران با توجه به رويكردي كه جمهوري اسلامي ايران در قبال تحولات منطقه اي و جهاني دارد اين فرصت استثنايي رابراي اعضاي جنبش به وجود اورده است تا با رياست و هدايت ايران وتاكيد كشورمان بر مشتركات ميان اعضا طرحي نو در حوزه هاي سياسي و فرهنگي واقتصادي ميان كشورها در انداخته شود به گونه اي كه بعد از اجلاس تهران شاهد شكل گيري فضاي نويني از سوي اين كشورها در مناسبات بين المللي و حفظ علايق مشترك شان باشيم.