همان موقع وقتی مهمترین پست ورزشی ایران در طول تاریخ ورزش را فقط به خاطر یک چشم و هم چشمی از دست دادیم و نشان دادیم که دلمان برای موقعیت هایی که به دست آورده ایم، نمی سوزد، باید خود را آماده می کردیم تا در هر رویداد بین المللی حقی از ما ضایع شود. وقتی خودمان برای حق و حقوق مان احترام قائل نیستیم، آیا باید این انتظار را داشته باشیم که در جنگ قدرت هایی که در لندن به راه افتاده، دیگران به حق و حقوق مان احترام بگذارند؟
چهار سال تلاش علی مظاهری یا بهتر است بگوییم عمری که علی مظاهری پای رینگ بوکس گذاشت، از دست رفت فقط به خاطر اینکه المپیک را آنقدر ساده گرفتیم که فکر کردیم تمام معادله ها در زمین مسابقه، روی رینگ یا روی تشک کشتی و سکوی وزنه برداری رقم می خورد و پشت پرده اتفاق خاصی نمی افتد.
شاید هم می دانستیم؛ شاید که نه؛ حتما می دانستیم که در پشت پرده هم اتفاق هایی می افتد که اگر نمی دانستیم، صبح روز مسابقه بهرام افشارزاده بابت لابی کوبایی ها در فدراسیون جهانی هشدار نمی داد؛ پس می دانیم که در پشت پرده هم اتفاق های تلخی می افتد که مربوط به این المپیک و المپیک قبل هم نمی شود. همان زمان که المپیک مسیرش را از شعار «پیردوکوبرتن» جدا کرد و دیگر فقط حضور در این رویداد برای میهمانانش مهم نبود، همان روزیکه دو شرکت معتبر تولید لوازم ورزشی هر انچه بلد بودند را به کار بستند و به میهمانی های شبانه بزرگان ورزش رسیدند و مدتی بعد خود را در قالب اربابان پشت پرده المپیک مطرح کردند، و روزهایی در همان حوالی بود که دیگر المپیک یک رویداد ورزشی ساده نبود که فقط نخبه های ورزش دنیا را دور هم جمع کند، و نگاه تمام مردم دنیا را با هدف صلح و دوستی به یک نقطه از جهان خیره کند.
خیلی وقتست که از المپیک ایده آل «پیر دو کوبرتن» خبری نیست و همین یک جمله کفایت می کند برای اینکه منتظر نامرادی ها و نامردی ها باشیم. پس امروز نباید بنشینیم و داور آلمانی را گوشه رینگ ببریم بلکه باید منصف باشیم و ببینیم در تمام این سالهایی که بر ورزش گذشته؛ ما برای از پیش برنده بودن در رویدادی چه کرده ایم؟ آیا بیشتر مدیران ورزش در طول تمام روزهای مدیریت شان جز اینکه نامه بزنند و صندلی های بین المللی را از زیر پای هموطن شان بکشند، کار دیگری انجام داده اند؟
اگر می گویید بد بینانه به موضوع نگاه می کنیم، مشکلی نیست؛ با ما همراه شوید تا بعضی از خاطره های تلخ ورزش را با هم مرور کنیم. ما که فراموش نکردیم دبیر فدراسیون وزنه برداری سال قبل برای رای نیاوردن عضو ایرانی کنفدراسیون وزنه برداری آسیا چه سخنانی را در مجمع به زبان اورد یا مثلا چه تلاش هایی که انجام نشد تا واعظ آشتیانی در کنفدراسیون دوچرخه سواری آسیا سمتی نداشته باشد. از این دست اتفاق ها انقدر در طول چند سال گذشته در ورزش افتاده که وقتی دنیا مالی به فدراسیون قایقرانی می آید و برای دور بعد انتخابات کنفدراسیون قایقرانی آسیا باز هم علی قلم سیاه را معرفی می کند، تعجب می کنیم و دنبال دلیلش در پشت پرده ها می گردیم....
تمام اتفاق هایی که در سال های گذشته افتاده، در نهایت ما را به اینجا می رساند که وقتی مسابقه علی مظاهری تمام می شود، کسی در دور و بر این ورزشکار نیست که به او بگوید به داور دست بدهد تا شاید بتوانیم نتیجه مسابقه را تغییر داد همانطور که نتیجه رقابت بوکسور ژاپنی تغییر کرد. در دیپلماسی ورزشی آنقدر ضعیف هستیم که وقتی بعد از مسابقه رییس فدراسیون بوکس می خواهد برای دفاع از حق بوکسور ایرانی با مسوولان فدراسیون جهانی صحبت کند، مجبور است یکی از خبرنگاران را به عنوان مترجم همراه خود ببرد تا بتواند نظرش را بگوید.
در دیپلماسی ورزش انقدر ضعیف عمل کرده ایم که تمام نگرانی مان برای فرستادن امیررضا خادم به لندن، صادر نشدن ویزا است بدون اینکه بدانیم رقبای قهرمان کشتی ایران و جهان که از نام و آوازه بین المللی چیزی کم ندارد، کار را تمام کرده اند و پیش از برگزاری مجمع و درست در لحظه ای که امیر خادم به لندن می رسد، انها جشن تکیه زدن بر صندلی هیات رییسه فدراسیون جهانی کشتی را هم گرفته اند بدون اینکه هنوز رای گیری صورت گرفته باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com