کد خبر: ۹۴۵۷۴
تاریخ انتشار:
نگاهي به سينماي ژانر وحشت در ايران

ژانر وحشت، كپي برابر اصل هاليوود

بسياري از كارشناسان حوزه سينما شروع ژانر وحشت را از ظهور خون‌آشام‌ها و موجودات ماورايي دهه ۸۰ و ۹۰ هاليوود مي‌دانند؛ ژانري كه در ابتدا به نظر مي‌رسيد تنها براي سرگرمي بيشتر مخاطبان سينما و به نوعي ارضاي حس هيجان و وحشت به وجود آمده است اما به تدريج مشخص شد ژانر وحشت، فراتر از ژانرهايي همچون درام يا تراژدي مسائلي را دنبال مي‌كند كه هدف‌هاي خاص خود را در پي دارد، اما به هر حال سينماي ايران در كنار اين موضوع از نفوذ اين ژانر بي‌نصيب نماند.

جوان آنلاین:
رضا فرخی
 اين مسئله زماني مهم‌تر شد كه بخشي از مخاطبان سينماي ايران به سمت فيلم‌هاي ژانر وحشت خارجي كه كار خود را تازه با موجوداتي همچون خون‌آشام‌ها و جن‌ها آغاز كرده بود، سوق پيدا كرد. در همين زمان به نظر مي‌رسد كه بخشي از كارگردانان سينماي ايران به اين فكر افتادند كه به تدريج از سينماي صرف معناگرا و هدف‌گرا خارج شوند و به تدريج وارد فاز سينماي سرگرم‌سازي همچون سينماي ژانر وحشت البته به سبك غربي آن شوند.
در اين ميان نكته جالب اينجاست كه تاكنون اكثريت فيلم‌هاي ژانر وحشت ايراني دقيقاً به مانند اين ژانر در سينماي غرب، فيلم‌هاي بي‌هدفي هستند كه تنها سعي در ترساندن مخاطب دارند؛ هر چند به نظر مي‌رسد در اين زمينه هم چندان موفق ظاهر نشده‌اند.


آغازي با تم وحشت هاليوودي
شايد بتوان اولين فيلمي كه به نوعي در زمان خود مورد توجه قرار گرفت را فيلم معروف «شب بيست و نهم» دانست؛ فيلمي كه در زمان پخش خود توانست بخشي از مخاطبان سينما را بترساند و در واقع حميد درخشاني، نويسنده و كارگردان اين فيلم در اولين فيلم‌هاي اين ژانر، تا حدود قابل توجهي در ترساندن و سرگرم كردن مخاطب خود از اين طريق موفق عمل كرد. اما شب بيست و نهم دقيقاً راهي را آغاز كرد كه ديگر فيلم‌هاي بعدي در اين ژانر آن را ادامه دادند چرا كه بسياري از كارشناسان حوزه سينما كه به هنر هفتم از باب هنري هدفمند و فرهنگ‌ساز مي‌نگرند به اينگونه توليد محصولات سينمايي در ژانر وحشت انتقاد ندارند. در اين ميان نبايد اين مسئله را ناديده انگاشت كه ژانر وحشت در سينماي غرب به دنبال ايجاد ترس‌هاي اومانيستي در ميان مخاطب خود است، يعني در تمام فيلم‌هاي اين سبك در سينماي هاليوود، كارگردان تلاش دارد تا مخاطب را از منبعي غيرديني و غيراعتقادي بترساند كه در واقع اين موضوع تبلور يك پارچه اومانيست محسوب مي‌شود. نمونه بارز اين موضوع را مي‌توان درفيلم‌هايي همچون «بچه رزماري»يا سري«جن‌گير» و «طالع نحس» به عينه مشاهده كرد. در تمام اين فيلم‌ها سازنده در تلاش است تا به انحاي گوناگون مخاطب را در فضايي قرار دهد كه از يك موجود يا فضاي تخيلي كه ساخته ذهن انسان است، بترساند و همين موضوع تمام فيلم را در اختيار يك وحشت كاذب و از جنس سكولار قرار مي‌دهد. 

اين موضوع در حالي در اين گونه فيلم‌ها مدنظر قرار مي‌گيرد كه به باور بسياري از صاحبنظران در حوزه اديان، ژانر وحشت سينماي هاليوود امروزه به موقعيت فوق‌العاده‌اي براي ترويج موضوعاتي همچون كابالا، نمادهاي شيطان‌پرستي، خون و وحشت و بسياري از عناصر ديگر از همين جنس تبديل شده است، چراكه دراين سبك از سينما تنها تبليغ برخي مسائل مشخص در قالب وحشت و ترس‌هاي كاذب و فوبيايي مدنظر قرار مي‌گيرد. 

ژانر وحشت، غريبه با سينماي ايران
اما اين نگاه كوتاه به چنين جرياني در سينماي وحشت غرب در شرايطي صورت پذيرفته كه ظاهراً در سينماي وحشت ايران هم تقريباً با كمي تغييرات چنين مسائلي را مي‌توان مشاهده كرد. براي درك بهتر اين موضوع مي‌توان به برخي فيلم‌هاي جديدتر در اين ژانر كه در چندين سال اخير در سينماي ايران توليد شده نگاهي داشت.
فيلم خوابگاه دختران يكي از همين دست فيلم‌هايي است كه در سال ۱۳۸۳ به كارگرداني محمدحسين لطيفي توليد شد. اين فيلم كه داستان چند دختر دانشجو را در منطقه‌اي دورافتاده از تهران روايت مي‌كند، در واقع مانند بسياري از فيلم‌هاي هاليوود ژانر وحشت با ترتيب دادن يك قصه جنايي به دنبال ترساندن مخاطب خود است و ديگر هيچ! اما به نظر مي‌رسد كه اين موضوع تنها به اين فيلم محدود نماند و نوع ديگرش را مي‌توان در فيلم‌هايي همچون «اقليما» يا «آل» هم به طور قابل توجهي مشاهده كرد. داستان هر دو اين فيلم‌ها براساس يكسري خرافات است كه كارگردانان اين دو فيلم حتي تلاشي براي بررسي موضوع از جنبه خرافي بودن آن ندارند بلكه به نوعي با تكيه بر همين خرافات سعي مي‌كنند در مخاطب خود وحشت به وجود آورند، به گونه‌اي كه در هيچ كدام از اين دو فيلم ما شاهد روشنگري در باب خرافات يا موهومات‌زدايي نيستيم بلكه تمام فيلم در دايره ايجاد يك وحشت كاذب خلاصه مي‌شود؛ دايره‌اي كه نتوانسته مخاطب را هم حتي براي سرگرم ساختن به خود جذب كند. در اين ميان شايد بتوان فيلم‌هايي همچون «حريم» را در چارچوب فيلم‌هاي جديدتر ژانر وحشت دانست كه به نوعي باز هم بيش از ديگر فيلم‌هاي قبلي پسرفت داشته است چراكه بنيان اين فيلم هم براساس خرافات ذهني شكل مي‌گيرد كه مخاطب پس از ديدن آن اصلاً احساس رضايتي ندارد، آن چنان كه اين فيلم باز هم نتوانست به رغم بازي درخشان حميد فرخ‌نژاد، مخاطب چنداني به خود جلب كند. 

اما در كنار فيلم‌هاي اين سبكي در ژانر وحشت، بايد به فيلم‌هايي همچون «پارك وي» هم اشاره داشت، هر چند به اين ساخته «فريدون جيراني»هم انتقادات زيادي وارد است اما به هر حال نمي‌توان از باب هشدار‌دهندگي آن غافل شد. در واقع «پارك وي» كه روايت‌كننده داستان يك جوان مبتلا به بيماري‌هاي حاد رواني است در كنار تم وحشت خود تا حدي هم با پيام اجتماعي همراه شده كه در اين پيام سعي دارد به مخاطب خود اين موضوع را منتقل كند كه ازدواج بدون شناخت و بي‌پايه و اساس خوشبختي براي انسان به همراه نمي‌آورد و همچنان به خانواده‌ها اين موضوع را گوشزد مي‌كند كه ازدواج و عدم‌شناخت انسان‌ها موضوع ساده‌اي نيست. 

پتانسيل اين سينما در جاي ديگري است
همين توجه به يك پيام اجتماعي در «پارك وي» كافي است كه اين فيلم را به مراتب يك فيلم ژانر وحشتي بهتر از «آل» و «حريم» و «شب بيست و نهم»و. . . بدانيم چراكه در واقع جنس سينماي ايران و مخاطبش كاملاً متفاوت با ژانر وحشت سينماي غربي است كه در آن تنها خون و وحشت همراه با انواع و اقسام خرافات نشأت گرفته از عقايد ايوانجليست‌ها ديده مي‌شود.
اين مسئله آنقدر حائز اهميت است كه حتي بسياري از منتقدان را در باب لازمه وجودي اين ژانر در سينماي ايران به ترديد واداشته، چراكه به باور اين دست از منتقدان، سينماي ايران در ژانرهاي ديگر و سبك‌هاي گوناگون متفاوت با تم‌هاي وحشت استعدادهاي بيشتري دارد كه به طور واقع مخاطبان هم بارها از اين استعدادها استقبال كرده‌اند. در واقع سينماي نجيب ايران كه چارچوب‌هاي خاص خود را براساس نگاه اصيل ايراني دارد نمي‌تواند در ژانري مانند ژانر وحشت به سبك و سياق هاليوودي‌ها رفتار كند. براي درك بهتر اين مسئله نبايد فراموش كرد كه تا چند سال پيش حتي مسئله كشتن و جنايت در سينماي ايران چندان ملموس نبود و به تدريج اين اتفاق در سينماي ايران آن هم تا حد و مرز مشخصي راه يافته اما در طرف مقابل هاليوودي‌ها نه تنها در ژانر وحشت خود كشتن و خون ريختن را در حد بي‌مرزي به نمايش مي‌گذارند (نمونه آن را مي‌توان در فيلمي همچون«كشتار با اره برقي» مشاهده كرد) بلكه در ديگر ژانرهاي اين سينما، قتل و جنايت به عنصري غيرقابل چشم‌پوشي همانند ابتذال مبدل شده است. در واقع شايد بتوان گفت كه سينماي ايران آنقدر سوژه‌ها و موضوعات مختلفي دارد كه مي‌تواند با پرداختن به آنها فرصت گام برداشتن به سمت ژانر وحشت را آن هم به سبك هاليوودي نداشته باشد چراكه با نگاهي واقع‌بينانه آنچه امروز در ژانر وحشت در سينماي جهان مطرح است، هيچ همخواني‌اي با نگرش و فرهنگ ايراني و مخاطبان ايراني ندارد. 

تمام اين موضوعات در حالي مطرح مي‌شود كه برخي از دست‌اندركاران سينما هنوز هم بر طبل ژانر وحشت آن هم به سبك غربي مي‌كوبند و اين در شرايطي است كه به اعتراف بسياري از روانشناسان غربي ژانر وحشت امروز سينماي غرب و به ويژه هاليوود يكي از عوامل مهم با توليد خشونت در جامعه محسوب مي‌شود چراكه سياه‌نمايي از زندگي انساني همراه با ريخته شدن قبح كشتار بي‌رحمانه انسان‌ها و تجربه لحظات خشونت‌بار و نفسگير به جزء تفكيك‌ناپذير اين گونه از سينما تبديل شده و از نظر جامعه‌پژوهان تمام اين مسائل مي‌تواند به يك كاتاليزور براي سقوط اخلاق در جامعه تبديل شود، علاوه بر اين موج تازه‌اي كه در سينماي وحشت هاليوود به راه افتاده موجي است كه در آن خشونت و وحشت پاياني بي‌انتها دارند كه در آن عاملان اين موج نه تنها مجازات نمي‌شوند بلكه به قدرت بيشتري هم دست مي‌يابند. 

حال با توجه به تمام اين مسائل به نظر نمي‌رسد تقليد از ژانري كه عناصر نامطلوب اجتماعي در آن موج مي‌زند، چندان براي سينماي ايران كه از شاكله خاص خود برخوردار است، مناسب باشد بلكه حتي مي‌توان گفت كه پرداختن به چنين گونه‌هايي آن هم با كپي‌برداري از هاليوود تنها باعث هرزرفتن فرصت‌ها و سرمايه‌هاي سينمايي مي‌شود كه از گذشته تا به امروز حرف‌هاي خاص خود را بر اساس فرهنگي غني براي زدن داشته است. علاوه بر اين بايد به اين موضوع هم فكر كرد كه سينماي امروز ايران اين توانايي را دارد تا در صورت برنامه‌ريزي صحيح خود به ذائقه‌سازي براي مخاطب دست بزند؛ ذائقه‌سازي كه بدون ترديد بايد براساس فرهنگ هويت ايراني باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین