اگر روي نقشه جغرافيايي- حد فاصل مراكش تا پاكستان- در سال 1356 نظر بياندازيم در
مي يابيم كه در اين قطعه كه با تسامح، خاورميانه خوانده مي شود، هفت قدرت منطقه اي
خودنمايي مي كند؛ ايران، عربستان، تركيه، عراق، سوريه، مصر و رژيم صهيونيستي. در
اين مقطع به جز سوريه كه به بلوك شرق تعلق داشت بقيه در زمره پايگاههاي اساسي
آمريكا و غرب به حساب مي آمدند و بلوك غرب از طريق اين قدرت هاي منطقه اي بر منابع
عظيم نفت و گاز و مواد كاني، آبراههاي استراتژيك و بازارهاي مصرف منطقه سيطره داشت.
ايران اولين كشور از اين مجموعه بود كه با انقلاب اسلامي 1357 از سيطره غرب خارج و
به چالش با آمريكا و غرب وارد شد و اين مهمترين ركن قدرت غرب در منطقه بود. پس از
ايران روند آزادي در تركيه آغاز شد. غرب براي آنكه اين روند را متوقف گرداند ژنرال
هاي ارتش به فرماندهي كنعان اورن را وادار به كودتا كردند اما كودتاي 22 شهريور 59
نتوانست دوام آورد و دو سال بعد از دل آن دولتي علاقه مند به ايران به رياست تورگوت
اوزال متولد شد. دولت اوزال اگرچه اسلام گرا نبود اما با گروههاي اسلامي و ايران
همكاري فراواني داشت. از دل دولت اوزال احزاب اسلام گرا نظير حزب رفاه متولد شدند و
در نهايت سه سال پس از پايان دوره 10 ساله اوزال، اولين نخست وزير اسلام گرا (مرحوم
نجم الدين اربكان) دولت را در سال 1375 بدست گرفت. بدين ترتيب دومين پايگاه مهم
آمريكا در منطقه هم فرو پاشيد. البته اسلام گرايي در تركيه در دوره رياست 10 ساله
اردوغان وحزب عدالت و توسعه- از 24 اسفند 81 تا كنون- دچار انحراف شده ولي تركيه در
مضمون اجتماعي در زمره بلوك اسلام در منطقه به حساب مي آيد.
سومين پايگاه آمريكا با آغاز دوره يك ساله نخست وزيري ابراهيم جعفري در سال 1383
روند فروپاشي را آغاز كرد، اين روند با روي كارآمدن ائتلاف دوستان ايران در عراق -
طالباني، مالكي و مشهداني - تكميل و با خروج كامل نظاميان آمريكايي از عراق در سال
گذشته كامل شد و تلاش پي در پي بلوك آمريكا در منطقه براي فروپاشي نظم نوين عراق و
ساقط كردن ائتلاف شيعه، سني و كرد به جايي نرسيده است.
چهارمين پايگاه استراتژيك آمريكا در منطقه با آغاز انقلاب مصر در روز پنجم بهمن
1389 رو به فروپاشي گذاشت. پيروزي قاطع اسلام گرايان در انتخابات آذر و دي 90 مجلس
الشعب مصر، خارج شدن مصر از بلوك غرب با محوريت آمريكا را تداعي كرد و تمكين
ساختارهاي سنتي شامل ارتش و احزاب سكولار به رياست جمهوري محمد مرسي كانديداي
شناخته شده ترين جريان اسلام گرا در مصر هم نشان داد كه اسلامگرايي در مصر قدرتمند
تر از آن است كه بتوان بديلي براي آن در نظر گرفت.
از ميان 7 قدرت منطقه اي كه 6 قدرت آن به غرب وابسته بود دو كشور ديگر باقي مانده
است؛ رژيم صهيونيستي و عربستان. از آنجا كه رژيم صهيونيستي به خودي خود معنا و
مفهوم ندارد و در طول دوره 60 سال اخير همواره به حمايت منطقه اي و بين المللي متكي
بوده است به ميزاني كه قدرت هاي اين منطقه راه آزادي و استقلال از غرب را طي مي
كنند، امكان تداوم حيات اين رژيم دشوارتر مي شود و از اين رو بايد گفت با رهايي هر
قدرت منطقه اي، رژيم تل آويو دچار لرزش شديد و يك گام به سوي نابودي نزديك تر شده
است.
دايره تغيير اينك به عربستان بعنوان آخرين پايگاه قدرت آمريكا رسيده است. عربستان
از جنبه انرژي و در اختيار داشتن يك جريان متشكل و متمركز شبه مذهبي (وهابيت) در
بين قدرت هاي ديگر منطقه، موقعيت برجسته تري دارد. براساس بعضي از برآوردهاي شركت
آرامكو-شركت آمريكايي سعودي متولي نفت عربستان- اين كشور نزديك به 260 ميليارد بشكه
نفت دارد كه البته اخيرا گزارش هاي منابع تخصصي از عدد حداكثر156 ميليارد بشكه نفت
حكايت مي كنند، كه هنوز هم رديف اول ذخاير نفت منطقه را براي خود حفظ كرده است.
دومين ذخائر نفتي- 143 ميليارد بشكه- به عراق تعلق دارد و ايران با حدود 137
ميليارد بشكه نفت در رديف سوم قرار دارد. با اين وصف خروج عربستان از سيطره غرب
تاثير عمده اي بر مهمترين عنصر صنعتي غرب- انرژي- خواهد گذاشت و اين رخداد به يقين
قيمت نفت را حداقل به دو برابر قيمت فعلي مي رساند.
عربستان سعودي در بين كشورهاي ياد شده متشكل ترين و متمركزترين جريان شبه مذهبي را
در اختيار داشته و تاثير عمده اي در رخدادهاي مربوط به جهان اسلام داشته است. اين
جريان نقش عمده اي در شكل گيري حكومت خشونت بار طالبان در افغانستان داشت، كانون
شكل گيري جريان تروريستي بين المللي القاعده به حساب مي آيد و بارزترين نقش در
خشونت هاي فرقه گرايانه در پاكستان، افغانستان، چچن، عراق، سوريه، ليبي، سومالي
و... دارد و مي توان با قاطعيت گفت عامل اصلي درگيري هاي ميان سنيان با سنيان و
سنيان با شيعيان به حساب مي آيد. وهابيت كه امروزه بر «جامع المدينه»- مهمترين
پايگاه فقهي حنبلي ها- سيطره دارد، بيشترين نقش را در موفقيت طرح هاي سازمانهاي
اطلاعاتي غرب دارد. در واقع سقوط آل سعود سقوط وهابيت نيز مي باشد و از آنجا كه
وهابيت مهمترين مانع همگرايي اسلامي در جهان طي حدود يكصد سال اخير بوده است، مي
توان با قاطعيت گفت با فروپاشي آل سعود زمينه همگرايي اسلامي ميان بخش هاي مختلف
جهان اسلام فراهم مي شود.
برخلاف آنچه تبليغ و تصور مي شود عربستان وضعيت يكپارچه اي ندارد. عربستان جزء
معدود كشورهايي است كه از تنوع مذهبي كاملي برخوردار است در اين كشور شيعيان اثني
عشري، شيعيان زيدي، شيعيان اسماعيلي، شافعي ها، مالكي ها، حنبلي ها و حنفي ها در
شرايط نسبتاً نزديكي به يكديگر حضور دارند به گونه اي كه پيروان هيچ مذهبي در
عربستان داراي اكثريت مطلق نيستند در اين ميان شيعيان از سه مذهب جعفري، زيدي و
اسماعيلي نزديك به 39 درصد جمعيت را تشكيل داده و در نزديك به 36درصد خاك عربستان
سكونت داشته و اكثريت قاطع جمعيت در 4 استان- شرقي، عسير، جيزان و نجران- از 13
استان را بخود اختصاص داده اند. دومين گروه جمعيتي عربستان به منطقه حجاز- در غرب
عربستان و شامل سه استان مكه، مدينه و تبوك- تعلق دارد. در اين منطقه اكثريت قاطع
جمعيتي با شافعي هاست و بقيه جمعيت به مالكي ها و شيعيان تعلق دارد. سومين گروه
جمعيتي عربستان به منطقه نجد يا به تعبير امروزي آن به منطقه الوسطي- شامل سه استان
رياض، قسيم و حائل- تعلق دارد اين گروه كه حدود 21درصد جمعيت و 23 درصد خاك عربستان
را بخود اختصاص داده اند عمدتاً حنبلي مذهب مي باشند و وهابيت از دل نجد و حنبلي ها
بيرون آمده ولي اين به آن معنا نيست كه همه نجدي ها يا همه حنبلي ها وهابي هستند
البته مي توان گفت همه وهابي ها حنبلي مذهب هستند. چهارمين گروه جمعيتي به حنفي ها
تعلق دارد كه در سه استان شمالي باحه، مرزهاي شمالي و جوف تعلق دارد كه شامل حدود
17درصد از جمعيت 19ميليوني عربستان و حدود 20درصد از 1/2ميليون كيلومتر مربع مساحت
را به خود اختصاص داده اند با اين وصف كاملاً پيدا است كه اقليت منطقه نجد كه
عمدتاً تركيبي از خاندان هاي وابسته به آل سعود و پايگاه هاي متعلق به وهابيت مي
باشد به همه جمعيت و خاك عربستان سيطره مطلق دارند.
رژيم عربستان سعودي كه از سال 1311 شمسي بر اين سرزمين سيطره پيدا كرده است رژيمي
فرقه گرا و در عين حال خانوادگي به حساب مي آيد و جزء معدود كشورهاي دنياست كه دو
عنصر فرقه گرايي و دين ستيزي را با خود جمع كرده است. سران رژيم عربستان در دنيا به
فساد علني اخلاقي شهره هستند و حدود شش هزار شاهزاده نزديك به 600 كاخ فساد فقط در
طائف دارند كه در آن به ميگساري، قمار و فحشاء سرگرم هستند. پادشاه عربستان با وجود
آنكه ادعا مي كند مجري احكام شريعت بوده و خادم حرمين شريفين است در جلوي دوربين
هاي تلويزيوني هم از نوشيدن شراب ابا ندارد. رژيم عربستان در مسايل مالي نيز
فاسدترين رژيم سياسي به حساب مي آيد و شاهزادگان اين كشور در فهرست ثروتمندترين
افراد جهان جاي دارند با اين وجود وضع زندگي توده هاي مردم در استان هاي شرقي،
جنوبي، غربي و شمالي عربستان رقت بار است به گونه اي كه نرخ مرگ و مير در اين مناطق
با نرخ مرگ و مير در كشورهاي نسبتا فقيري مانند سودان و الجزاير برابري مي كند.
در طول 80 سال گذشته- از زمان آغاز سلطنت عبدالعزيز بن عبدالرحمن- دست هيچيك از
پيروان مذاهب جعفري، اسماعيلي، زيدي، مالكي، شافعي و حنفي به مناصب حكومتي نرسيده و
حتي اداره امور داخلي اين مناطق در دست وهابي هاي حنبلي مي باشد با اين وجود در
عربستان در طول اين دوران هيچگاه انتخابات برگزار نشده و هيچ شوراي انتصابي واقعي
هم وجود نداشته است تنها ملك عبدالله در سال 83 يك شوراي سلطنتي مركب از شاهزادگان
سعودي براي تعيين وليعهد تشكيل داد. بايد اضافه كرد كه در ميان كشورهاي اسلامي هيچ
كشوري در وابستگي به آمريكا به پاي اين كشور نمي رسد تا جايي كه روساي جمهور آمريكا
در طول دهه هاي گذشته و بخصوص از آغاز دهه 1350، عربستان را به مثابه يكي از ايالت
هاي خود به حساب آورده اند.
دامنه اعتراض به اين وضعيت به مرور از منطقه شيعه نشين الشرقيه به دو منطقه نجد و
حجاز كشيده شده است. روي كار آمدن مالكي ها در ليبي و شافعي ها در مصر تاثير عمده
اي بر منطقه حجاز به جاي گذاشته است كما اينكه روي كار آمدن شيعيان در ايران و عراق
و خيزش شيعيان بحرين تاثير عمده اي بر منطقه الشرقيه- بزرگترين استان عربستان-
برجاي گذاشت و جنبش زيدي ها در يمن بر زيديان دو استان عسير و نجران تاثير داشته
است. عربستان بيش از هر نقطه ديگر مستعد يك قيام فراگير است و بدون ترديد طي ماه
هاي آينده، عربستان شاهد اين جنبش عميق مردمي و اسلامي خواهد بود.
سعدالله زارعي
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com