بولتن نیوز به نقل از گل؛ سیستم پایه: آلمان در بزرگترین بازی جام چهاردهم 1-3-2-4 و ایتالیا 2-4-4 لوزی شکل پای به ورزشگاه شهر ورشو گذاشته بودند. تیم پراندلی تنها تیم یوروست که با دو مهاجم واقعی مهره چینی می شود. در این دیدار مهم، به مانند بازی با انگلیس، مارکیزیو و دروسی وظیفه محافظت از فضاهای کوری را داشتند که به واسطه حرکات رو به جلوی پیرلو ایجاد می شد با این تفاوت که بیشتر به مرکز میدان نزدیک بودند تا کناره ها. آلمان با کروس می خواست آزادی عمل بیشتری به اوزیل بدهد و توپ را بیشتر در مرکز میدان به حرکت درآورد تا مدافعین کناریش با اُورلب برای گومز توپ بلند ارسال کنند.
تقابل: پیرلو و اوزیل. دو بازیکن دوست داشتنی از دو نسل متفاوت. پیرلو وظیفه توپ پخش کنی را داشت. مثل یک پاسور در والیبال. شعاع حرکتی این بازیکن تمام ناشدنی در براب آلمان ها خیلی جالب بود. او از پشت محوطه جریمه خودی که توپ را می گرفت، روی یک فلش مستقیم رو به جلو می رفت. کمتر در کناره ها بود تا نبض بازی را تمام وقت در دست داشته باشد. اوزیل اما در این دیدار بیشتر نقش مهاجمی کاذب داشت. برای دور زدن مدافعین پر تعداد ایتالیا. ارسال نداشت، اما وظیفه باز کردن بازی در تیم آلمان با او بود.
تفکرات تاکتیکی: چزاره پراندلی، تنها 2 سال است روی نیمکت آتزوری می نشیند و این نسبت به همتای آلمانی اش چیزی در حدود 4 سال کمتر است. شاید به همین خاطر او در هر بازی از یورو به ترکیب تیمش دست می برد، برخلاف مربی آلمان ها که به ثبات تاکتیکی معمول دست یافته است. ضمن آنکه او نشان داده مربی است که بر اساس آنالیز بازی حریف، تاکتیکش را معین می نماید. لوو هم که به خوبی می دانست نمی شود تاکتیک ایتالیای پراندلی را برای نیمه نهایی پیش بینی کرد، سعی داشت با فشار آوردن روی دروازه آنها در همان دقایق ابتدایی از این تغییرات به نفع خودش سود برد، قبل از آنکه تغییرات در تیم ایتالیا جا بیافتد. چیزی که با بد شانسی، ژرمن ها موفق به انجامش نشدند.
ایتالیا نقطه ضعف آلمان جوان را بسیار خوب شناخته بود و از همان هم به خوبی سود جست. حضور همزمان کاسانو و بالوتلی ما را یاد همان زوج های خط حمله اواخر دهه نود می اندازد. یکی بلند قامت و دیگری تکنیکی. یکی تنومند و دیگری باهوش. برای استفاده بردن از فضای باز بین مدافعین مرکزی و کناری آلمان ها، مونتولیوو و کاسانو توپ های بسیاری را به این نقاط می فرستادند. روی گل اول، کاسانو در همین فضا بود که با پرس اشتباه هوملس توانست توپ را به راحتی برای بالئتلی ارسال کند. جایگیری اشتباه دیگر مدافع مرکزی ژرمن ها موجب شد سوپر ماریو به راحتی ضربه سرش را وارد دروازه نویر کند. عمق خط دفاعی آلمان در این دیدار فوق العاده آسیب پذیر بود. بداشتوبر کمی در جوّ بازی گم شده بود. روی گل دوم ایتالیا او به وضوح آفساید را پر کرده بود.
خطرناک ترین لحظه برای ایتالیا زمانی روی می داد که پیرلو توپی را در میانه زمین از دست بدهد. اتفاقی که به ندرت افتاد در حالیکه ایتالیا برای حفظ توپ وقتی آن را به دست می آورد با تاخیرهای فردی، در یک سوم میانی زمین به پاس کاری می پرداخت. برای همین هم بود که شاگردان لوو از مرکز میدان چیزی گیرشان نیامد. آنها در زمان های بسیاری از بازی توپ را به کناره ها بردند و از آنجا با ارسال های بلند موقعیت سازی می نمودند. آنها مرتب جناح بازی را عوض می کردند تا آتزوری نظم و فشردگی دفاعیش را به خود نگیرد. به همین دلیل اینطور به نظر می آمد که بازی احساسی شده است اما در حقیقت به هیچ عنوان و در هیچ دقیقه ای از بازی دو تیم بزرگ و با سابقه فوتبال اروپا و جهان چیزی از تفکرات دو مربی خارج نبود. آلمان می دانست برای رسیدن به دروازه حریف قدرش روی ریباند ها و موج دوم و حتی سوم حمله دل ببندد. جابجایی نفراتی چون کروس، لام، بوآتنگ و بقیه بخاطر همین موضوع بود که همه لحظه ای نفوذ می کردند و در لحظه ای دیگر باقی می ماندند تا کار پوشش را انجام دهند.
در آن سو مرد ایتالیایی همه چیز را در تسلط خویش داشت. تعویض های شجاعانه در دقایق مهم بازی بدون آنکه آنها را برای دقایق پایانی و اتلاف وقت بگذارد نشان داد پراندلی چقدر با تدبیر است. دیامانتی و دی ناتاله، دو تعویضی او در تمام ضدحملات فوق مدرن دقایق میانی نیمه دوم شرکت داشتند. شرح وظایف تک تک بازیکنان با دقت خاصی به آنها توضیح داده شده بود. هیچ بازیکنی از ایتالیا را در تمام نود دقیقه ندیدیم که بیرون از قاعده، بازی کند. اینها تنها به واسطه مدیریت مربی 54 ساله سرزمین چکمه است. جای تعجب نیست که کیه لینی در سمت چپ، راست و مرکز خط دفاع بدون کمترین نوسانی بازی خود را می کند. دروسی در دفاع و هافبک بازی کرده، نیمکت نشینان در بازی ها سهم داشتند. همان طور که نام ها در تعویض ها! بیرون کشیدن بالوتلی بدون آنکه او چیزی را به هم بزند شاهکار است. حرص خوردن او روی نیمکت برای تیمش که بیشتر! (البته فکر نکنید سوپر ماریو یک شبه مسئولیت پذیر شده، او بیشتر دلش می خواست گل های زده اش حفظ شود.) او اینقدر در تیم ملی کشورش تاثیر گذار بوده که مردم کشورش با لباس و ظاهر سوپر ماریو (همان شخصیت اصلی گیم قدیمی ولی فراموش نشدنی) به ورزشگاه ها بیایند تا او را تشویق کنند.
پراندلی همان طور که خوب به همه چیز نگاه می کند و برایشان برنامه می چیند، قدرت اجرایی بالایی نیز دارد. به پاس های در عمق مردان میانه زمین آتزوری که دقت می کردید با اشارات دست و توصیه های پراندلی از کنارزمین همخوانی داشت.
نیمه نهایی دوم یورو 2012 بین دو قدرت دیرینه و با اصالت
مستطیل سبز آنقدر مهیج و جذاب بود که اصلاً متوجه نشدیم 90 دقیقه کی به اتمام
رسید. جام جهانی کوچک دوباره با این بازی زیبا اعتبار خود را افزایش داد.
تماشاگرانی که امشب از دیدن یک بازی ناب اروپایی سیراب گشتند از فردا تا همیشه می
توانند از این نیمه نهایی به یاد ماندنی جام چهاردهم برای تعریف فوتبال حقیقی از
آن یاد کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com