شهید چمران الگویی برای همه

" خدايا تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردي که در چشم يتيمان بجوشم. تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم. تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقر و حرمان تنهايي سوزاندي. خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، تو ناپايداري روزگار را نشان دادي. لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي."

می خواستم از زندگی شهید چمران بنویسم دیدم قلم توان  و زمان فرصت آن را نمی دهد می خواستم از مبارزات او بنویسم دیدم  همه زندگی او  با مبارزه آمیخته بوده است می خواستم این بار متفاوت تر از همه نوشته ها از شهید چمران بنویسم از مردی که در نهایت عرفان یک مبارز بزرگ  در نهایت علم یک انقلابی به تمام معنا و در اوج قدرت خود را در مقابل ذات اقدس الهی  هیچ می دانست می خواستم از مردی بنویسم که غرور در او در مقابل خدایش و در مقابل بنده های خدا جایی نداشت  مردی که به معنای واقعی عاشق بود .

"خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد ."

دیدم نمی توانم از این مرد جز از واقعیت چیز دیگری نوشت از اعتقاد عجیبش به مبارزه در راه خدا نمی توان نگفت اگر او را در کردستان و صحنه های مبارزه و دفاع مقدس و در لبنان و جبل عامل ندیده بودیم اگر او را در کسوت وزیر دفاع و نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع ندیده بودیم شاید با شنیدن نجواهای عاشقانه اش با خدا باور نمی کردیم او کسی بوده است  که در عرصه مبارزه یک چریک به تمام معنا و در صحنه مبارزه سلاح بر دست و در کسوت فرماندهی عملیات از سربازان خصم کشته ها می ساخت  و مرگ را نثار آنها می کرد .

"خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود  در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.."

می خواهم بگویم شهید چمران یک الگوست فریادی در گلویم آرام می گیرد او الگوی کیست ؟ و  الگوی چه کسانی باید باشد؟

شهید چمران مبارزه و انقلاب را باور داشت نه در گفتار بلکه در عمل او اعتقاد داشت یک انسان انقلابی باید تا آخرین لحظه عمرش انقلابی بماند و در راه خدا مبارزه کند و مافیاها و قید و بندهای دنیا او را فریفته واسیر خود نکند .

" ترا شکر می کنم که از پوچی ها ، ناپایداری ها ، خوشی ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها ننمودی، و درغوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی ، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی... فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست ، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است."

شهید چمران متعلق به دیروز ما تنها نیست حتی تنها به امروز ما هم تعلق ندارد او برای همه نسلها در بستر زمان است مانند مولایش علی و حسین(ع)

" خدایا تو را شکر می کنم که شیعیان را با اسلحه شهادت مجهز کردی که علیه طاغوتها وستمگران و تجاوزگران قیام کنند و با خون سرخ خود ، ذلت هزار ساله را از دامن تشیع پاک کنند و ارزش و اهمیت شهادت را در معرکه حیات بفهمند و با ایمان خدایی و اراده آهنین، خود را از لجنزار اسارت جسدی و روحی نجات بخشند. علی وار زندگی کنند و در راه سرخ حسین علیه السلام قدم بگذارند و شرف و افتخار راستین تشیع را که قرنها دستخوش چپاول ستمگران بود دوباره کسب کنند."

شهید چمران دنیا را سه طلاقه کرده بود نه اینکه گوشه عزلت را انتخاب کند و در زهدی بدور از هیاهوی مردم خدا را عبادت کند نه او در هیاهوی مردم در غرش توپها و فریاد و هلهله دشمنان،  خدا را می پرستید او در بهترین مراکز علمی جهان درس خوانده بود و به بالاترین مدارج علمی زمان خود تقریبا رسیده بود از لحاظ مسئولیت نیز وزیر دفاع انقلابی ترین کشور جهان بود ، کشوری که مستقیما ابرقدرتها را به استهزاء کشانده بود اما او باور داشت دنیا تنها صحنه مبارزه و جهاد بر علیه شیاطین و عبادت خالصانه برای خداست اسیر خاک نشده بود اسیر مقام اسیر میز اسیر پول اسیر شهوات اسیر زدوبندهای دنیایی  و مرگ برای او حل شده بود ، او یک انسان به تمام معنا مجاهد فی سبیل الله بود .

" من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد."

شهید چمران از ورای تاریخ و از زمان گذشته و هضم شده در باورهای عاشورا و عاشورائیان خود را از زمان و مکان رهانیده بود او همانی بود که می گفت،  همانی بود که در دعاهایش خدا را زمزمه می کرد او واقعیت داشت با اینکه به ظاهر دست نیافتی شده است .

" ای خدای بزرگ ، ای آنکه نمونه ی بزرگی چون حسین علیه السلام را به جهان عرضه کرده ای، ای آنکه برای اتمام حجت به کافران وجودت... سیاهی ها و تباهی ها را به آتش وجود حسین ها روشن نموده ای، ای آنکه راه پرافتخار شهادت را، برای آخرین راه حل انسانها باز کرده ای، ای خدا، ای معشوق من، ای ایده آل آرزوهای مردم عارف، به من توفیق ده تا مثل مخلصان و شیفتگان ، در راهت بسوزم و ازین خاکستر مادی آزاد گردم. ای حسین علیه السلام، من برای زنده ماندن تلاش نمی کنم و از مرگ نمی هراسم ، بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام ، ولی نمی توانم بپذیرم که ارزشهای الهی و حتی قداست انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار ماده پرست شده است".

شهید چمران اسیر این دنیا نبود امروز انقلاب ما سخت نیازمند مردانی از جنس چمرانها در عرصه مسئولیتها می باشد مردانی که دنیا را سه طلاقه و انقلاب را باور و شهادت را هنر مردان خدا و زرق و برقهای دنیا را مایه گمراهی از مسیر حق و مسئولیتها را امانت الهی برای خدمت به خلق خدا و  تکبر را موجب گمراهی انسانها از مسیر حق و حیات و ممات خویشتن را در ظلم نکردن به انسانها بدانند

"خدایا تو را شکر می کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را  بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم

خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .

خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد .

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .

خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند" .

و در نهایت شهید چمران می تواند الگوی همه ما باشد من ، شما و آن مسئولی که امروز به خاطر شهادتها و مجاهدتهای امثال شهید چمران ها بر این مسئولیتها تکیه زده است

"انسان گاهگاهی خود را فراموش می کند ، فراموش می کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است ، فراموش می کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود ، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود ، به پیش می تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود"

می دانم بازهم نتوانستم از شهید چمران آنطور که حقش بود بنویسم اما خدایا کمکمان کن تا از مسیری که تو برایمان ترسیم کردی منحرف نشویم کمکمان کن تا زنده ایم از یاد تو غافل نشویم و جز برای رضای تو قدم برنداریم و کاری نکنیم که در آخرت روسیاه در مقابل شهدا حاضر شویم و لحظه و آنی ما را به خود وامگذار .