در اين به اصطلاح مداليته، يك دوره بررسي و بازرسي -INVESTIGATION- از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي، بخش هاي صنعتي و همه-دست اندركاران فعاليت هسته اي كشورمان درخواست شده است كه انجام آن در كمتر از 200 سال امكان پذير نخواهد بود!! باور نمي كنيد؟! بخوانيد؛
شايد در نگاه اول، باور كردني نباشد و شايد هم برداشت مورد اشاره اين
يادداشت، «ادعاي خلاف» و يا «سخن گزاف» تلقي شود! ولي توضيح مستندي كه در
پي خواهد آمد از چاهي حكايت مي كند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي به زعم
خود و غافل از هوشمندي مثال زدني تيم هسته اي ايران در مذاكرات روز جمعه
وين -19خرداد/ 8ژوئن- پيش پاي نمايندگان كشورمان حفر كرده و با پوشش نازكي
از «قانون نمايي»! سعي در استتار دهانه آن دارد! آژانس به بهانه اطمينان
از صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران و در ادامه چالش غيرقانوني و باج
خواهانه نزديك به 10 سال گذشته، اين بار پروژه جديدي را با عنوان من
درآوردي -تأكيد مي شود من درآوردي- «رهيافت سازمان يافته» -STRUCTURE
APPROACH- و در قالب يك فرمول و چارچوب -MODALITY- براي ادامه مذاكرات
طراحي كرده و به ميدان آورده است.
در اين به اصطلاح مداليته، يك دوره
بررسي و بازرسي -INVESTIGATION- از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي،
بخش هاي صنعتي و همه-دست اندركاران فعاليت هسته اي كشورمان درخواست شده است
كه انجام آن در كمتر از 200 سال امكان پذير نخواهد بود!! باور نمي كنيد؟!
بخوانيد؛
1- بعدازظهر روز دوشنبه -15خرداد/4ژوئن- يوكيا آمانو مديركل
آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در جمع 35 عضو شوراي حكام سخن مي گفت،
ابتدا به انجام دور جديد مذاكرات ايران و آژانس در وين- جمعه
19خرداد/8ژوئن- اشاره كرد و هدف از اين مذاكرات را رسيدن به توافقي براي
انجام بازرسي از تاسيسات هسته اي ايران اعلام كرد و سپس گفت؛ من از ايران
دعوت مي كنم اين «توافقنامه را كه گامي به جلوست هرچه سريعتر امضاء و اجرا
كند و اجازه دسترسي به سايت پارچين را نيز صادر كند و به تمامي تعهدات بين
المللي خود نيز عمل كند» منظور آمانو از تعهدات بين المللي، قطعنامه هاي
شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران است كه در تمامي آنها بر توقف غني سازي
اورانيوم و فعاليت هاي هسته اي مربوط به آن تاكيد شده است. تا اينجا جناب
آمانو، زيرآب مذاكرات ايران با 1+5 در مسكو را زده است، چرا كه اگر آنگونه
كه آقاي آمانو مي گويد، قرار بر توقف غني سازي اورانيوم - در همه سطوح و
با هر درجه از غلظت- در ميان باشد، به آساني مي توان نتيجه گرفت كه كف
مذاكرات مسكو، سقف انتظارات باج خواهانه آمريكا و متحدانش است!
مذاكرات
مسكو اگرچه موضوع يادداشت پيش روي نيست و به نوشته جداگانه اي نياز دارد
ولي همين جا بايد از هوشمندي دكتر جليلي مسئول تيم مذاكره كننده كشورمان
تقدير كرد كه بعد از بي پاسخ ماندن درخواست ايران براي برگزاري جلسات
كارشناسي معاونان- پيش از اجلاس مسكو- به ترفند احتمالي حريف پي برده و در
اولين اقدام براي خنثي كردن اين ترفند احتمالي، ماجراي درخواست ياد شده و
بي پاسخ ماندن آن را رسانه اي كرد و ديروز طي نامه اي خطاب به خانم كاترين
اشتون نوشت «تعلل 1+5 در برگزاري جلسه معاونين، مذاكرات مسكو را دچار ابهام
مي كند».
دوباره به موضوع اين وجيزه بازمي گرديم و منظور مديركل آژانس از «توافقنامه» مورد اشاره را پي مي گيريم.
2-
آژانس با لغو مداليته اي كه پيش از اين به امضا و تصويب هر دو طرف ايران و
آژانس بين المللي انرژي اتمي رسيده بود، توافقنامه جديدي را با عنوان كش
دار، بدون مرز و فاقد تعريف مشخص «رهيافت سازمان يافته» تهيه كرده و در
پوشش فرمول و چارچوب -مداليته- جديد براي ادامه مذاكرات به ايران پيشنهاد
كرده است.
براساس اين طرح؛
الف: ايران بايد پروتكل الحاقي را
بپذيرد. برپايه اين پروتكل بازرسان آژانس مي توانند از هر نقطه ايران، در
هر زماني كه بخواهند به صورت «سرزده» و بدون اطلاع قبلي بازرسي كنند. البته
پروتكل الحاقي اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته اي را نمي دهد ولي بازرسان
آژانس مي توانند با اين ادعا كه در فلان مركز غيرهسته اي فعاليت هسته اي
صورت مي گيرد، خواستار بازرسي از آن مركز شوند. ادعايي كه تاكنون با تكيه
بر آن، دو بار از مركز نظامي پارچين بازديد و بازرسي كرده اند!
براساس
مفاد پروتكل الحاقي، بازرسان آژانس براي كسب اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته
اي كه در آن به زعم آژانس فعاليت هسته اي انجام مي شود، بايستي «سند»
ارائه دهند اما، آژانس با تكيه بر پذيرش منابع باز -OPEN SOURCE- اين بخش
را نيز- در دوراني كه ايران پروتكل الحاقي را داوطلبانه اجرا مي كرد- زير
پا گذاشته بود.
گفتني است كه آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي و برخي
از كشورهاي آسيايي، از پذيرش پروتكل الحاقي خودداري كرده اند و در حالي كه
پرونده اين كشورها در شوراي حكام با عنوان «خاكستري» يعني غيرشفاف مطرح
است، آژانس هيچگونه اقدامي براي شفاف سازي فعاليت هسته اي كشورهاي ياد شده
انجام نداده است.
ب: آژانس بين المللي انرژي اتمي- بخوانيد نهاد تحت
قيموميت آمريكا و متحدانش- براي عبور از موانع پروتكل الحاقي، بخش من
درآوردي تازه اي- باز هم تاكيد مي شود كه من درآوردي و تعريف نشده در اسناد
و قوانين آژانس- ابداع كرده و با عنوان «بازديدهاي شفاف كننده»!
-TRANSPARENT VISITS- در مداليته جديد جاي داده اند.
اين بخش از
مداليته جديد كه آقاي يوكيا آمانو بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي اصرار
دارد به بازرسان آژانس اجازه مي دهد از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز
نظامي، بخش هاي صنعتي و هر نقطه ايران كه مورد نظر آژانس باشد بازرسي كنند و
به تمامي اسناد و مدارك عادي و سرّي و طبقه بندي شده كشورمان اعم از هسته
اي، نظامي و يا هر سند ديگري دسترسي پيدا كنند و با هر يك از دست اندركاران
برنامه هسته اي يا نظامي ايران اعم از دانشمندان و ساير كاركنان اجازه
ملاقات و گفت وگو - بخوانيد بازجويي- داشته باشند! و... آيا اين مداليته و
اصرار آژانس و 1+5 بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي، شما را به ياد قرارداد
ننگين «تركمانچاي» نمي اندازد؟! و آيا با توجه به هوشمندي بارها آزمون شده
تيم هسته اي كشورمان و صلابت مثال زدني جمهوري اسلامي ايران، ارائه
مداليته مورد اشاره نشانه آن نيست كه چالش هسته اي با ايران براي آمريكا و
متحدانش فقط يك بهانه است و به قول حضرت آقا؛ آنچه دشمن از آن وحشت دارد،
ايران اسلامي است، نه ايران هسته اي؟
ج: اكنون جاي اين سؤال است كه بر
فرض محال- تاكيد مي شود بر فرض محال- اگر جمهوري اسلامي ايران مداليته جديد
را بپذيرد!! آيا چالش درباره پرونده هسته اي ايران پايان خواهد يافت؟ پاسخ
آن است كه هرگز!! چرا...؟! بخوانيد؛
مسئولان هسته اي كشورمان در
مذاكرات خود با مديركل و ساير مقامات آژانس از آنها پرسيده اند؛ بر فرض
صدور اجازه بازرسي از مراكز مورد نظر، مثلا بعد از صدور اجازه بازرسي از
پارچين و اثبات آن كه در اين مركز هيچگونه فعاليت هسته اي صورت نمي پذيرد
آيا آژانس ادعاي خود را پس مي گيرد و فقدان فعاليت هسته اي در مركز بازرسي
شده را به عنوان نتيجه نهايي بازرسي ها- CONCLUSION- اعلام مي كند؟ پاسخ
آقاي آمانو به اين پرسش منفي بوده است و رسماً اعلام داشته است؛ از كجا
معلوم كه فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز نظامي يا مراكز هسته اي
اظهار نشده و يا مراكز و تاسيسات غيرنظامي ديگر در حال انجام نباشد؟! اين
نگاه باج خواهانه و غيرحقوقي مانند آن است كه مثلا راننده اي به تصادف منجر
به مرگ يا جراحت يك عابر متهم شود و بعد از تحقيقات و بررسي ها كمترين
ترديدي باقي نماند كه اين اتهام بي اساس بوده است ولي قاضي- منظور قاضي بلخ
است- اعلام كند كه اين راننده بايد همچنان تحت نظر بوده و از برخي حقوق
اجتماعي محروم باشد! و در پاسخ به اين سؤال كه چرا؟! گفته شود از كجا معلوم
بعداً مرتكب تصادف منجر به مرگ يا جراحت يك عابر فرضي نشود؟!
د: گفتني
است كه مجلس شوراي اسلامي در ماده 4 از مصوبه 29/4/89 خود آورده است: دولت
مكلف است صرفاً در چارچوب «توافقنامه پادمان» معاهده منع گسترش سلاح هاي
هسته اي با آژانس بين المللي انرژي اتمي همكاري نمايد و اجابت درخواست هاي
فراتر از توافقنامه پادمان توسط دولت ممنوع است.
بنابراين آژانس و 1+5 بايد آرزوي پذيرش مداليته جديد از سوي ايران را براي هميشه برباد رفته تلقي كنند.
3-
اكنون به نقطه آغازين اين نوشته بازمي گرديم. آنجا كه زمان لازم براي
اجراي خواسته پيشنهادي آژانس را چندصد سال! دانسته بوديم ابتدا اين پرسش را
پيش مي كشيم كه آيا آمريكا و متحدانش در پي پايان دادن به چالش هسته اي با
ايران هستند؟ پاسخ اين سؤال به استناد دلايل و شواهد ذكر شده، منفي است و
نشانه هاي غيرقابل انكار از تلاش حريف براي كش دادن چالش ياد شده حكايت مي
كند. حالا فرض كنيد- فرض محال كه محال نيست!- جمهوري اسلامي ايران با
مداليته پيشنهادي آژانس موافقت كند و اجازه بازرسي ها و دسترسي به تمامي
مراكز و اشخاص و اسناد مورد درخواست آژانس را صادر كند. خب! مگر نه اين كه
در مداليته پيشنهادي تصريح شده است كه آژانس بعد از هيچيك از بازرسي ها و
دسترسي ها و با وجود اطمينان از فقدان فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز
مورد بازرسي، حاضر به تائيد نهايي صلح آميز بودن برنامه هسته اي كشورمان
نيست و بازرسي و دسترسي به نقاط ديگر را نيز ضروري مي داند؟! بنابراين مي
تواند و اجازه خواهد داشت كه براي تائيد نهايي- CONCLUSION- تمامي يك
ميليون و ششصد هزار كيلومتر خاك ايران اسلامي را وجب به وجب در پي فعاليت
هسته اي غيرصلح آميز جستجو كند! و اين جستجو به تنهايي حداقل 200 سال به
طول خواهد انجاميد و تازه آژانس مي تواند ادعا كند كه ايران در فاصله اين
200 سال در فلان مركز كه قبلا تحت بازرسي قرار گرفته بود، دست به فعاليت
هسته اي نظامي زده است! و... اين قافله تا به حشر، لنگ خواهد بود!
4-
آمريكا و متحدانش به خوبي دريافته اند كه ايران اسلامي نه فقط اهل باج دادن
نيست، بلكه به حريف اجازه باج خواهي از ديگران را نيز نمي دهد كه دخالت ما
در جنگ 33 روزه و 22 روزه لبنان و غزه و الگو شدنمان براي انقلاب هاي
اسلامي منطقه، تسخير عقبه هاي استراتژيك آمريكا و متحدانش در بسياري از
نقاط دنيا و... فقط بخشي از اين نمونه هاست و به قول دكتر جليلي در اجلاس
بغداد، ايران اسلامي در آن سال هاي اوليه علي رغم هجوم تمامي كشورها و قدرت
هاي شرق و غرب و در اوج تنهايي در برابر دشمن سر تسليم فرود نياورد چه رسد
به امروز كه به قول حضرت آقا در اوج قدرت و درخشان ترين دوران خود هستيم و
آمريكا و اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها به اعتراف خود روي قوس
نزولي قدرت با شتاب در حركتند. بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت كه
فرصت سوزي حريف فقط به فقط با هدف درگير كردن بخشي از ظرفيت جمهوري اسلامي
به چالش هسته اي و پيشگيري از به كارگيري اين ظرفيت در مديريت و الگودهي به
تحولات منطقه و ممانعت از پي گيري پيشرفت هاي پرشتاب علمي و فني و
تكنولوژيك ايران اسلامي است و حال آن كه جمهوري اسلامي ايران بي اعتناء به
تهديدها، تحريم ها و قطعنامه هاي بي خاصيت شوراي حكام آژانس و يا شوراي
امنيت سازمان ملل به فعاليت همه جانبه خود مشغول است و از سوي ديگر به
هوشمندي و توان مثال زدني تيم مذاكره كننده هسته اي خود اعتماد و اطمينان
كامل دارد. بنابراين هرجا كه ادامه اين بازي را به مصلحت ندانيم در توقف آن
كمترين ترديدي روا نخواهيم داشت و از هم اكنون به ضعف و دست خالي 1+5 در
مذاكرات پيش روي پي برده ايم و مي دانيم كه «چاه وين» براي عبور حريف از
«چاله مسكو» حفر شده است و... در اين باره باز هم گفتني هايي هست كه مجال
ديگري مي طلبد.
حسين شريعتمداري