گروه اقتصادی: در کوران فشارهای اقتصادی و تحریمهای بینالمللی، خبری همچون بمب در فضای رسانهای ایران منفجر شد: ادعای گم شدن ۶۱ تن از ذخایر طلای کشور. این ادعا که توسط یک روزنامهنگار منتقد اقتصادی مطرح شد، به سرعت به خط مقدم بحثهای اقتصادی و نگرانیهای عمومی تبدیل گشت. از یک سو، روایت رسمی با استناد به آمار رشد واردات و افزایش ذخایر، آن را بخشی از کارزار جنگ روانی دشمن میخواند و از سوی دیگر، گزارشهای تحقیقی و افشاگریها، انگشت اتهام را به سمت ناکارآمدیهای سیستمی، به ویژه در گمرک ایران، و پدیدهای به نام "قاچاق معکوس" نشانه میرفتند. این گزارش، با کنار هم قرار دادن قطعات این پازل پیچیده – از ویدئوهای تبلیغاتی تا مقالات تحقیقی و اظهارنظرهای رسمی – تلاش دارد تا ابعاد مختلف این معمای ملی را کالبدشکافی کند. آیا واقعاً طلا گم شده است، یا این آمارها هستند که در هزارتوی بروکراسی و ضعف نظارت گم شدهاند؟
پرده اول: روایت رسمی؛ رشد ذخایر و توطئه دشمن
به گزارش بولتن نیوزدر مواجهه با ادعای گم شدن طلا، روایت رسمی که عمدتاً از سوی بانک مرکزی و رسانههای همسو با دولت ترویج میشد، بر چند محور استوار بود:
رشد چشمگیر واردات و ذخایر: برخلاف ادعای کاهش، آمارها نشان میدادند که واردات شمش طلا، حتی در شرایط تحریم، نه تنها متوقف نشده بلکه جهش قابل توجهی داشته است. در ۱۰ ماهه اول سال مورد بحث (۱۴۰۲)، ۸۱ تن شمش طلا وارد کشور شده که رشدی ۳۰۰ درصدی نسبت به سال قبل را نشان میداد. به تبع آن، ذخایر طلای بانک مرکزی نیز تقویت شده و پشتوانه پولی کشور در وضعیت مطلوبی قرار گرفته بود.
جایگاه جهانی ایران: قرار گرفتن ایران در جمع ۵ خریدار بزرگ طلا در جهان، در کنار قدرتهایی چون چین و هند، به عنوان شاهدی بر روند صعودی ذخایر ارائه میشد.
اکتشافات داخلی: کشف ۱۹۰ تن طلای جدید در معادن داخلی طی ۸ سال اخیر، به عنوان منبعی دیگر برای تقویت ذخایر ملی مورد تاکید قرار میگرفت.
توضیح اختلاف آمار: روایت رسمی، اختلاف آماری را که مبنای ادعای روزنامهنگار بود، ناشی از عوامل زیر میدانست:
واردات غیربانکی: بخش قابل توجهی از طلا توسط صادرکنندگان (برای رفع تعهد ارزی) و مسافران به صورت قانونی وارد میشود که لزوماً در آمار اولیه بانک مرکزی منعکس نمیشود.
ذخایر بینالمللی: بخشی از طلا، جزو ذخایر بینالمللی است و در بازار داخلی عرضه نشده است.
طلای نزد مردم: حدود ۳۰۰ تن طلا به صورت سکه و جواهرات در اختیار مردم است که جزو ذخایر رسمی بانک مرکزی نیست.
جنگ روانی: در نهایت، این روایت ادعای گم شدن طلا را بیاساس و بخشی از یک جنگ روانی سازمانیافته برای ایجاد بیاعتمادی و تلاطم در بازار معرفی میکرد و حتی به تلاشهای خارجی (با اشاره به توییتی منتسب به نتانیاهو) برای دامن زدن به این بحران اشاره داشت.
پرده دوم: روایت منتقدانه؛ قاچاق معکوس و ناکارآمدی گمرک
در نقطه مقابل روایت رسمی، مجموعهای از گزارشها و مقالات تحقیقی (عمدتا منتشر شده در بولتن نیوز و تسنیم) پرده از واقعیتی تلختر و سیستمیتر برمیداشتند. این روایت، مشکل را نه در شایعات، بلکه در ناکارآمدی ساختاری، به ویژه در گمرک ایران، جستجو میکرد:
انگشت اتهام به سوی گمرک: این گزارشها با استناد به ماده ۱۲ قانون امور گمرکی، گمرک را به عنوان مرزبان اقتصادی مسئول میدانستند و معتقد بودند ضعف نظارت این سازمان، عامل اصلی ناترازی و اختلاف آمار است.
پدیده "قاچاق معکوس": قلب روایت منتقدانه، افشای پدیدهای به نام "قاچاق معکوس" بود. در این فرآیند، افراد (عمدتاً صادرکنندگان) به جای بازگرداندن ارز حاصل از صادرات، طلای موجود در داخل کشور را به صورت متقلبانه از مرزها (احتمالاً رسمی) خارج کرده و سپس دوباره از طریق مبادی رسمی (مانند گمرک فرودگاه امام یا باشماق) به عنوان "واردات جدید" ثبت میکردند تا بتوانند با استفاده از اسناد گمرکی، تعهد ارزی خود را به بانک مرکزی تسویه کنند، بدون آنکه ارز یا طلای واقعی جدیدی وارد کشور شده باشد.
شواهد ناکارآمدی گمرک:
عدم کنترل سریال: یکی از بزرگترین ضعفها، عدم ثبت و کنترل شماره سریال منحصر به فرد شمشهای طلا در اظهارنامههای گمرکی بود که میتوانست جلوی ورود و خروج مکرر یک شمش را بگیرد.
صدور مجوز برای گمرکات کمامکانات: اجازه ترخیص طلا در گمرکاتی مانند باشماق که امکانات نظارتی قابل مقایسهای با فرودگاه امام ندارند، به عنوان یک نقطه ضعف دیگر مطرح شد.
گزارشهای پلیس امنیت: استناد به گزارشها و مکاتبات پلیس امنیت فرودگاه امام که وجود تخلفات سازمانیافته و قاچاق معکوس توسط برخی ترخیصکاران و شرکتها را تایید و به مقامات قضایی گزارش کرده بودند.
واگذاری انبار طلا به شرکت خصوصی: افشای واگذاری انبار حساس نگهداری طلای وارداتی در گمرک فرودگاه امام به یک شرکت خصوصی و عدم نظارت کافی گمرک بر این انبار، به عنوان یک شاهبیت از ضعف نظارت و بسترسازی برای تخلف مطرح شد. ماجرای ادعای یکی از متهمان (پس از تبرئه) مبنی بر تقلبی بودن شمشهای تحویلی از همین انبار، بر ابهامات افزود.
عدم کنترل: یکی از بزرگترین ضعفها، عدم ثبت و کنترل شماره سریال منحصر به فرد هر قطعه شمش طلای وارداتی در اظهارنامهها و سامانه گمرک است، البته لازم به ذکر است ثبت سریال منحصر بفرد هر قطعه شمش طلای وارداتی بدون ابزار کنترلی سامانهای که موجب ورود تکراری آن نشود آب در هاون کوبیدن است و ضروری میبود گمرک ایران برنامهای را طراحی مینمود که سریال هر قطعه شمش وارداتی توسط بارکد خوانی اختصاصی و با دیتاهای موجود مطابقت داده شود و در صورت تکراری بود مانع ثبت مجدد آن شود و در صورت تکراری بودن جهت بازدارندگی، دلایل دور زدن مقرارت توسط ذینفع و سایر عوامل دخیل را نیز پیگیری کنند.
توضیح معمای ۶۱ تن: از دیدگاه منتقدان، کسری ۶۱ تنی، نه طلای گمشده از خزانه بانک مرکزی، بلکه اختلاف فاحش میان آمار واردات غیرواقعی و متورم شده اعلامی توسط گمرک و میزان طلای واقعی وارد شده به چرخه اقتصاد (که در مرکز مبادله عرضه شده) بود. در واقع، بخش بزرگی از این ۶۱ تن، احتمالاً هرگز به صورت فیزیکی و به عنوان یک دارایی جدید وارد کشور نشده بود.
پیامدهای اقتصادی: این چرخه معیوب نه تنها آمارها را مخدوش میکرد، بلکه منجر به عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات، تضعیف منابع ارزی و تشدید ناترازی ارزی کشور میشد.
پرده سوم: نبرد آمارها و تغییر سیاستها
کشمکش میان این دو روایت متضاد، با بررسی دقیقتر آمارها و تغییرات سیاستی، ابعاد جدیدی پیدا کرد:
رشد نجومی و سوالبرانگیز: آمار رسمی گمرک مبنی بر واردات ۱۹ تن طلا در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۲ و سپس جهش به بیش از ۲۵ تن تا پایان دی ماه (با رکورد ۵.۴ تن فقط در دی ماه)، در حالی که آمار سال قبل نزدیک به صفر بود، سوالات جدی را برانگیخت. آیا این رشد ناگهانی و عظیم، منطقی و ناشی از تسهیلات واقعی بود یا نشانهای از یک روند غیرعادی و مشکوک؟
تناقض آشکار پس از مقررات جدید: نقطه اوج ماجرا، تناقض فاحش میان آمار واردات ۵.۴ تنی گمرک در دی ماه ۱۴۰۲ (یعنی پس از اجرای مقررات سختگیرانه بانک مرکزی مبنی بر لزوم عرضه طلا در مرکز مبادله) و میزان عرضه واقعی در مرکز مبادله بود. طبق اعلام سخنگوی مرکز مبادله، تا اوایل بهمن ماه، تنها ۴۷ کیلوگرم شمش طلا در این مرکز عرضه و رفع تعهد شده بود. این اختلاف بیش از ۹۹ درصدی، به شدت اعتبار آمار اعلامی گمرک را زیر سوال برد و فرضیه "فرار به جلو"ی گمرک برای توجیه آمارهای قبلی را تقویت کرد.
عقبنشینی بانک مرکزی: اقدام بانک مرکزی در دی ماه ۱۴۰۲ برای اصلاح مقررات و الزام واردکنندگان به تحویل و فروش طلا در مرکز مبادله ارز و طلا، به عنوان یک واکنش دیرهنگام اما ضروری به افشای قاچاق معکوس و جلوگیری از ادامه رفع تعهد صوری تلقی شد. اظهارات سخنگوی مرکز مبادله مبنی بر اینکه سیستم قبلی اشکالات جدی داشت و طلا واقعاً عرضه نمیشد و حتی قاچاق میشد، مهر تاییدی بر این موضوع بود.
ابهام در مسیر خروج: یکی از بزرگترین سوالات بیپاسخ، نحوه خروج این حجم عظیم طلا از کشور برای انجام قاچاق معکوس بود. با توجه به حجم و ارزش بالای طلا، خروج آن از مسیرهای غیررسمی و صعبالعبور، غیرمنطقی به نظر میرسید و این احتمال قوی را مطرح میکرد که خروج نیز ممکن است با ضعف نظارت یا تبانی از طریق همان مبادی رسمی صورت گرفته باشد؛ موضوعی که نیاز به شفافسازی فوری از سوی نهادهای نظارتی داشت.
پرده چهارم: کشمکش قضایی و ابهامات تبرئه
در کنار نبرد روایتها و آمارها، بُعد قضایی ماجرا نیز پیچیدگیهای خاص خود را داشت:
شکایت بانک مرکزی: بانک مرکزی از روزنامهنگار مطرحکننده ادعا به اتهام تشویش اذهان عمومی شکایت کرد و اعلام نمود وی سابقه محکومیت در این زمینه را نیز دارد.
ادعای ارائه مستندات: روزنامهنگار مدعی شد مستندات خود را از وبسایتهای رسمی گمرک، بانک مرکزی و مرکز مبادله استخراج کرده و به دادستانی ارائه داده است.
عدم ارائه مستندات طبق اعلام قوه قضائیه: خبرگزاری وابسته به قوه قضائیه اعلام کرد که روزنامهنگار پس از احضار، هیچ مدرک مستندی مبنی بر گم شدن طلا ارائه نکرده است.
ابهام در پروندههای تبرئه: گزارشها به وجود پروندههایی در سازمان تعزیرات حکومتی اشاره داشتند که در آنها، افراد دخیل در قاچاق معکوس طلا، علیرغم گزارش پلیس و دستگاههای نظارتی، به دلایلی (شاید پیچیدگی موضوع یا عدم پیگیری کافی) تبرئه شدهاند. این موضوع نگرانیها در مورد عدم برخورد قاطع با متخلفان را افزایش داد و درخواست شفافسازی نحوه این تبرئهها مطرح شد.
نتیجهگیری: فراتر از ۶۱ تن؛ بحران اعتماد و نظارت
معمای ۶۱ تن طلا، فارغ از اینکه کدام روایت به واقعیت نزدیکتر است، نشانگر بحرانی عمیقتر در اقتصاد و سیستم نظارتی ایران است.
اگر روایت رسمی درست باشد و ماجرا صرفاً یک جنگ روانی باشد، باز هم سوالاتی در مورد چرایی رشد انفجاری آمار واردات و عدم تاثیر آن بر بازار داخلی باقی میماند. آیا تسهیلات واردات طلا به درستی اجرا شده و به هدف خود (بازگشت ارز و تقویت پشتوانه) رسیده است؟
اگر روایت منتقدانه درست باشد (که شواهد بیشتری از جمله تغییر سیاست بانک مرکزی و اظهارات سخنگوی مرکز مبادله آن را تایید میکند)، ما با یک شکست بزرگ در سیستم نظارت گمرکی و سوءاستفاده گسترده از یک سیاست ارزی مواجه هستیم. قاچاق معکوس، ثبت آمار غیرواقعی، احتمال ورود طلای تقلبی، و واگذاری نظارت بر انبار حساس طلا به بخش خصوصی، همگی زنگ خطری جدی برای امنیت اقتصادی کشور هستند. این وضعیت نه تنها منجر به عدم بازگشت ارز و تشدید ناترازی ارزی شده، بلکه اعتماد عمومی به آمارهای رسمی و عملکرد نهادهای نظارتی را نیز به شدت خدشهدار کرده است.
داستان طلای گمشده یا آمار گمشده، در نهایت به یک نقطه مشترک میرسد: لزوم شفافیت، پاسخگویی و اصلاحات ساختاری. چه در زمینه اطلاعرسانی دقیق و به موقع برای مقابله با جنگ روانی، و چه در زمینه تقویت بنیانهای نظارتی گمرک، اصلاح فرآیندهای رفع تعهد ارزی، و برخورد قاطع و بدون اغماض با متخلفان در هر سطحی. تا زمانی که این اقدامات صورت نگیرد، اقتصاد ایران همچنان مستعد پذیرش شایعات و آسیبپذیر در برابر سوءاستفادههای کلان خواهد بود و معمای طلا، تنها یکی از نشانههای این وضعیت باقی خواهد ماند. آینده نشان خواهد داد که آیا ارادهای جدی برای گشودن این گره کور و بازگرداندن اعتماد به سیستم اقتصادی کشور وجود دارد یا خیر.
همانگونه که رهبری معظم در پیام نوروزی تاکید نمودند و شعار سال را هم در این راستا ابلاغ نمودند
رونق اقتصادي کشور به تولید و صادرات گره خورده است و تصمیمات کلان اقتصادی همچون واردات طلا با شعار پشتوانه سازی ذخائر کشور و فروختن آن به مردم و جمع آوری نقدینگی که با سیاست های غلط قبلی ایجاد شده نه تنها هیچ کمکی به رونق اقتصادی و تولید و به تبع تن صادرات نخواهد کرد بلکه همچون شش ماه گذشته یک مسابقه کاهش ارزش پولی ملی را مابین مردم بوجود آورده است و افزایش،قیمت طلا موجب افزایش قیمت سایر کالاها و تورم لحظه ای و فقر بیشتر اقشار مردم خواهد شد
علیهذا ضروری است تصمیم گیرندگان اقتصاد کشور بجای واردات طلا و فروش و نگهداری آن در منازل مردم با اعتماد سازی و جذب نقدینگی چرخه تولید و صادرات را شکوفا کنند تا هم بی کاری را به حداقل رسانده و هم با تولید بهینه و کاهش واردات کالای مشابه مانع از ارز بری بیشتر جهت واردات شوند و از سوی دیگر با تولید و صادرات روز به روز ارزش پول ملی را در سطح جهان ارتقا دهند و سلاح اصلی کشور افزایش تولید و صادرات و عدم وابستگی به اقتصاد تک محصولی نفت است
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
۱. جابجایی تعرفه کالا در اظهارنامه گمرک: جابجایی غیرقانونی تعرفههای گمرکی منجر به فرار مالیاتی، کاهش حقوق ورودی و تخلف در تعیین میزان عوارض و تعرفههای مرتبط میشود.
۲. تعیین ماهیتهای نادرست در اظهارنامههای گمرکی: عدم تعیین ماهیت صحیح کالاها در آزمایشگاههای گمرکی موجب اختلاف در طبقهبندی کالاها و سوءاستفاده از معافیتهای گمرکی شده است.
۳. تخلف در تعداد کالا: اختلاف تعداد کالای وارداتی یا صادراتی بین اظهارنامه و محموله واقعی منجر به قاچاق، تقلب و فرار از حقوق گمرکی شده است.
۴. تخلف در ارزش کالای وارداتی و صادراتی: ثبت ارزش غیرواقعی کالاها با هدف کاهش پرداخت عوارض وارداتی یا افزایش مبلغ بازگشت ارز صادراتی از تخلفات رایج در گمرکات بوده است.
۵. صادرات صوری کالا: برخی شرکتها اقدام به صادرات صوری کالا کرده و از معافیتها و مشوقهای صادراتی به صورت غیرقانونی بهرهبرداری میکنند.
۶. ورود موقت کالا و تعویض هنگام برگشت: تعویض کالاهای ورود موقت با کالاهای مشابه کمارزشتر و بازگشت غیرواقعی کالاهای مذکور از تخلفات موجود در این حوزه است.
۷. واردات غیرقانونی از محل صادرات موقت: در سالهای اولیه اجرای رویه صادرات موقت، برخی افراد کالاهای صادراتی را به کشور بازنمیگرداندند و اقدام به واردات غیرقانونی از این محل میکردند.
۸. صادرات غیرقانونی سیب درجه سه و اظهار آن به جای سیب درجه دو و یک: برخی صادرکنندگان با تغییر در کیفیت کالاهای صادراتی، اقدام به اظهار خلاف واقع میکنند که موجب اخلال در بازار صادراتی کشور شده است.
۹. تقلب در تعیین ماهیت محصولات پتروشیمی: گزارشهای غیرواقعی از آزمایشگاههای گمرکی باعث تغییر ماهیت محصولات پتروشیمی و سوءاستفاده از تعرفههای گمرکی شده است.
۱۰. عدم تطابق تعیین ماهیت پارچهها با تعرفههای گمرکی: برخی واردکنندگان با استفاده از اطلاعات نادرست، پارچهها را در تعرفههای پایینتر اظهار میکنند که منجر به کاهش حقوق گمرکی میشود.
۱۱. عدم تطابق ماشینآلات راهسازی ورود موقت هنگام ورود و مرجوعی: برخی از ماشینآلات ورود موقت در زمان بازگشت تعویض شده و کالاهای فرسوده و ارزانتر به جای آنها مرجوع میشود.
۱۲. تعویض خودروهای سواری ورود موقت: جابجایی خودروهای ورود موقت با خودروهای غیرمجاز هنگام مرجوعی و برگشت از دیگر تخلفات گمرکی است.
۱۳. جابجایی خودروهای سواری ترانزیتی با خودروهای فرسوده داخلی: برخی از خودروهای ترانزیتی به جای خروج از کشور در داخل تخلیه شده و با خودروهای فرسوده داخلی تعویض میشوند.
۱۴. تخلیه کالاهای ترانزیت خارجی در داخل کشور: کالاهای ترانزیت خارجی که باید به کشور مقصد ارسال شوند، در داخل کشور تخلیه شده و مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
۱۵. ترانزیت صوری و تخلیه در داخل کشور: در برخی موارد، محمولههای ترانزیتی به صورت صوری ثبت شده و در داخل کشور به فروش میرسند.
۱۶. صادرات صوری و واردات از همان محل: صادرات صوری کالاها با هدف ایجاد امکان واردات کالاهای دیگر از محل درآمدهای حاصل از صادرات انجام میشود.
۱۷. صادرات و واردات با ارزشهای نازل: ثبت ارزش غیرواقعی برای کالاهای صادراتی و وارداتی باعث سوءاستفاده از مشوقها و تخفیفهای گمرکی شده است.
۱۸. ایجاد رکوردهای متقلبانه در سامانه ارزش کالای وارداتی: در برخی موارد، اطلاعات سامانه ارزش کالا به صورت عمدی تغییر داده شده و موجب تضییع حقوق گمرکی شده است.
۱۹. انتصاب نیروها از یک استان خاص در مشاغل حساس گمرک: تمرکز نیروهای اجرایی در گمرکات مهم کشور از یک استان خاص، منجر به ایجاد باندهای فساد و روابط ناسالم شده است.
۲۰. انتصاب افراد خاص در پستهای کلیدی برای مدت طولانی: برخی افراد سالها در مشاغل حساس مانند ارزیابی، درب خروج و معاونت فنی مشغول به کار هستند که باعث ایجاد نفوذ و رانت شده است.
۲۱. خریداری دفاتر ارزش گمرک ایران: برخی افراد با پرداخت مبالغ هنگفت، دفاتر مربوط به ارزش گمرکی کالاها را خریداری کرده و از آن سوءاستفاده میکنند.
۲۲. خریداری پستهای مدیریتی در گمرک: برخی از مشاغل کلیدی در گمرکات کشور با مبالغ هنگفت خرید و فروش شده که موجب فساد گسترده شده است.
۲۳. سفارش مشاغل حساس گمرکات توسط عوامل نفوذی: برخی افراد از طریق نفوذ در گمرک ایران، اقدام به انتصاب افراد موردنظر خود در مشاغل حساس میکنند.
۲۴. واسطهگری در ترخیص کالا برای فرزندان و اقوام کارمندان گمرک: برخی از کارمندان گمرک از نفوذ خود برای تسهیل در ترخیص کالاهای وارداتی فرزندان و اقوام خود سوءاستفاده میکنند.
موارد مذکور نشاندهنده مشکلات ساختاری و فساد گسترده در بخشهای مختلف گمرک است. این موارد نمونه ای از تخلفات است که لازم است به آن توجه گردد ، وگرنه با مخفی کردن این موارد هیچ مشکلی حل نمی شود متاسفانه هربار سازمان گمرک تخلفات عمده را اعلام و گزارش نمی کند و به طور هدف دارربرای کارمندان متعهد پرونده سازی می کند چون می داند که محاکم قضایی کاری نمی تواند با کارمندان سالم کند چون محاکم قضایی می بینند که حق با کارمندان متعهد است نهایتا انها را تبرئه می کنند چون تخلفی نکرده اند در واقع نفرات اصلی را معرفی نمی کنند و جای انها افراد بی گناهی را معرفی می کنند که تاثیری در رسیدگی نداردپیشنهاد میشود اقدامات جدی در زمینه نظارت، اصلاح فرآیندها و شفافسازی رویههای گمرکی انجام شود تا از ادامه این تخلفات جلوگیری گردد.
این گزارش شامل بررسی جامع تخلفات گمرکی و پیشنهاداتی برای مقابله با فساد است. البته این موارد مشتی از خروار است و فقط به عنوان نمونه ذکر شده است تا متوجه حساسیت موضوع شوند
ضروری است جهت حفظ نظام اقتصادی کشور مقامات بلندپایه نظام به موضوع ناترازی ارزی و قاچاق کالا و ارز در بانک مرکزی و گمرک و نهادهای مرتبط بسرعت ورود کنند و قطعا تخلفاتی در این وسعت از سطوح بالایی گمرک شروع میشود اگر دقت فرمایید بیش از چهار سال است بدلیل تغییرات در راس هرم سازمان و عدم احاطه روسای قبلی گمرک ایران از سال ۱۴۰۰ تاکنون
فرمان نقش اصلی در تمامی چیدمان در گمرکات و لاپوشانی تخلفات فقط توسط یکنفر که از سال ۱۴۰۰ تا سال گذشته معاون ....بوده و اینک در راس ....و رییس ...است رقم می خورد و اگر اطرافیان و منتصبین این شخص بدقت رصد شوند ریشه تمامی تخلفات این چند سال و ضرباتی که به اقتصاد کشور چه در واردات و چه در صادرات و خروج ارز و تضییع حقوق دولت بسادگی قابل کشف است
۱. واردات صوری طلا
شرکتهای واردکننده، با ثبت سفارش صوری، طلا را روی کاغذ وارد کشور میکنند، اما در واقع طلایی وارد نمیشود یا مقدار واقعی کمتر از مقدار ثبتشده در اسناد است.
در برخی موارد، طلا با کیفیت پایین یا ناخالصی بالا وارد میشود، اما در اسناد رسمی، معادل طلای خالص ثبت میشود.
این کار معمولاً با همکاری مأموران گمرک، ارزیابان و کارگزاران بانکی صورت میگیرد که اسناد را تأیید میکنند.
در اکثر مواقع طلایی عملا وارددکشور نمی شوند و متاسفانه جای آن فلزاتی را دفاتر گمرک و امثالهم با نام طلا می توانند ثبت کنند و یه مدت این کالا که صوری ثبت شد از زمان آن می گذرد که پس از یک مدت خاص می گویند که طلای وارداتی را باید برگردانیم در صورتیکه طلای ایران را که دارند جای آن طلای صوری وارداتی از کشور خارج می کنند و به این ترتیب جای کالای وارداتی صوری طلا از کشور خارج که باعث ناترازی ارزی و سقوط نظام اقتصادی ،تجاری و...می شود
۲. دریافت ارز دولتی یا ترجیحی
واردکنندگان متقلب از این اسناد برای دریافت ارز دولتی یا ترجیحی استفاده میکنند.
بانک مرکزی بر اساس این اسناد، ارز را با نرخ پایینتر در اختیار آنها قرار میدهد، که باعث خروج ارز از کشور میشود.
۳. صادرات معکوس طلا
در برخی موارد، طلای واقعی که قبلاً در کشور بوده، بدون ثبت گمرکی به خارج از کشور قاچاق میشود.
یا اینکه طلای واردشده (در صورت واقعی بودن واردات) دوباره به خارج از کشور صادر میشود، اما این بار با قیمت آزاد فروخته میشود.
به این ترتیب، واردکنندگان به دو شکل سود میبرند:
1. سود از تفاوت نرخ ارز: ارز دولتی را با نرخ ارزان دریافت کرده و در بازار آزاد میفروشند.
2. سود از فروش طلای واقعی در خارج: طلایی که به نرخ رسمی وارد شده، در بازار آزاد بینالمللی با قیمت بالاتر به فروش میرسد.
۴. تأثیر بر اقتصاد کشور
افزایش ناترازی ارزی: خروج غیرواقعی ارز باعث کمبود ارز در کشور شده و نرخ ارز را افزایش میدهد.
افزایش تقاضای غیرواقعی برای ارز: بانک مرکزی مجبور میشود ارز بیشتری تزریق کند، که ذخایر ارزی را کاهش میدهد.
افزایش قیمت طلا در بازار داخلی: چون طلای واقعی از کشور خارج میشود، عرضه در بازار کم شده و قیمت بالا میرود.
فساد در سیستم گمرک و بانکی: این چرخه نیاز به تبانی گسترده دارد که اعتماد عمومی به نهادهای اقتصادی را کاهش میدهد.
راهکارهای مقابله
افزایش نظارت گمرکی و دیجیتالیسازی اسناد: استفاده از سیستمهای ردیابی دیجیتالی برای بررسی اصالت واردات و صادرات.
شفافیت در تخصیص ارز: بانک مرکزی باید نظارت دقیقتری بر دریافتکنندگان ارز ترجیحی داشته باشد.
کنترل تطابق فیزیکی کالا با اسناد: نمونهگیری و آزمایش طلا در زمان واردات و مقایسه با اسناد ارائهشده.
جرایم سنگین برای متخلفان: اجرای قوانین سختگیرانه برای کسانی که در این تخلفات دست دارند.
این روش یکی از راههای فساد اقتصادی است که برخی کشورها با آن مواجه هستند و اگر نظارت کافی نباشد، میتواند آسیب جدی به تراز ارزی و اقتصاد کشور وارد کند.
چنین تخلفاتی معمولا در رده های بالای سازمان مخصوصا معاونین مرتبط و روسای کل گمرک و دفاتر ستادی گمرک انجام می شود که آزمایشگاه های تعیین ماهیت نیز با آنها هماهنگ هستند و چون نمایندگان اداره حراست و امور انتظامی و مخصوصا نمایندگان سازمان بازرسی کل که در سازمان ها مادام العمر و به صورت همه روزه در گمرکات بزرگ کشور مثل رجایی و بوشهر و تهران و ستاد گمرک ایران مستقر هستند نمی توانند بگویند که مثلا ۱۰ سال در گمرکات و بنادر بزرگ مستقر هستند و بگویند که خبر ندارند و یا مثلا در یک گمرکی کل مسئولین گمرک و بندر و سایر سازمان های تجاری و غیره همه از یک استان باشد و سازمان بازرسی کل کشور خبر نداشته باشد