گروه ورزشی: فوتبال در ایران فقط یک ورزش نیست؛ یک فرهنگ، یک احساس و گاهی یک میدان نبرد است که فراتر از تاکتیک و تکنیک میرود. اما در سالهای اخیر، چیزی بیش از تعصب هواداری یا رقابتهای معمول در این میدان سبز رخ داده است: جادو و جنبل. از مایعات مشکوک ریختهشده پشت دروازهها تا کاغذهای طلسمآمیز در رختکنها، داستانهایی از دخالت نیروهای ماورایی در نتایج بازیها، فوتبال ایران را به یک صحنه تئاتر عجیب و غریب تبدیل کرده است. این گزارش پرده از این پدیده مرموز برمیدارد و به دنبال پاسخ این سؤال است: آیا واقعاً جادوگری میتواند سرنوشت یک مسابقه را تغییر دهد یا این فقط یک بازی روانی برای توجیه شکستها و موفقیتهاست؟
به گزارش بولتن نیوزنخستین زمزمههای جادوگری در فوتبال ایران به اوایل دهه ۸۰ شمسی بازمیگردد. در سال ۱۳۸۲، نادر فریادشیران، مربی وقت پیکان، در آستانه بازی با سایپا ادعایی جنجالی مطرح کرد: «ما میتوانیم سایپا را ببریم، به شرطی که از جادوگر استفاده نکنند.» این جمله مثل بمب در رسانهها ترکید و بحثی را آغاز کرد که تا امروز ادامه دارد. از آن زمان، هرچند فدراسیون فوتبال و کمیتههای انضباطی بارها سعی کردهاند این موضوع را کم اهمیت جلوه دهند، اما شواهد و روایتها نشان میدهد که جادوگری نه تنها از فوتبال ایران حذف نشده، بلکه ریشههای عمیقتری پیدا کرده است.
در سالهای بعد، نامهایی مثل امیر اسکندری، معروف به «جادوگر فوتبال ایران»، بارها در محافل فوتبالی شنیده شد. برخی او را یک مرد با کرامات میدانستند و برخی دیگر، شیادی که از خرافات برای کسب درآمد بهره میبرد. منوچهر صالحی، مدیر سابق پاس، زمانی اعتراف کرد: «همه میدانند که پاس را امیرخان قهرمان کرد. مجید جلالی رفیق ششدانگ اوست و بارها از او کمک گرفت.» این اظهارات، همراه با تأیید ضمنی بازیکنان و مربیان دیگر، نشان داد که جادوگری در فوتبال ایران چیزی فراتر از شایعه است.
یکی از عجیبترین نمونههای جادوگری در فوتبال ایران به سال ۱۳۹۶ برمیگردد، زمانی که در بازی گلگهر سیرجان و خونهبهخونه بابل در لیگ دسته اول، مایعی زردرنگ پشت دروازه ریخته شد. علی گوینی، مسئول ورزشگاه، بعدها گفت: «چون توپجمعکن تیم حریف پودر سفیدی روی خط دروازه ریخته بود، ما برای دفع طلسم از ادرار استفاده کردیم.» جواد نکونام، سرمربی خونهبهخونه، این اقدام را محکوم کرد و خواستار ورود کمیته اخلاق شد، اما این ماجرا مثل بسیاری از موارد مشابه، بدون نتیجه مشخصی به فراموشی سپرده شد.
در سال ۱۴۰۳، ویدیویی از دیدار نیکاپارس چالوس و ایرانجوان بوشهر در لیگ دسته دوم جنجالساز شد. پس از اعلام پنالتی برای نیکاپارس، مربی ایرانجوان مایعی مشکوک را پشت دروازه ریخت که منجر به درگیری شد. این اتفاق نه تنها بازی را به حاشیه کشاند، بلکه بار دیگر موضوع جادوگری را در کانون توجه قرار داد. یا مثلاً در سال ۱۴۰۲، پیش از بازی پرسپولیس و ذوبآهن در فولادشهر، کاغذهایی با دستنوشتههای عجیب در رختکن پرسپولیس پیدا شد که شایعات طلسم و جادو را داغ کرد. نیما نکیسا، مدیرعامل ذوبآهن، این موضوع را پیگیری کرد، اما باز هم نتیجهای روشن به دست نیامد.
جادوگری فقط به فوتبال مردان محدود نشده است. در سال ۱۴۰۰، رسانهها گزارش دادند که مدیرعامل یک تیم در لیگ فوتسال زنان به خرافات اعتقاد دارد و از روشهای عجیب برای پیروزی تیمش استفاده میکند. مجید رمضانی، مدیرعامل جوان نصر فردیس، در بازی حساس مقابل پیکان تهران، به جای تکیه بر تلاش بازیکنان، دنبال راههای ماورایی بود. این نشان میدهد که جادوگری در فوتبال ایران جنسیت نمیشناسد و به هر سطحی نفوذ کرده است.
اظهارات چهرههای سرشناس فوتبال ایران درباره جادوگری، ابعاد این پدیده را روشنتر میکند. خداداد عزیزی در سال ۱۳۹۵ در برنامه نود گفت: «صد درصد در فوتبال جادو و جنبل داریم. من خودم دیدهام. یک مدیر را به چشم خودم دیدم که بازیکن حریف را در نایلون میکرد!» او حتی مدعی شد که برخی مدیران معتقدند میتوانند ارواح را احضار کنند. علیرضا منصوریان هم در سال ۱۴۰۳ در یک برنامه تلویزیونی افشاگری کرد: «۸۰ درصد مربیها از جادو استفاده میکنند. خیلی از آنها میترسم.» این اعترافات نشان میدهد که جادوگری در فوتبال ایران نه یک حاشیه، بلکه بخشی از فرهنگ پنهان آن شده است.
جلال چراغپور، مربی قدیمی، اما دیدگاه متفاوتی دارد. او در گفتوگویی با روزنامه جوان گفت: «شخصاً به جادو اعتقادی ندارم، اما چیزهایی شنیدهام که تأیید میکند این پدیده وجود دارد. همه اینها به اعتقاد افراد بستگی دارد؛ بدون اعتقاد، جادو کارگر نیست.» این حرفها نشان میدهد که حتی در میان مربیان شکاک، جادوگری به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است.
با وجود این همه جنجال، فدراسیون فوتبال ایران هیچگاه رویکرد قاطعی در برابر جادوگری اتخاذ نکرده است. کمیته اخلاق و انضباطی بارها وعده بررسی دادهاند، اما هیچوقت برخورد جدی یا مجازاتی علنی اعمال نشده است. در دوره ریاست شهابالدین عزیزی خادم، شایعاتی درباره حضور جادوگران در تیم ملی مطرح شد و عبارت «خوبان عالم» که او به کار میبرد، به سوژه طنز و انتقاد تبدیل شد. برخی معتقدند این بیتوجهی فدراسیون، جادوگری را به یک ابزار پذیرفتهشده در فوتبال ایران تبدیل کرده است.
علت رواج جادوگری در فوتبال ایران را میتوان در چند عامل جستوجو کرد. اول، فشار روانی شدید روی مربیان و بازیکنان است. در کشوری که موفقیت در فوتبال میتواند سرنوشت حرفهای یک نفر را زیر و رو کند، برخی به هر وسیلهای برای پیروزی متوسل میشوند. دوم، فرهنگ خرافات است که در جامعه ایران ریشه دارد و به ورزش هم سرایت کرده است. سوم، ضعف ساختاری در فوتبال حرفهای ایران است که اجازه میدهد چنین پدیدههایی بدون نظارت رشد کنند.
جادوگری در فوتبال ایران فقط یک موضوع داخلی نیست؛ این مسئله بارها در رسانههای خارجی هم بازتاب داشته و اعتبار فوتبال کشور را زیر سؤال برده است. وقتی فیفا یا کنفدراسیون فوتبال آسیا از این اتفاقات باخبر شوند، ممکن است عواقب جدیتری در انتظار تیم ملی یا باشگاهها باشد. از سوی دیگر، این پدیده به تمسخر و بیاعتمادی در میان هواداران دامن زده است. وقتی نتیجه یک بازی به جای تلاش و مهارت، به طلسم و جادو نسبت داده میشود، ارزش ورزش زیر سؤال میرود.
جادو و جنبل در فوتبال ایران یک واقعیت است؛ واقعیتی که نه میتوان آن را کاملاً انکار کرد و نه به طور مطلق پذیرفت. شاید این فقط یک ابزار روانی باشد که مربیان و بازیکنان برای آرامش خاطر یا توجیه ناکامیهایشان به آن پناه میبرند. اما تا وقتی فدراسیون فوتبال برخورد جدی با این موضوع نکند، جادوی سیاه همچنان در مستطیل سبز ایران سایه خواهد انداخت. سؤال اینجاست: آیا روزی میرسد که فوتبال ایران از این خرافات رها شود و فقط با توپ و تاکتیک نفس بکشد؟ یا این افسانه عجیب، بخشی جدانشدنی از هویت فوتبالی ما باقی خواهد ماند؟ پاسخ این سؤال، شاید در آیندهای نه چندان دور روشن شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com