گروه اجتماعی: سوال این است که مرز قابل قبول اکثریت جامعه و اجرای قانون کجاست؟ چه نوع رفتار و پوششی از نظر مردم پذیرفته است و چه رفتاری حیازدایی محسوب میشود و کجا و با چه نوع پدیده ای پلیس باید برخورد کند و کجا نباید تذکر بدهد؟ این تناقض در مورد نحوه برخورد پلیس و انتظارات مردم در هیچ جامعهای قابل قبول نیست. در این میان بهتر است به جای اتهام به مجموعه پلیس و از آن بدتر تملقهای بی معنا از پلیس به واقعیت موضوع پرداخته شود.
به گزارش بولتن نیوز، تضاد زیادی بین پلیس و مردم وجود ندارد و آنچیزی که بیان میشود فقط مانورهایی است که در فضای مجازی میدهند، در حقیقت تضاد بین مردم و پلیس زیاد نیست. آن چیزی که مهم است مطالبهگری مردم و دغدغه پلیس است و پلیس به شدت پیگیر دغدغههای مردم است.
گروه اجتماعی - این یک حقیقتِ آشکار است که یکی از شاخصهای احساس امنيت در جامعه، اقتدار و آمادگی پليس در کنار همراهی و همکاری مردم است و تضعیف اقتدار پلیس به ضرر تمام مردم جامعه در برقراری نظم و تعادل و امنیت خواهد بود. پرسنل نیروی انتظامی از جمله کلانتریها به دلیل قرار داشتن در نقطه تماس مستقیم با مردم، ویترین نیروی انتظامی کشور هستند و کسانی که در سراسر کشور در کلانتری ها خدمت می کنند، مورد احترام و محبوب مردم هستند. پلیس، خدمتگزار شهروندان قانون مدار است و بسیاری از مشکلات محلی و منطقه ای بین مردم را با گفت وگو و ریش سفیدی و اطلاع رسانی و میانجی گری حل کرده است، اما در عین حال با متخلفان و مجرمان برخورد قانونی دارد، و دقیقاً در همین نقطه است که پلیس از سوی قانونشکنان تهدید میشود.
درست است که تأمین امنیت شهروندان وظیفۀ ذاتی پلیس است، اما در چند دهه اخیر، در برخی مواقع، وظایف خارج از مسئولیت معمول پلیس، از جمله برخورد با نوع پوشش بانوان و مسائل پیرامون آن به پلیس داده شده که به اعتقاد بسیاری، به اقتدار و احترام پلیس آسیب رسانده و پلیس برای حفظ احترام و اقتدار خود بهتر است که کمتر وارد موضوعاتی مانند برخورد با بیحجابی شود و این موضوع اساسا باید از طریق سازمان های فرهنگی پیگیری شود.
با ایجاد این شرایط، برخی ها هر عملکرد پلیس را، تقابل با مردم معنی کرده اند؛ به گونه ای که بخشی از مردم حضور پلیس حتی از نوع راهنمایی و رانندگی را مزاحمت برای خود میدانند؛ بعد همان افراد در زمان ناامنی از عدم حضور پلیس گلهمند هستند و معتقدند، جامعه ما امروزه توسط حیازدایی، انواع خشونتها و زورگیریها تهدید می شود و امنیت شهروندان به خطر افتاده است و از پلیس می خواهند که تمام قد به دفاع برخیزد. سوال این است که مرز قابل قبول اکثریت جامعه و اجرای قانون کجاست؟ چه نوع رفتار و پوششی از نظر مردم پذیرفته است و چه رفتاری حیازدایی محسوب میشود و کجا و با چه نوع پدیدهای پلیس باید برخورد کند و کجا نباید تذکر بدهد؟ این تناقض در مورد نحوه برخورد پلیس و انتظارات مردم در هیچ جامعهای قابل قبول نیست. در این میان بهتر است به جای اتهام به مجموعه پلیس و از آن بدتر تملقهای بی معنا از پلیس به واقعیت موضوع پرداخته شود.
برای رفع این تناقض قطعا لازم است، اولا پلیس به وظیفۀ ذاتی خود برگردد و درثانی، همه نهادها به صحنه بیایند و با همکاری پلیس و دستگاه قضایی ریشه فساد، خشونت و زورگیریها را بخشکانند، زیرا پلیس به تنهایی نمیتواند جلوی این مسائل را بگیرد. در غیراین صورت مشکلات اخلاقی و اجتماعی در جامعه هر روز بدتر و بهتر نخواهد شد.
در این زمینه با سرهنگ حسن غلامی، رئیس کلانتری 145 ونک، حقوقدان و دانش آموخته دکترای حقوق بینالملل گفتگویی انجام دادهایم که به عقیده ایشان با وجوداینکه هر روز زندگی یک پلیس روی لبه تیغ میگذرد که تعداد شهدای گرانقدر فراجا گویای این موضوع می باشد، با خطرات ویژه، مواجهه مستمر با آلودگی، فعالیت در زمانهایی که به دلایل آلودگی هوا یا سرما تعطیلی عمومی اعلام می شود و همه نهادها تعطیل میشوند، مشکلات کاری شیفت شب، مدیریت زندگی خانوادگی مواجه هستند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نیروهای انتظامی کشور مصداق مجاهدین فی سبیل الله هستند و از دیدهها پنهان مانده، اما با جان و دل به تأمین امنیت شهروندان می پردازند.
جناب سرهنگ، خوشبختانه کشور ما در هر بخشی پلیس تخصصی خود را دارد و پلیس امنیت اخلاقی و اجتماعی نمونه آن است. با توجه به مشکلات اجتماعی و اخلاقی در جامعه پلیس چقدر در این زمینه مؤثر بوده است؟
حفظ امنیت فیزیکی و روانی جامعه در مقابل ناهنجاریها، تهدیدها و آسیبهایی که همه شهروندان را دربر می گیرد، وظیفه پلیس است و در این دیدگاه به اعتقاد من از منظر پلیس و عموم جامعه خیلی تفاوت وجود ندارد، به شرط اینکه واقعبینانه به موضوع نگاه شود. اما سطح سواد برخورد با این ناهنجارها به نظر من، هم باید در پلیس و هم در مردم ارتقا پیدا کند. باید از یکسری روشها استفاده شود که درست باشد و جوابگوی موضوع در زمان حال باشد. از چند منظر می توان به امنیت اجتماعی و اخلاقی نگاه کرد. 1- شرع 2- عرف 3- قانون.
چارچوب شرع کاملا مشخص است. طبق قانون ماده 638 مجازات اسلامی هم حدوحدودها و حیطه وظایف و اختیارات ضابطین و مجریان قانون مشخص شده است. اما انتظار این است تا یکسری از ارگانها و نهادهای دیگر مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما و رسانهها در بخش فرهنگسازی پای کار باشند، چراکه به امنیت نمیتوان به دیده منفی نگاه کرد. در همه جلساتی که با مدیران و فرماندهان فراجا با سردار رادان فرمانده محترم کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران برگزار میشود، ایشان همیشه تاکید بر حفظ کرامات انسانی شهروندان و بانوان دارند و این موضوع همیشه دغدغه مسئولین فراجا است و مکرر نسبت به این موضوع، و نوع برخورد با مردم و رعایت حقوق شهروندی تاکید دارند. بنابراین حفظ شاُن مردم اولویت پلیس است و اجرای قانون یک کار تمام وقت است و هرگز استراحت ندارد.
اما برخی از زمانها شبکههای معاند و برون مرزی موج سواریهای منفی نسبت به برخی از وقایع و اتفاقات دارند. به برخی از موضوعات به درستی نمی پردازند و خیلی سلیقهای و مغرضانه به موضوع نگاه میکنند و این باعث میشود که برخی از مردم با حقیقت ماجرا مواجه نشوند.
اما موضوعی که بیشتر در بخش حجاب، به آن توجه میشود موضوع تذکر لسانی است اما با روش مناسب یعنی به گونهای که در برابر این تذکر فرد مقابل، گارد نگیرد. به عبارت دیگر همه همّ و غمّ پلیس این است که فردی در جامعه آسیب نبیند. پوشش و حجاب یک حریم برای یک خانم است. زمانی که تمامی اقدامات بر اساس قانون صورت بگیرد، قطعا نتایج اثربخش را در جامعه شاهد خواهیم بود، پلیس در موضوع برخورد با کشف حجاب براساس قانون کار خودش را ادامه میدهد. واقعیتها باید در جامعه دیده شود نه آنچیزی که در فضای مجازی و رسانههای معاند گفته میشود.
موضوعی دیگر که ارتباط مستقیم با این قضیهها دارد بحث کانون خانوادههاست. ترویج برخی از رفتارها و اتفاقات که متاسفانه عادیسازی میشود و تیشه به ریشه کانون و بنیان خانواده میزند، دغدغه پلیس است. وقتی در فضای مجازی رصد میشود، میبینیم که برخی از اتفاقات به طور مکرر و با روشهای مختلف که برای مخاطبین هم جذاب باشد، تبلیغ میشود و این هنجارشکنیها به صورت عادی و پیش پا افتاده، موجه و عادی به سمت خانوادهها تعمیم داده میشود. در صورتی که به خانواده و جامعه آسیب میزند و برخی از خانوادهها واقعا نمیدانند که چه آسیبهایی از این موضوعات میبینند و حریم امنیت افراد در جامعه با خطر مواجه میشود.
هدف پلیس مبارزه با این ناهنجاریها در هر حوزهای است تا خدشهای به امنیت مردم، نوامیس مردم و به کانون خانوادهها وارد نشود. کانون خانواده برای پلیس بسیار حائز اهمیت است، زیرا منشا بسیاری از ناهنجاریها و اتفاقات بد جامعه از خانواده نشات میگیرد. اما اگر حریم خانواده یک حریم درست و دارای چارچوبی باشد از بسیاری از ناهنجاریها پیشگیری میشود.
قابل درک است که پلیس امنیت اخلاقی و اجتماعی قصد دارد که از جامعه و مردم در مقابل آسیبها و تهدیدها حمایت کند، حالا مردم چقدر این نگرانیهای پلیس را قبول دارند و احساس امنیت میکنند؟ در واقع به نظر برخی از همین مردم کارهای پلیس دخالت به حریم خصوصی آنها تلقی میشود و امنیت آنها را زیرسوال میبرد. از طرف دیگر، همان افراد از پلیس انتظار دارند از آنها در برابر آسیبهایی که خود تعریف می کنند، محافظت کند.
بله این تضاد بین واقعیت و آنچیزی که برخی از مردم می خواهند آن را کتمان کنند، وجود دارد. پلیس در اصل قضیه حضور دارد و مطالبات مردم را در نظر میگیرد. برخی از مردم در اظهارنظرها معتقدند پلیس در کارهای خصوصی افراد دخالت دارد، اما همان افراد مکرر به پلیس مراجعه میکنند و اظهار نارضایتی از وضع موجود ناهنجاریهای اجتماعی دارند. مثلا یکی از نارضایتیهایی که به پلیس گزارش داده میشود این است که یک ماشین در کوچه ما پارک کرده و یک خانم و آقا در آن رفتارهای دور از شاُن انجام میدهند. بعد پلیس به این موضوع ورود میکند، چهارنفر دیگر که از آنجا عبور میکنند و این صحنه را میبینند، میگویند ای بابا پلیس کاری ندارد و فقط به این مسائل گیر میدهد! در صورتی که نمیدانند این مطالبهگری مردم بوده که پلیس مراجعه کرده است، ضمن اینکه وظیفه ذاتی و قانونی پلیس ورود به این ناهنجاریهای جامعه است. پلیس مجری قانون است و فراتر از قانون هم پیش نمیرود و در بسیاری از مواقع در این مورد پلیس انعطاف دارد و طبق شرع، امربه معروف و نهی از منکر و تذکر لسانی میدهد.
البته قابل ذکر است که تضاد زیادی بین پلیس و مردم وجود ندارد و آنچیزی که بیان میشود فقط مانورهایی است که در فضای مجازی میدهند، در حقیقت تضاد بین مردم و پلیس زیاد نیست. آن چیزی که مهم است مطالبهگری مردم و دغدغه پلیس است و پلیس به شدت پیگیر دغدغههای مردم است.
وقتی جوان معتادی به جرم دزدی دستگیر میشود و پدر و مادر این فرد به خاطر آبرویش، خون گریه میکنند، یا وقتی شرمندگی و التماس پدر و مادر آبروداری را به سبب دستگیری فرزند خلافکارشان میبینیم، دردناکترین لحظات و رنجهای یک پلیس رقم میخورد. زیرا این جوانان، فرزندان همین کشور هستند. هدف پلیس این نیست که بخواهد باری روی دوش مردم بگذارد و خود را جدای از مردم نمیدانیم و احساس میکنیم خانواده خود ما هستند و سعی میکنیم تا جایی که امکانپذیر است مشکلات را حل کنیم. از طرف دیگر ناهنجاریها خط قرمز پلیس است، بخصوص در بحث مواد مخدر سرسوزنی کوتاه نمیآییم. تلاش براین است که محیط جامعه را از وجود این افراد پاکسازی کنیم. البته یک بخش تخصصیتر وجود دارد و به قانون و قانونگذار برمیگردد که یکجاهایی سکوت کرده و در جایی آنطور که باید قاطعیت از منظر قانونی در برخورد با ناهنجاریها از جمله سارقین، موادفروشها، هنجارشکنها، عناصر مخل امنیت و آرامش مردم نیست. اما پلیس کار خود را به نحو احسن انجام می دهد و با جان و دل از جان خود مایه میگذارد تا امنیتی که در خور شاُن و شایسته مردم است، ایجاد کند و پلیس در این زمینه طبق پروندههای موجود بسیار موفق عمل کرده است.
حرفهای شما کاملا قبول، اما اگر عملکرد پلیس قابل دفاع است چرا عناصر مخل امنیت و آرامش مردم، دزدها، افراد معتاد و مواد فروشان به راحتی در جامعه عرضاندام و عربدهکشی می کنند و با قمه و چاقو و فحاشی به جان مردم می افتند؟ این به این معنی نیست که پلیس اقتدار لازم را ندارد؟ یا قانون دیگر خیلی به نفع مجرم شده است؟
البته که اینگونه نیست. عملکرد پلیس در جامعه کاملا مشهود است و بخش عمده ای از فعالیتها و اقدامات پلیس قابل رویت و دید مردم است. اما بخشی هم به ضعف قانون برمی گردد. بیتردید پلیس با مجرمان برخورد قهرآمیز و سلبی سختی خواهد داشت اما رها شدن زودهنگام مجرمان و بازگشت بدون تنبیه آنان به جامعه، مشکلات اقتصادی، معیشتی و اجتماعی، پایین بودن هزینه جرم، بیکاری و در نهایت عدم جامعهپذیری مناسب، فقط با اقدامات بازدارنده پلیس حل و فصل نمیشود. نهادهای دیگر آنطور که باید پای کار نیستند و پلیس در این رسالت تنها است.
یعنی وظیفه پلیس برخورد با ناهنجاریهاست و افراد خلافکار هم دستگیر میشوند و پرونده آنها تحویل مراجع قضایی داده میشود، این کارها توسط پلیس انجام میشود و آمارها ومستندات آنها موجود است، اما در محاکم قضایی برخورد قاطع نیست که بازدارندگی باشد، یعنی منفعت اقتصادی جرم بیش از بازدارندگی مجازات است. مثال میآورم، برخی از افراد را دستگیر میکنیم چهاروز بعد دوباره همان فرد را دستگیر میکنیم! بنابراین پلیس وظیفه خود را انجام می دهد. مردم وقتی با انصاف قضاوت کنند، میتوانند عملکرد مثبت پلیس را گواهی دهند، اما برخی از افراد هستند و با اینکه میدانند اما با صلاح و منفعت خود مغرضانه پلیس را قضاوت میکنند.
شهروندانی که در شرایط سختی قرار داشته و با پلیس تماس گرفتهاند، آنها میتوانند قضاوت درست در مورد عملکرد پلیس داشته باشند. وقتی مشکلی دارند و پلیس میرسد انگار فرشته نجات سررسیده است. بهتر است این طرف قضیه هم دیده شود، افراد زیادی از ما به دلیل برخورد و اقدامات پلیس تقدیر و تشکر میکنند. رویه پلیس در حال حاضر با قبل بسیار متفاوت است. در حال حاضر پرسنل پلیس همه تحصیلکرده و با دید و نگرشی متفاوت از گذشته هستند. پلیس از جنس مردم است. معمولا افرادی پلیس را نقد میکنند که خود قانون گریز هستند. فردی خیابان یکطرفه را میرود و پلیس جلوی او را میگیرد، همان فرد میگوید کل سیستم نیروی انتظامی ایراد دارد، در صورتی که قانون شکنی رخ داده است و پلیس باید اعمال قانون کند. ما نمیگوییم هیچ انتقادی به پلیس و نحوه عملکردشان وارد نیست، همه خطا پذیریم اما بهتر است در نقد رفتار پلیس مسائلی را رعایت کنیم تا این نقدها به اقتدار پلیس لطمه وارد نکند.
نکته مهم و حائز اهمیت این است که درحال حاضر در کلانتریها چند سالی است که به تدبیر فرماندهی کل، از مشاوران باسواد، با تجربه و کارکشته بهرهمند هستیم، خیلی از خانوادهها با فرزندان خود مشکل دارند و برعکس خیلی از فرزندان با مشکلاتی در جامعه و خانواده مواجه هستند که میتوانند به معاونت اجتماعی کلانتریها مراجعه کنند. این مشاوران با آغوش باز پذیرا هستند و درصدد حل مشکل خواهند بود. بهتر از این است که فرزندان ما در جامعه با افراد ناباب مشورت کنند. کلانتری همیشه روبه مردم و کسانی که مشکل دارند باز است، اگر مستاصل میشوند در جایی به مشکلی برخورد میکنند به کلانتریها مراجعه کنند و مطمئن باشند که حتما مشکلاتشان حل خواهد شد. اعتقاد پلیس آن است که مردم چشم بیدار جامعه هستند و هر کاری با مشارکت آنان به موفقیت میرسد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com