کد خبر: ۸۶۴۸۴۴
تاریخ انتشار:

دوشان ،خرگوش عینالی در زمستان

امروز می خواستم " دوشان " ها را ببینم ، از مدت ها پیش متوجه محل سکونت آنها شده بودم، اما تا دوربینم را تنظیم کنم...
دوشان ،خرگوش عینالی در زمستان

به گزارش بولتن نیوز، توفیق وحیدی آذر: امروز می خواستم " دوشان " ها را ببینم ، از مدت ها پیش متوجه محل سکونت آنها شده بودم، اما تا دوربینم را تنظیم کنم ،به سرعت فرار می کردند و می رفتند !  نیم ساعتی نشسته بودم که ، هر دو "دوشان" پیدا شدند !

خیلی دلم می خواستم برایشان هویج هم بیاورم ! اما نمی دانستم ان را خواهند خورد یا نه ! ناگهان یکی شان از جلو چشمانم گذشت !، بسیار آرام جهش می کرد و در آسمان با پروازی کوه را بالا می رفت ؛ " دوشان " ایستاد این بار جفتش را هم دیدم ! من را که دید ، محل خود را عوض کرد . او برگشت ، شاید می خواست حواس من را به خودش جلب کند تا دوستش در امان بماند ! اما من بدنبالش نرفتم ، دوستش را جستجو می کردم ! گوش های بلندش و چشمش در معرض دوربین قرار گرفت ، پنهان شده بود ! هر چه باشد غنیمت بود ! چون " دوشان "  منتظر تنظیم دوربین من نمی شد و هر لحظه امکان داشت ، جایش را عوض کند !

عکسی از چشم و گوشش گرفتم ؛ چند قدم به او نزدیک تر شدم ! و بعد از دوبار عکاسی " دوشان "  به زبان بی زبانی گفت؛ دیگر عکاسی بس است و پا گذاشت به فرار !  تصمیم گرفتم دنبال جفتش بروم که دورادور مواظب ماجرا بود، او که فرار جفتش را دیده بود شادمان پا به فرار گذاشت و نگذاشت تا من عکسی از او داشته باشم!  می دانستم که مزاحمشان شده بودم  و هرگز نمی توانستم به آنها توضیح بدهم که فرار نکنند و ژست بگیرند ، چون عکس آنها وارد صفحات اینترنت و " تبریز امروز" خواهد شد! اما حتی اگر توضیح هم می دادم برای آنها چندان مهم نبود ، چون سگ های ولگرد کوهستان عینالی امان از آرامش و زندگی آنها بریده بودند، پس چه بهتر که مشهور هم نشوند!

برچسب ها: خرگوش ، داستان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین