گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مؤمنی: گزارشهای دیوان محاسبات میگوید ۳۰ میلیارد دلار فساد از نحوه تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی با اسامی وجود دارد و ۳۵ میلیارد دلار تعهدات ارزی که همین خصولتیها قانونا باید به کشور برمیگرداندند و این کار را نکردهاند. کشوری با این اوضاع چگونه میتواند بگوید ما کمبود پول داریم؟
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جماران به نام خصوصیسازی رانتهای چند هزار میلیارد تومانی توزیعشده و ثروتهای بین نسلی کشور بین یکهفتم تا یکسوم قیمت آن واگذار شده است. پس مشکل این کشور کمبود پول نیست. وقتی شما با این قاعدهگذاریها به سمت سیاستهای تورمزا حرکت میکنید برای فساد بستر ایجاد میکنید.
در شرایط کنونی برای بسترسازی ایجاد فساد از طریق پروژههای عمرانی میخواهند قانون قابل افتخار مناقصههای عمومی را از کارکرد بیندازند و ارادههای اشخاص را جایگزین آن کنند.
برای اینکه بدانید زوایای این مسأله چیست، همه را به مطالعه گزارش سال ۲۰۱۴ تشکل پیشرفتهترین کشورهای صنعتی جهان دعوت میکنم که در آن میگوید وقتی آسیبپذیری نظام ملی در برابر فساد را رتبهبندی میکنیم، رتبه یک آن معاملههای دولتی است. بعد از این نوبت به گمرکات و بعد آن شیوه مالیات ستانی است.
همین تشکل میگوید معاملات عمومی بهتنهایی ۵۷ درصد سهم از ماجرای رشوهگیری را به خود اختصاص میدهد؛ یعنی این معضل بهاندازه کل عوامل دیگر میتواند فساد ایجاد کند. ما درواقع از طریق برملا کردن اینها اتمامحجت شرعی میکنیم که اینگونه نیست که کشور ما بیچاره باشد و راهحلی برای آن وجود نداشته باشد.
عین این مساله در شیوه مسکنسازی هم وجود دارد. طبق گزارش وزارت مسکن در سال ۱۳۹۳ معادل ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه به خاطر سوء سیاستگذاری در بازار مسکن تلفشده که میدان را برای سوداگران باز میکند. شما که میتوانید ۲۰۰ میلیارد را اینگونه تلف کنید مشکل کمبود پول ندارید.
وقتی مرکز پژوهشهای مجلس در ۱۳۹۵ گزارش میدهد که در سه دهه گذشته فقط از ناحیه طولانی شدن طرحهای عمرانی معادل ۱۵۰ میلیارد دلار اضافههزینه متحمل شدهایم مشکل کمبود ندارید. شما دارید با سوء تدبیر و گزینش آدمهای بیکیفیت به سهولت به تسخیر سوداگران درمیآیید و همهچیز را به باد میدهید. گزارش سال ۲۰۱۷ بانک جهانی تحت عنوان ارزیابی معاملات عمومی میگوید اگر ترتیبات نهادی باکیفیت و شفاف وجود نداشته باشد ورود بخش خصوصی اسم رمز گسترش و تعمیق فساد است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چه غوغایی به پا کردند که بنده خدا خفه خون گرفت وبعد
خداحافظ این دزدان ومفسدان فکر می کنند که مردم گوش مخملی هستند همه می گویند چرا کسی رسیدگی نمی کند چون همه یک جایشان کثیف الوده است یکی دوتا هم که می گیرند آنها هم از لحاظ سیاسی است که شاخ می شوند
وقتی پول کم باشد، برای ریال ریال آن باید حساب و کتاب داشته باشد و باز خواست کنیم که آن پول کم چه شد؟ ولی وقتی پول بی حساب و زیاد بود، و حیف و میل شد، میگویند پول زیاد است، ولش کنید و صدایش را در نیارید!
و همانا که انواع مفاسد پولی و مالی است،
اما من می گویم : زمانی اين مسیر باز شد،
که در مواردی دیگر ورود فساد کارساز شد،
چگونه و چرا؟ در حوزه شرعیات و دینی!
امروز این نکبت و پلشتی ها را می بینی؟
منشأ آن باید در حوزه اشاره شده ببینی،
به بیان واضح تر، در حوزه سفر معنوی،
همان سفر حج، چه واجب و چه تمتع،
علی الخصوص در ایام سفر حج تمتع؟
سال ۱۳۶۳ برای این سفر ثبتنام شد،
تا نوبت ما نوبت سفر آخِرین ها شد،
يعنی که وقت سفر سال ۱۳۷۸ شد،
چند سال پیش از آن، سوال شد از آن؟
رئیس ۲۰ سال تکیه زده بر حج سازمان؟
جایی گفتگویی داشتم با حضرت ایشان!
با پاسخ محکم! بخصوص «تحکم شان»
اصل روزنه های فساد در همینجاست :
در حوزه دین؟ و پرسیدم که آقای فلان،
سال ۱۳۶۳ ثبتنام سفر حج تمتع کردم،
بارها کسان توصیه کردند، از میانبر برو!
جواب دادم سفر حج و چنین راه در رو؟
خدای نکند، ذره تقید شرعی کفایت کند،
بله پرسیدم جناب رئیس حج و زیارت،
سالیان طولانی تکیه زده ای بر مسند،
ما در نوبت هستیم حدوداً ۱۵ سال،
چرا دیگرانی عازم اند بدون نوبت؟
در لحظه، او برآشفت و جابجا شد!
سخن ما را شنوا وليک پذیرا نشد!
جواب داد مثلاً مستدل و محکم که :
ابداً، من و بی قانونی و بی نوبت؟؟؟
اعزام خارج از چارچوب های سازمان؟
مغرورانه، نگاه از بالا به پایین داشت،
همی داد سخن داد،
و پیرامون، پوزخندی به ما زدند،
که دیدی چه گفت، روال قانونی!
اما ....... بلافاصله گفتم :
فرزند ۱۴ ساله فلا شیخ؟
فرزند ۱۴ ساله فلان شیخ؟
چگونه عازم سفر حج تمتع بدون ثبتنام؟
در لحظه، چهره اش دیدنی بود!
رنگ رخساره اش نگفتنی بود!
در تحیّرم، چه هنرمندی داشت؟
که منصب حدود ۲۰ ساله داشت؟
و بر اریکه حج و زیارت تکیه زد؟
و صدالبته برای تلطیف فضا
و جنابعالی بخوان شیتیل!!!
کاغذی برداشته و نوشت :
آقای «شاهپوری» در حق فلانی!
کارسازی کنید، سفر سوریه!!!
و بسیار جالبتر آنکه : دو شاهد ماجرا
بله آنها هم از خوان! بهره مند شدند،
گلایه از ما بود به آن حضرتشان!
ولی دوستان ما مستفیض شان!
چنین است که اگر بکشند خط و نشان
بلافاصله فن بدل می زنند برای ایشان
همان سخن عامیانه مشهور در شهر ...
دادن وعده ای، ذیل حق السکوت شان
آری، در جایی که در این مملکت،
خیلی هم متخصص خوبی باشی،
با روی کار آمدن دولت دیگر، پَر ...
مگر که «آنها»؟ ببرندت زیر بال و پَر؟
بخاطر تخصص پذیرش سفارشات دِگر؟
که بود، و فراتر از استاد مورد اشاره بود،
و هر قبیله ای را در نظرشان شامل بود،
از جناحین چپ و راست و همپالکی ها،
عوام در این ثبتنام ها هم، بشدت رها؟
بالا پایین بروی، با تجربه کار هرجایی؟
ریشه یابی نکبت و پلشتی باید بدانی،
تو از چنین جاهایی؟
وقتی در مکانت مرتبط با امورات مذهبی،
تغییر و جابجایی و سفارشات، تا حداکثری،
تا انتها باید بخوانی هَمی هفتاد مَن مثنوی،
آل سعود را پنداشتیم پشتیبان کننده تکفیری،
آل صعود را دیدیم به عین، اعزام رفقا تکثیری،
و در لحظه، همه را باطل پنداشتیم، حج شان را
بی نوبت، سفارشی، رفاقتی، فله ای و قبیلهای را
و این «سرخط» برای آنانکه بدنبال ابتذال اقتصاد
بنام دین، اعزام بی نوبت آن و این؟ آنهم سفر حج؟
هشدار جدی : کجا و در چه جاها رفته ایم بَسی کج؟
و تو بنگر الی آخِر ...
بوقت، برو مقیاس و خط کش «دین» را بکن حاضر
مابقی امورات زمینگیری و فشل بودن را بکن شامل
«شهروند پُشت پا خورده»
«در خیلی از جاها»
«خصوصاً کمپانی ها»؟؟؟
حالا تحریر چند سطر بالا را بگیر مقیاس
آشفته حالی اقتصاد، موارد دیگر، بکن قیاس