به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، محسن مهدیان طی یادداشتی نوشت:حجت الاسلام قاسمیان اخیرا در یک برنامه تلویزیونی با انتقاد مجدد از انتقام گفته اند که درنگ باعث شک شده و در نهایت منجر به تغییر اولویت ها می شود و آنوقت یا انتقام نمی گیریم یا حداقلی عمل می کنیم که فرقی با انتقام نگرفتن ندارد.
این در حالی است که رهبرانقلاب در دیدار سیزده آبان فرمودند: مطمئن باشید هیچ حرکت دشمن از جانب کسانی که به عنوان نماینده ملت ایران در تلاش برای مقابله هستند، بیپاسخ گذاشته نمیشود و قطعا پاسخ دندان شکنی دریافت خواهند کرد.
البته پیشتر نیز تعبیر صریح تری داشتند؛ آنجا که در خطبه های نماز جمعه فرمودند: نه تعلل می کنیم و نه شتاب زده عمل می کنیم. و این درحالی است که جناب اقای قاسمیان پیشتر گفته بودند این تاخیر ها در انتقام، یعنی افتادن در تله دشمن.
البته ماجرا به این موارد ختم نمی شود. آقای قاسمیان در ماجرای عین الاسد گفتند این عملیات فیک است و چون بنای انتقام نداشتیم اساسا در تله دشمن افتادیم. کدام عملیات؟ همان که رهبری انقلاب درباره آن فرمودند ضربه موثر نظامی و بلکه بالاتر حیثیتی بود. همان که سبب شد روز عملیات را یوم الله بنامند.
در نهایت اینکه در همین برنامه رسانه ملی در مقام یک کارشناس نظامی توصیه می کنند که باید مثل ماجرای سوریه ورود مستقیم به میدان کنیم به این بهانه که حزب الله در جنگ زمینی به خوبی نمی تواند پیش رود. یعنی دقیقا در همان جایی که حزب الله توفیق چشمگیر داشته است و رژیم صهیونیستی را مجبور به پذیرفتن آتش بس می کند، آقای قاسمیان منکر می شوند.
از آنجائیکه ممکن است ایندست تعابیر موجب به خطا انداختن ذهن مخاطب شود ذکر چند نکته خیرخواهانه ضروری است.
اولا اختلاف نظر کارشناسی با رهبرانقلاب اشکالی ندارد. اینرا خود رهبری نیز پیشتر تذکر می دهند. اما اینکه بعد از توضیح و تصریح روشن رهبرانقلاب درباره زمان اجرای انتقام، باز هم همان حرف را تکرار کنیم، آنهم در حوزه ای که تخصص ما نیست، جای گلایه دارد.
و اما درباره انتقام و وعده صادق و اساسا نسبت ایران با جبهه مقاومت نیز ذکر چند نکته ضروری است.
یکم. خطای نظامی:
همانطور که رهبری انقلاب و دیگر مسوولین نظامی بارها گفتند زمان انتقام جزئی از عملیات است. اصل بر اعتماد کامل به مسوولین است. بی اعتمادی به مسوولین کشور و خودتحقیری همان پروژه ای است که دشمن با تعرض نظامی به دنبال آن است. انتقام نیازمند محاسبات نظامی است. اینکه تعویق در زمان عملیات را به حساب انفعال فرماندهان نظامی بگذاریم حتما ظلم است.
دوم. خطای راهبردی
جناب آقای قاسمیان تحلیل ناتمامی از جنگ و مقاومت دارند. مساله اصلی در این جنگ نامتقارن صرفا در میدان نظامی تعیین تکلیف نمی شود. کما اینکه میدان نیز بخشی از این جنگ است. امروز با طوفان الاقصی سه افسانه اصلی رژیم صهیونیستی که با آن نزدیک یک قرن ظلم و جنایت کردند فروریخته است. افسانه مظلومیت و افسانه اقتدار و افسانه سرزمین موعود. بهم زدن این روایت چند ده ساله نیازمند مجموعه ای از اقدامات نظامی و سیاسی و رسانه ای و دیپلماتیک و غیره است. این همان اصلی است که امثال آقای قاسمیان آنرا ناقص می بینند و در ظاهر جنایت ها متوقف می شوند.
درباره عین الاسد نیز همین اصل حاکی بود. به همین دلیل است که رهبری انقلاب می فرمایند عین الاسد ضربه حیثیتی بود و باعث شد که دشمن محاسبتش را در باره جمهوری اسلامی تغییر دهد. همانکه آقای قاسمیان می گویند به دلیل فیک بودن دشمن ما را جدی نگرفت تا جبران کند.
سوم. خطای تشخیص.
جناب آقای قاسمیان در تحلیل میدان نیز دچار دقت لازم نیستند. نمونه اش همین تحلیل ناقص از میزان توانایی حزب الله در جنگ زمینی است. حتی درباره حضور ایران در جنگ نیز دچار اشتباه هستند. اجمالا اگر ایران در میدان حضور و نقش ندارد پس ماجرای شهدای ایران در سطح فرماندهی نظامی و حضور مستقیم شان در جبهه مقاومت به چه دلیل است؟
چهارم. خطای حکمرانی.
و خطای چهارم در تحلیل جامع از جنگ است. تصمیم گیری در سطح جنگ نیازمند تحلیل همه جانبه در تمامی سطوح است. شجاعت و جسارت، جای تدبیر و عقلانیت و محاسبه شرایط کشور و منطقه را نمی گیرد. چه بسا اقدام شتابزده، تلاش مقاومت در میدان را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اشکال اساسی آقای قاسمیان و ایندست تحلیل ها ناشی از این است که اساسا جنگ و جهاد را صرفا در قتال دیده اند و تحلیل جامع از جنگ با همه ابعاد آن ندارند. مساله اصلی در این جنگ راهبردی و همه جانبه، شکستن اراده دشمن است. بااین توضیح یکبار دیگر طوفان الاقصی را تا امروز و نقش جمهوری اسلامی را قبل و بعد از آن مرور و تحلیل کنیم و ببینیم مقامت کجا قرار دارد و رژیم زبون صهیونیستی کجاست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com