کد خبر: ۸۵۶۹۵۵
تاریخ انتشار:
نوای موسیقی کلاسیک را در تبریز به صدا درآوریم ؛ ما توان این کار ژرف را داریم!

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم !

موسیقی این ظرفیت را دارد که فرهنگ غنی را به یک جامعه وارد سازد و جامعه را از طریق تجربه مشترک تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر توسط موسیقی گرد هم آورد.
هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

گروه فرهنگی: موسیقی این ظرفیت را دارد که فرهنگ غنی را به یک جامعه وارد سازد و جامعه را از طریق تجربه مشترک تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر توسط موسیقی گرد هم آورد. موسیقی هر یک از ما در مسیر خودمان به سفری آسمانی می برد -  با این حال وقتی در یک تجربه موسیقی هستیم، آن تجربه را به گونه ای به اشتراک می گذاریم که ما را به هم نزدیک کند، زیرا موسیقی از ما می خواهد که در نوسانات اوج و فرود خود احساسات مختلف و تضاد تنش و هماهنگی با آن سفر کنیم.

به گزارش بولتن نیوز، موسیقی در بی کلامی قدرتمند است. از هر تفسیر یا معنایی فراتر می رود - حتی اگر از یک انگیزه خلاقانه، داستان یا پیوند الهام گرفته شده باشد، یادداشت ها و روابط بین آنها فراتر از هر معنایی است.

در یک جامعه، موسیقی محیطی گرم و امن برای کشف انواع زمینه هاست. این فرصتی برای ما است تا فرهنگ های مختلف را کشف کنیم و در جوامع خود به آنها احترام بگذاریم. به این ترتیب، ما می توانیم تنوع را به یک جمع مثبت و تفاهم وارد کنیم. ما می توانیم از طریق موسیقی که ما را به تجربه سوابق و تاریخچه های گسترده دعوت می کند یاد بگیریم که یکدیگر را بهتر درک کنیم.

زمانی که نیاز داریم خودمان را ابراز کنیم یا به احساس درونی خود نزدیک‌تر باشیم، موسیقی برای ما وجود دارد. ما می‌توانیم برای جنگ سوگواری کنیم، یا سعی کنیم در مورد محیط زیست یا جهان طبیعی درک پیدا کنیم. ما می‌توانیم خود را در خلوت ذهنمان کشف کنیم یا در گرمای پیشرو و پرورش‌دهنده اجرای موسیقی ارکستر، دیدگاهی درباره فرهنگ‌ها، مبارزات انسانی، تاریخ و ایده‌ها به دست آوریم. خاطرات و درک‌های شخصی را می‌توان از طریق تجربه موسیقی کلاسیک زنده ایجاد کرد، اما ما این لحظات را با افرادی در جامعه خود که آنها را نمی‌شناسیم به اشتراک می‌گذاریم و احساس نزدیک‌تری نسبت به کسانی می‌کنیم که چیزی زیبا را در این جامعه مخاطب به اشتراک گذاشته‌اند.

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

موسیقی به ما الهام، امید، شادی می دهد و ما را به کاوش و شگفتی سوق می دهد. وقتی خلاقیت و قدرت نوازندگان، تلاش‌ها، مهارت‌هایشان را تجربه می‌کنیم - احساس تعالی می‌کنیم و به گستره وسیع پتانسیل انسانی ایمان می‌آوریم. نوازندگان الهام بخش مردم برای رسیدن، تلاش و رویا هستند. ارکستر یک روان کننده  برای انرژی الهام بخش و خلاق در یک جامعه است. ارکستر صدای رهبری است بدون اینکه چیز خاصی بگوید. خنثی است، به دنبال این است که همه چیز را شامل شود و پناهگاهی امن و پذیرا برای همه باشد تا زندگی خود را غنی کنند. جوانان و قدیمی‌ها، شنوندگان جدید و شنوندگان کارکشته را راهنمایی می‌کند تا به آن‌ها برسند و رشد کنند، یاد بگیرند و فکر کنند، و چیزهای زیادی در زندگی وجود دارد که ما نمی‌بینیم، اما آن‌ها را از طریق موسیقی تجربه می‌کنیم.

ارکستر جامعه ای را برای کشف خود و فراتر رفتن از خود به ارمغان می آورد. موسیقی جامعه و افراد درون جامعه را تعریف می کند، در عین حال، سرپرستی هنری با شخصیت یک جامعه تعریف می شود و با بازتاب آن در خدمت آن است. موسیقی و هنر موسیقی و شنونده، ارکستر و مخاطب هم خلقت و هم ادراک از یک زمینه به دیگری است . ما به هم نیاز داریم، یک جامعه بزرگ به یک ارکستر بزرگ نیاز دارد و از طریق رهبری و الهام بخش ارکستر غنی می شود.

***

معلم هنرستان موسیقی به او گفت پیانو بلدی؟ او جواب داد : نه !  مصاحبه گر با انگشتانش ضرب آهنگی روی پیانو وارد ساخت و از بهروز خواست که آن را تکرار کند .

 بهروز کلاویه های پیانو را تست کرد و و ضرب آهنگ مصاحبه گر را بر روی پیانو نواخت ، مصاحبه گربه فکر فرو رفت و سپس گفت من سوالی ندارم بعد رو به  بهروز کرد و گفت تو می توانی در هنرستان موسیقی ثبت نام کنی !

بهروز وقتی دوره سیکل را در هنرستان موسیقی به اتمام رسانید، مدیر هنرستان  از پدر دعوت کرد تا در هنرستان موسیقی حاضر شود . او به پدر گفت : آقای وحیدی آذر در تبریز برای رشد پسرتان، بهروز استاد نداریم ، پیشنهاد اساتید هنرستان، برای ادامه تحصیل وی در تهران است !

تحصیل در تهران مستلزم داشتن خانه و هزینه های بسیار بود ، اما پدر تصمیم خود را گرفته بود ، پسرش باید هنرمند توانمند می شد و رشد می کرد؛ او باید موزیسین و موسیقی دان می گردید!

بهروز وحیدی آذر دیپلم موسیقی را از هنرستان موسیقی تهران و در مرحله بعدی  با معدل عالی از کنسرواتوار تهران لیسانس موسیقی کلاسیک با ساز تخصصی ویلن و ساز دوم پیانورا اخذ کرد .

استاد امروز، در محضر اساتید خاچاطوریان، سانوسیان، زاون یدیقاریانس، آشوت بابایان، خیرخواه ، حشمت سنجری،جسین ناصحی ، مرتضی حنانه ، یوسف زاده ، مسعودیه ، پژمان، خوجایان، مشایخی ، پورتراب ، طالب زاده ، ویترکوفسکی و خانم سرکیسیان کسب فیض نمود. از سال 1349 در ارکستر سمفونیک تهران و سپس در ارکستر مجلسی تهران به نوازندگی پرداخت . انحلال ارکستر مجلسی صدا و سیما در دوره ریاست آقای هاشمی باعث تدریس موسیقی او در هنرستان های موسیقی تهران شد

او در ادامه دوره رهبری ارکستر را پیش استاد ریچارد شوماخر در سویس فرا گرفت وپس از کنکور و مسابقه رهبری بعد از مدتی  به ایران بازگشت

***

بهروز وحیدی آذر هنرمند معاصر موسیقی متولد 1331  است پدر بزرگش شیخ کربلایی حسین از تجار فرش تبریز و پدر بزرگ مادریش شیخ کربلایی محمدتقی آینه سازی از تجار کهنه بازارچه تبریز بودند .

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

در جو فرهنگی آن زمانه، مادرش فریده خانم آینه سازی از بانوان فرهیخته و باسواد وهنرمند، ویلن او را تا دو ایستگاه زیر چادرش می برد و سپس با تحویل ساز پسرش را راهی هنرستان موسیقی می کرد و عصر نیز در انتظار فرزندی که قرار بود هنرمند شود ؛ منتظر بازگشت پسرش می شد تا ویلن را زیر چادر به خانه ببرند !

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

پدر استاد مرحوم حسن وحیدی آذر از اصناف صاحب خرد و قلم و اندیشه بود که می خواست در سال های دهه 40 شمسی پسرش موسیقی کلاسیک یاد بگیرد و گام در وادی دشوار هنر بگذارد!

***

تدریس ویلن برای کاوه پسر برادرش انگیزه ای برای آمدن هفتگی به تبریز شده بود و جو موسیقایی تبریز با حضور هنرآموخته گان ویلن و دیگر سازهای یک ارکستر، و همچنین حضور هنرمندانی چون سعید گوگردچی ونوازندگان بسیاری که پیش استاد بی همتا و فرزانه زاون یدیقاریانس موسیقی و ساز یاد گرفته بودند و آواز خوانانی همچون خسرو نژاد آریا و  دکتررامین مجلسی  پشتوانه ی تاسیس ارکستر کلاسیک تبریز شدند

این ارکستر در نکوداشت زاون یدیقاریانس در فرهنگسرای 29 بهمن برنامه ای اجرا کرد و و موسیو زاون در حال که شاگردانش اشک شوق می ریختند و با تشویق بسیار تماشاچیان استاد بزرگ بر روی صحنه حاضر شد ، استاندار وقت دکتر سبحان اللهی نیز در بین تماشاچیان کنسرت حاضر شده بود ،

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

 برای بزرگداشت شمس تبریز و بارهای دیگر این ارکستر بر روی صحنه رفت و آخرین بار وقتی استاد پیراهن تیره را به جای پیراهن سفید پوشیده بود ،سوگ نوای مادر را در تالار به صحنه برد  وآواز آیریلیق  را رامین مجلسی خواند......... کم کم  چراغ ارکستر کلاسیک یا ارکستر سمفونیک تبریز کم سو تر شد  و ..................... سرمایه گرانقیمت شهر تبریز که همان عنوان شهر اولین ها را همراه داشت و اولین شهر خارج از مرکز بود که صاحب ارکستر سمفونیک شده بود به سادگی از دست رفت و مدیران چندان اشتیاقی به موسیقی فاخر در تبریز نشان ندادند و ناتوان در این ماجرا بودند.............. بهروز وحیدی آذر در تهران و اورمیه پایه گذار ارکستر سولیست ها ، ارکستر مجلسی و ارکستر فیلارمونیک شد  و .................................

***

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

در دوران کرونا بخشی  از خانه ی قدیمی استاد که یک  قطب کوچک هنر و اندیشه می خواست شود، در غیاب وی و در دوران شهرداری آقای ایرج شهین باهر با فریب مقامیکه فقط مجوز رفع خطر از جداره داده بود، تخریب و منجر به تاراج نت ها ، کتابخانه ، اسناد تاریخی تبریز و پدر و لوازم خانه اش از دستگیره های دره ها تا لوسترها و .... گردید و تاریخ و اسناد یک خانواده ناپدید شدند ؛

شهرداری تبریز به بهانه رفع خطر از جداره  ( سالم) بدون اعلان و اخطار بجای رفع خطر از جداره  تخریب بخش بیرونی در مقابل اندرون  ساختمان خانه را انجام داد و موجب غارت خانه ی استاد در تبریز شد ! و سپس خانه را به سلیقه ی صاحبان منافع  و ساختمان سازها بدون وجود طرحی عقب کشی کرد! شهرداری تبریز حتی علیرغم رای دادگاه از کار خلاف خود بازنگشت و از احداث دیوار ملک و جبران خسارات تا کنون خودداری کرده است.

هنرمند را عزیزش بداریم ، نه آنکه خانه اش را تاراج کنیم  !

بهروز وحیدی آذر حتی حاضر به دیدن خانه اش که در و پنجره اش را شهرداری با آجر مسدود کرده بود ، نشد!

مردی کوتاه گفت سو نیتی نبود ، اشتباه شد ، دستور داشتیم و  مجوز ! درست است که برج سازها نیازمند عقب کشی خانه اش بودند ، اما شهرداری حتی به رای دادگاه جهت کشیدن دیواراز محل قبلی اعتنایی نکرد و کارمند معاون شهرداری فقط گفت من فکر می کردم تو در خار

ج از کشور ترک حیات و زندگی کرده ای !!!! و عجیب تر آنکه می گفت خانه تان بسیار رویایی بود چرا اجازه داده بودید ، گل ها و گیاهان وحشی رشد کنند.

استاد و هنرمند شریف موسیقی اکنون در تهران و بولونیای ایتالیا زندگی می کند ، او از ثروت های هنری و مفاخر ایران و تبریز است که از شهری که دوستش می داشت ، با بداخلاقی و کژی کارمندانی ناتوان در کسوت شهردار و رییس شورا بسادگی و بی اخلاقانه و پر مدعی کناره گرفته است ؛ عجیب است که آنان هنوز هم خود را بی خیال در معرض تاراج قرار دادن ثروت های معنوی و مادی یک هنرمند  نشان می دهند و بیهوده  خود را در تلاش برای شهر و فرهنگ  نشان می دهند ! اما نمی توانند فرهنگ یغما راپنهان دارند.

***

وقتی موسیقی وجود دارد، مردم در سطح غیرکلامی با هم ارتباط برقرار می‌کنند و ممکن است ، همدیگر را بهتر درک کنند. این جوهر شرایط انسانی را خلاصه می کند - نیاز به درک عمیق ، و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که موسیقی بسازیم تا به آن برسیم! موسیقی عمیقاً همه افراد روی زمین را تحت تأثیر قرار می دهد.

ارکستر سمفونیک نمادی از فرهیختگی در تمدن بشری است که می تواند تفکر عمق پدید آورد و با نوای موسیقی ،  اندیشه  و آرامش را به جامعه ارمغان رساند ، موسیقی صدای طبیعت است ، صدای شادی هاست و نوای غم است  !

ارکستر سمفونیک نیازمند حمایت دولتی در مقابل سر و صدا و نویز بنام موسیقی های دیجیتال و مدرن است جامعه برای حفظ ارزش های خود ، برای کاهش تنش ، برای فرهیختگی نیازمند موسیقی فاخر است !

تعداد بازدید : 1

اما ارکستر سمفونیک تبریز نماد توانمندی و اراده سخت هنرمندی بود که با کمترین بودجه و امکانات توانست پایه گذاری یک سازمان هنری گردد که نیازمند حمایت های دولتی و پشتیبانی های بسیار بود.

سنگ بنای ارکستر سمفونیک تبریز پایه گذاری شده است ، زیر ساخت های هنری در تبریز به شکلی متفاوت آماده است !

تبریز ثروت موسیقایی خود را هنوز با خود دارد ! هنرمند بزرگ را بار دیگر به شهرش دعوت کنیم تا  بلکه با همت استاد و بسیار هنرمندان تحصیل کرده بار دیگر نسیم نوای آرامش موسیقی در شهر و کشور و منطقه از جانب تبریز فراگیر گردد.

و تبریز به عنوان نماد شهری از حکومت جمهوری اسلامی پیام رسان فرهنگ و هویت باشد.

 

ظفر حسن زاده تبریزی

برچسب ها: هنرمند ، موسیقی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین