کد خبر: ۸۴۲۹۱۸
تاریخ انتشار:

هدیه طلایی مادران تهرانی به مادران و کودکان غزه

«با دیدن مظلومیت مردم غزه، با خودمان می‌گفتیم: از دست ما به‌عنوان مادران خانه‌دار، چه کاری برای کم کردن رنج مادران و کودکان غزه برمی‌آید؟ خبر اهدای طلاهای بانوان یمنی به مردم فلسطین، انگار جواب سؤالات ما بود»…
هدیه طلایی مادران تهرانی به مادران و کودکان غزه
به گزارش بولتن نیوز به نقل از صراط عشق؛ پویش جمع‌آوری طلا برای مردم غزه، همین‌قدر ساده و دلی در میان مادران تهرانی کلید خورد و بعد از 2ماه، به یک نتیجه فوق‌العاده رسید.
 
کارشان شده بود اشک ریختن و خون دل خوردن، پا به پای مادران مصیبت‌زده غزه. فرزندشان را در آغوش می‌گرفتند، گریه می‌کردند. در دهانش غذا می‌گذاشتند، اشک می‌ریختند. با آرامش، به خواب می‌رفت، گریه می‌کردند… غصه شب و روزشان، شده بود ماجرای غزه و مدام با خودشان تکرار می‌کردند: «از دست من به‌عنوان یک مادر خانه‌دار، چه کاری برای کم کردن رنج مادران و کودکان غزه برمی‌آید؟»… در همان روزهای پرغصه بود که انتشار تصاویر اهدای طلاهای بانوان یمنی به مردم فلسطین، انگار چراغ شد و دل‌های غم‌زده‌شان را روشن کرد. پویش جمع‌آوری طلا و پول برای مردم غزه، همین‌قدر ساده و دلی در میان مادران تهرانی کلید خورد و به همت اعضای تشکل مردمی «نهضت مادری» بعد از 2ماه، به یک نتیجه فوق‌العاده رسید.نشست تخصصی «چشم انداز تحولات طوفان الاقصی در ماه رمضان» در دبیرخانه جمعیت دفاع از فلسطین با حضور «ناصر ابوشریف»، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران، فرصت مغتنمی بود برای رونمایی از طلاها و کمک‌های نقدی جمع‌آوری‌شده و ابلاغ پیام همدلی مادران تهرانی به مادران غمدیده اما صبور و مقاوم غزه…
 
مرگ 30کودک در غزه بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه…«اوضاع انسانی در غزه، مصیبت‌بار است و مردم با گرسنگی شدید مواجه هستند. تمام مولفه‌های زندگی در شمال غزه از بین رفته. 50 درصد از زمین‌های کشاورزی در نوار غزه به دلیل استفاده رژیم صهیونیستی از بمب‌های فسفری و ممنوعه بین‌المللی، نابود شده و 97درصد آب‌ها در غزه، غیرقابل شرب شده است. سیستم فاضلاب در غزه بر اثر بمباران‌های رژیم صهیونیستی نابود شده و به دلیل نفوذ مواد شیمیایی، آب‌های زیرزمینی هم دیگر قابل آشامیدن نیست.
 
70درصد ساختمان‌های نوار غزه، تخریب شده و اکثر مردم، آواره شده‌اند. به همین دلیل، بسیاری از آوارگان فلسطینی در چادرهای نایلونی زندگی می‌کنند…»
 
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران، تصویر دردناکی از شرایط سخت مردم در نواز غزه پیش چشم حاضران ترسیم می‌کند؛ شرایطی که با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، بغرنج‌تر هم شده.
 
«ناصر ابوشریف» در ادامه با تشریح وضعیت عجیب زنان و کودکان غزه در این روزها، می‌گوید: «92درصد کودکان، مریض هستند و به انواع بیماری‌ها ازجمله حصبه، التهاب ریه و کلیه و خشکی بدن مبتلا شده‌اند. در غزه، کمبود شدید دارویی و غذایی وجود دارد. قیمت هر یک کیلو آرد در نوار غزه، حدود 100دلار شده! در این شرایط، 30کودک براثر گرسنگی و سوءتغذیه، جان خود را از دست داده‌اند…
 
72درصد شهدا، زنان و کودکان هستند و بسیاری از کودکان، خانواده‌هایشان را از دست داده‌اند. 60هزار زن باردار اکنون در غزه هستند که از هیچ امکانات بهداشتی و درمانی برخوردار نیستند. ماهانه 50هزار زن فلسطینی در نوار غزه در بدترین شرایط و امکانات بهداشتی و دارویی زایمان می‌کنند. در این شرایط، قدرت‌های دنیا از کمک کردن به مردم غزه، ناتوان نیستند ولی نمی‌خواهند به وظیفه خودشان عمل کنند. اتحادیه عرب اصلا در صحنه نیست. سازمان کشورهای اسلامی کار خاصی انجام نمی‌دهد و برخی حکام هم علیه غزه، توطئه‌چینی می‌کنند تا مقاومت غزه را از بین ببرند…»
 
بانوان ایرانی همیشه در کنار مردم فلسطین ایستاده‌اندنوبت به رونمایی از طلاهای اهدایی مادران تهرانی به مردم غزه که می‌رسد، ابوشریف با تقدیر از بانوان ایرانی می‌گوید: «حمایت از فلسطین و مردم غزه، یک وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی برای همه است و به‌ویژه در ماه مبارک رمضان باید در همه سطوح، این حمایت‌ها را انجام دهیم. بسیاری از مردم دنیا، از همان روز اول بعد از جنگ، با برپایی تظاهرات در خیابان‌ها، این حمایت را از ما انجام داده‌اند. حتی روزهایی را به نام روز غزه نامگذاری کرده‌اند.
 
در این میان، نقش زنان، بسیار مهم و عظیم است چراکه زنان، احساساتی قوی‌تر از مردان دارند و با تمام وجودشان، حال زنان و کودکان غزه را درک می‌کنند. به همین دلیل هم، نقش زنان در زمینه حمایت از مردم مظلوم غزه و جمع‌آوری کمک برای آنها، مهم‌تر و بیشتر است. اینجا از زنان ایرانی که همیشه در کنار مردم فلسطین ایستاده‌اند و از مسائل برحق دینی و انسانی به‌ویژه در نواز غزه حمایت کرده‌اند، تشکر می‌کنم.»
 
از فعالیت‌های پشت‌جبهه زنان ایرانی تا ایثارگری زنان یمنیبا پایان نشست، به سراغ بانوانی می‌روم که به نمایندگی از زنان و مادران مشارکت‌کننده در پویش جمع‌آوری طلا و پول در این مراسم شرکت کرده‌اند. مشتاقم از چگونگی شکل‌گیری این حرکت خلاقانه بدانم. «فاطمه سلیمانی»، یکی از اعضای تشکل «نهضت مادری» و مادر 4 فرزند هم، بی‌معطلی دستم را می‌گیرد و می‌برد به چند ماه قبل و می‌گوید: «با شروع حملات وحشیانه صهیونیست‌ها به نوار غزه بعد از عملیات طوفان الاقصی که با شهادت تعداد زیادی از مردم بیگناه همراه بود، ما هم مثل همه مردم آزاده دنیا، در غم مظلومیت مادران و کودکان مظلوم غزه، داغدار شدیم. با این حال، بیکار ننشستیم. در پارک‌ها و محل‌های تجمع بانوان، شروع به فعالیت‌های تبیینی درباره عملیات طوفان الاقصی کردیم و درباره مسئله فلسطین و شبهاتی که در این زمینه وجود دارد، روشنگری می‌کردیم. اینها اما کافی نبود.
 
دلمان می‌خواست کاری برای کمک به مردم غزه انجام دهیم. همیشه روایت فعالیت‌های پشت جبهه مادران‌مان در دوران جنگ تحمیلی را می‌شنیدیم و در دلمان به آن زنان دغدغه‌مند که آنقدر در جریان دفاع مقدس تاثیرگذار بودند، غبطه می‌خوردیم. جنگ غزه که شروع شد، دیدن یک فیلم از حرکت فداکارانه زنان یمنی، این حس را دوباره در وجود ما زنده کرد.
 
زنان یمنی، دکور بزرگی تدارک دیده و حجم زیادی طلا روی آن چیده بودند برای اهدا به زنان غزه. آنقدر دیدن این حرکت از زنان یمنی، آن هم در شرایط جنگ و محاصره 8، 9 ساله در یمن، برایم عجیب بود که با گروه جهادی «اویس قرنی»(حامی مردم یمن در ایران) تماس گرفتم و گفتم: این فیلم، واقعی است؟ آخه چطور ممکن است زنان یمن که خودشان سال‌هاست در سخت‌ترین شرایط زندگی می‌کنند، اینهمه طلا به غزه اهدا کرده باشند؟! در جوابم گفتند: «نماینده فلسطین می‌گفت: مردم یمن، 3 پیت پر از طلا به ما تحویل داده‌اند!» آن ایمان و ایثار زنان یمن، آنقدر ما را تحت‌تاثیر قرار داد که با خودمان گفتیم: چرا ما نه؟…
 
ازآنجاکه دلمان می‌خواست به همان سبک زنان یمنی به مردم فلسطین کمک کنیم، تصمیم گرفتیم ما هم برای کمک به زنان و کودکان غزه، شروع به جمع‌آوری طلا و پول کنیم. بعد از مدتی بالاخره در یکی از جلسات هیئت مادران و کودکان «امتداد»، قدم اول را برای این کار برداشتیم. در آن مجلس، استادمان، خانم قاقازانی که خودشان هم از بانوان فعال پشت جبهه در دوران دفاع مقدس بودند، درباره زنان تمدن‌ساز تاریخ صحبت کردند و بعد این سؤال را مطرح کردند که: حالا سهم ما در این مسیر چیست؟ اینطور بود که شعار پویش ما هم شد: «سهم من در نابودی اسراییل چیست؟»… در آن جلسه، تعدادی از خانم‌ها بدون اینکه پیش‌زمینه ذهنی داشته باشند، آنقدر از فراهم شدن راهی برای کمک به غزه خوشحال شده بودند که همان‌جا، طلاهایشان را از گردن و دست باز کردند و به مردم فلسطین هدیه دادند. با این شروع مبارک، پویش جمع‌آوری طلا و پول برای کمک به غزه کلید خورد.»
 
الان وقت عمل به راهکار امام خمینی است«با توجه به اینکه گروه نهضت مادری تهران، به تفکیک محلات فعالیت می‌کند و مادران در زمینه‌های مختلف با هم، مواسات و همدلی دارند، قرار شد پویش جمع‌آوری طلا و پول برای کمک به غزه هم، به صورت محلی اجرا شود. هدف این بود که در میدان کمک به غزه، ما زنان و مادران تهرانی هم برای خودمان نقشی قائل باشیم. در این میان، بعضی‌ها می‌گفتند: «درحالی‌که دولت ایران دارد به جبهه مقاومت کمک می‌کند، این یک تکه طلای کوچک من، چه اثری می‌تواند داشته باشد؟ اصلا به چشم می‌آید؟»در جوابشان می‌گفتیم: در این میدان چیزی که مهم است، نقش امت‌های اسلامی و ارتباط آنها با همدیگر است. امام خمینی می‌فرمود: اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد، اسراییل را آب می‌برد. ما می‌خواهیم همه مردم ایران و به‌ویژه هرکدام از زنان ایرانی در این میدان سهمی داشته باشند و نقش‌آفرینی کنند.»
 
خانم سلیمانی انگار سؤالم را از نگاهم خوانده که بعد از مکث کوتاهی، اینطور ادامه می‌دهد: «وقتی پویش جمع‌آوری طلا و پول و اهدافش را معرفی می‌کردیم، مهم‌ترین سؤال مخاطبان این بود که: در این محاصره همه‌جانبه، اصلا مگر راهی برای ارسال کمک به غزه وجود دارد؟ در جوابشان می‌گفتیم: درست است که راه‌های رسمی زمینی و هوایی، برای ارسال کالاها بسته است اما فعالان جبهه مقاومت، مسیرهای غیررسمی برای رساندن کمک‌ها ایجاد کرده‌اند. ضمن اینکه وقتی در سایت دفتر مقام معظم رهبری، درگاهی برای کمک به جبهه مقاومت و غزه وجود دارد، حتما راه‌هایی هم برای رساندن این کمک‌ها به مردم غزه، تعریف شده است. ما هم قصد داریم در پایان پویش، طلاها و مبالغ جمع‌آوری‌شده را به دفتر ایشان تحویل دهیم.اینطور بود که مردم با اعتمادی که به حضرت آقا و رزمندگان جبهه مقاومت دارند، در پویش ما شرکت می‌کردند و طلا و پول‌هایشان را به زنان و کودکان غزه هدیه می‌دادند.»
 
امروز همان روز مباداست2 ماه اجرای پویش جمع‌آوری طلا و پول در محله‌های تهران، پر بوده از اتفاقات قشنگ و خاطرات به‌یادماندنی. عضو گروه نهضت مادری در این باره می‌گوید: «مردم ما آنقدر در این چند ماه دلشان از دیدن تصاویر غم و مظلومیت مردم غزه سوخته بود که وقتی متوجه می‌شدند راهی برای کمک به آنها باز شده، بدون اینکه فکر کنند، از طلا و پولشان برای کمک به زنان و کودکان غزه می‌گذشتند. مثلا در یک جلسه قرآن که پویش را معرفی کردم، خانمی بلند شد و گردنبند و انگشترش را که درمجموع 70 میلیون تومان قیمت داشتند، هدیه کرد! این حرکت‌ها، در شرایط اقتصادی امروز جامعه ما، خیلی ارزشمند است.واقعیت این است که همه ما طلا را به‌عنوان سرمایه خانواده برای روز مبادا، نگه می‌داریم. اما خانم‌های تهرانی در مواجهه با پویش ما، تشخیص می‌دادند روز مبادا، همین امروز است که مردم غزه در سختی و رنج هستند.»
 
2 میلیارد تومان طلا و پول، هدیه مادران تهرانی به مردم غزه«قرار شد در مسیر پیاده‌روی قم – جمکران در روز نیمه شعبان، غرفه بگیریم و پویش را به زائران مسجد جمکران معرفی کنیم. روز عید، صبح زود که کارمان را شروع کردیم، اولین نفری که از غرفه‌مان بازدید کرد، یکی از پاکبانان عزیز آن محدوده بود. ایشان خیلی با دقت شروع کرد به تماشای عکس‌ها و خواندن متن‌های نصب شده در غرفه. بعد هم بی سر و صدا رفت. یک ربع که گذشت، برگشت و یک اسکناس 10 هزار تومانی برای کمک به غزه اهدا کرد. آن 10 تومانی، آنقدر برای ما باارزش بود که تا مدت‌ها نگهش داشته بودیم…»فاطمه سلیمانی مکثی می‌کند و در پایان لبخندبرلب می‌گوید: «به لطف خدا و با همین ایثار مردم به‌ویژه زنان و مادران تهرانی بود که در مدت 2 ماه اجرای این پویش خودجوش مردمی، بدون اینکه تبلیغ خاصی داشته باشیم، مبلغ یک میلیارد تومان وجه نقد و 290 گرم طلا معادل یک میلیارد تومان برای کمک به غزه جمع‌آوری شد!»
 
از نمازگزاران مساجد تهران به همسایگان مسجد الاقصیاز نحوه جمع‌آوری طلاها و کمک‌های نقدی در این پویش که می‌پرسم، «فاطمه حسینی»، سرگروه محله سعادت‌آباد در تشکل نهضت مادری و مادر 2 فرزند، فرصت را غنیمت می‌شمارد برای بیان شیوه‌های خلاقانه مادران تهرانی برای معرفی پویش و جمع‌آوری کمک‌ها و می‌گوید: «آن اوایل که جمع‌آوری کمک‌ها را شروع کردیم، پیشنهاد دادم در مسجد این کار را انجام دهیم. برای شروع هم، خودم در مسجد محله‌مان، این کار را انجام دادم. همه‌چیز بی‌مقدمه اتفاق افتاد. یک کارتن کوچک از خانه برداشتم، ظاهرش را با کاغذ کادو مرتب کردم و رویش نوشتم: کمک به فلسطین. نیم ساعت قبل از اذان به مسجد محله رفتم و درحالی‌که این صندوق را در دست داشتم، شروع کردم به صحبت با تک‌تک خانم‌های نمازگزار. همه خانم‌ها خوشحال شدند و استقبال کردند و هرکدام هرچقدر پول نقد همراهشان داشتند، در آن صندوق ریختند. بعضی‌هایشان هم گله می‌کردند که: «ما خبر نداشتیم. صندوق را بگذارید همین‌جا بماند تا فردا با خودمان پول بیاوریم.»خانمی که فقط 10 هزار تومان با خودش به مسجد آورده بود، با ناراحتی گفت: «این خیلی کمه…» گفتم: همین کمک‌های کوچک، خیلی ارزشمند است. همین‌ها روی هم جمع می‌شود و قوت قلب می‌شود برای مادران و کودکان غزه. آن صندوق را در روزهای بعد علاوه‌بر مساجد محله، به جلسات هیئت و روضه‌های خانگی هم بردم و با معرفی پویش، کمک‌های مردمی را جمع کردم. خوشبختانه این ایده با استقبال دوستان گروه نهضت مادری، در مساجد محلات دیگر هم اجرا و کمک‌های خوبی جمع‌آوری شد.»
 
کمک به فلسطین بدون یاد حاج قاسم نمی‌شود…«با همت و همراهی بانوان محله سعادت‌آباد، چند بازارچه خیریه هم برگزار کردیم و عوایدش را برای کمک به غزه اختصاص دادیم. اینطور بود که به لطف خدا و با حمایت اهالی محله، در مدت محدود اجرای پویش کمک به غزه، فقط در محله ما موفق شدیم 27 میلیون تومان وجه نقد، 3 انگشتر طلا و یک سکه طرح چهره حاج قاسم سلیمانی جمع کنیم.»
 
از ماجرای سکه طرح حاج قاسم که می‌پرسم، انگار قند در دل سرگروه محله سعادت‌آباد آب می‌شود. نفسی تازه می‌کند و با لبخند می‌گوید: «همین امروز که داشتیم برای رونمایی طلاها به جمعیت دفاع از فلسطین می‌آمدیم، یکی از خانم‌های هم‌محله‌ای تماس گرفت و گفت: «مدتی قبل، یک سکه طلا با طرح چهره حاج قاسم به ما هدیه داده شده بود. گرچه این سکه، روکش طلا دارد و شاید به لحاظ مالی، قیمت بالایی نداشته باشد، اما خیلی برایمان عزیز و باارزش است و می‌خواستیم آن را به‌عنوان یادگاری نگه داریم. با این حال، وقتی شنیدیم شما دارید برای فلسطین کمک جمع می‌کنید، تصمیم گرفتیم این سکه را به مردم غزه اهدا کنیم.»
 
جمع‌آوری امضا برای حمایت از غزه، وسط مهمانی!«در یک مقطع، بیانیه‌ای در دفاع از مادران و کودکان مظلوم غزه نوشتیم و آن را در قالب یک طومار، طراحی کردیم. همزمان با معرفی پویش، با نمایش این طومار در نقاط مختلف، از مردم امضا هم جمع می‌کردیم. دیگر من هرکجا می‌رفتم، این طومار را با خودم می‌بردم. حتی وسط مهمانی هم، طومار را از کیفم بیرون می‌آوردم و از مهمانان امضا می‌گرفتم و کمک جمع می‌کردم!»
 
فاطمه حسینی مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «آن طومار را حتی به دانشگاهمان هم بردم و از دانشجویان و اساتیدمان امضا جمع کردم. جالب است بدانید حتی آنهایی که به خیلی چیزها در کشور انتقاد داشتند و به لحاظ ظاهری شبیه ما نبودند هم، با این حرکت همراهی می‌کردند. برای مثال، بعضی‌ها انتقاد می‌کردند که: در شرایطی که اینهمه گرانی در جامعه وجود دارد و مسؤولان برای رفع مشکلات اقدام عملی نمی‌کنند، این کمک‌ها را باید برای مردم خودمان جمع کنید. برایشان توضیح می‌دادم که ما منکر وجود گرانی در ایران نیستیم اما اصلا شرایط غزه با شرایط شهرهای ایران، یکسان نیست. مثلا در غزه در نتیجه محاصره و شرایط جنگی، قیمت یک مشت برنج و چند تکه کوچک گوشت، چیزی حدود 5میلیون تومان شده! وقتی اینها را می‌گفتم و درباره ماجرای غزه و پویش‌مان و هدفی که داشتیم، برایشان توضیح می‌دادم، آنها هم طومار را امضا و از حرکت ما حمایت می‌کردند.»
 
در این کارزار آخرالزمانی، نکند جا بمانیم…«دیگر پویش جمع‌آوری طلا و پول برای غزه، شده بود اصلی‌ترین هدف و کار ما در زندگی. با اینکه هرکدام از ما، 2 یا چند فرزند و کلی مشغله داشتیم اما از هر فرصتی برای معرفی پویش استفاده می‌کردیم؛ از شرکت در گردهمایی بین‌المللی فعالان رسانه‌ای حامی فلسطین تا حضور در جمع فعالان قرآنی در حرم امام خمینی. یک بار هم برنامه دعا و استغاثه برای نجات و پیروزی مردم غزه در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) برگزار کردیم. در حاشیه برنامه هم، طلاهای جمع‌آوری‌شده را روی یک قاب چوبی بزرگ با طرح نقشه فلسطین، در معرض دید مردم گذاشتیم. همان برنامه باعث شد کمک‌های جدیدی جمع‌آوری شود.»
 
بانوی فعال عضو تشکل نهضت مادری، صحبت‌هایش را با یک خاطره تامل‌برانگیز به پایان می‌برد و می‌گوید: «یکی از خانم‌ها که قرار بود در برنامه دعا و استغاثه برای غزه شرکت کند، همان روز دچار کسالتی شد و خبر داد متاسفانه نمی‌تواند ما را همراهی کند. با این وجود، با همان حال بد، در دقایق پایانی برنامه، خودش را به ما رساند. گفتیم: چطور شد؟! چرا با این حال بد، آمدی؟ در جواب گفت: «از صبح، چند بار بیدار شدم و دوباره چشم‌هایم سنگین شد. و عجیب اینکه هر بار، خواب غزه را دیدم! خواب می‌دیدم در فضایی هستم که همه مردم دارند می‌دوند به سمت غزه اما من ایستاده بودم و فقط آنها را تشویق می‌کردم. از خواب که بیدار شدم، گفتم: همه با تشویق من به غزه رفتند اما خودم جا ماندم. آن حس ناخوشایند جاماندگی باعث شد مصمم شوم هرطور شده خودم را به این برنامه برسانم.»
برچسب ها: پویش ، غزه ، مادران

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین