مدیرعامل سابق یک خودروساز بزرگ کشور به اتهام دریافت باواسطه 800 سکه طلا و 179 هزار یورو و 450 هزار دلار به دادگاه احضار شد
رشوه ی بزرگ بین دو خودروساز بزرگ
برای یکی از مدیران عامل سابق یکی از خودروسازان بزرگ به اتهام دریافت باواسطه 800 سکه تمام بهار آزادی و 179 هزار یورو و 450 هزار دلار رشوه از مدیرعامل یکی دیگر از شرکت های بزرگ خودروسازی کشور به دادگاه احضار شده است.
گروه اقتصادی: برابر اخبار رسیده و برخی اسناد، برای یکی از مدیران عامل سابق یکی از خودروسازان بزرگ کشور که پیش از این به دلیل برخی حاشیه ها و واگذاری های رانتی خودرو با دستور ریاست جمهوری برکنار شده بود، پرونده جدید قضایی تشکیل و وی به اتهام دریافت باواسطه 800 سکه تمام بهار آزادی و 179 هزار یورو و 450 هزار دلار رشوه از مدیرعامل یکی دیگر از شرکت های بزرگ خودروسازی کشور به دادگاه احضار شده است.
به گزارش بولتن نیوز، اینگونه ادعا می شود که مبالغ توسط شخص واسط دریافت و سپس در راستای پولشویی جرم منشا تبدیل به موارد دیگری شده است.
باید منتظر ماند و دید نتیجه بررسی ها در بازپرسی و حکم دادگاه در آینده چه خواهد بود!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بنام خودروسازی،
ولی بواقع «خودسازی»
در سطوح مدیریتی، میانه تا کلان
سال 1369 که تولید افزایش یافت
با آشغال سازی و صدها عیب و ایراد
900 هزار تومان می گرفتند برای پیکان
موعد تحویل، مدام دروغ و فریب
زنگ می زدیم که چه شد؟
می پرسید شماره شما چند است؟
می گفتیم 980، جواب می داد که:
تا 950 را تحویل داده ایم،
فردا روز تماس می گرفتیم،
دیگری جوابگو بود و می گفت :
شماره شما چند بود؟
می گفتیم 740، جواب می داد که :
ما تا 700 را تحویل داده ایم!
به همین راحتی دروغ و فریب،
بالاخره برای گرفتن وارد کارخانه
در جاده کرج می شدیم،
پیشخوان اول می گفت :
چرا الان آمدی!
گفتیم که خُب،
دفتر نمایندگی دیروز تماس گرفته،
که خودروی شما حاضر است،
بروید برای تحویل گرفتن،
پاسخ می داد که 14 روز دیر آمدید!
14 روز حق پارکینگ بپردازید!
به همین نکبت و شلختگی و پُر روئی
اعتراض کردیم که دیروز گفتند و الان آمدیم،
با تحکم می گفت به ما مربوط نیست!
برو همان دفتر نمایندگی در شهر،
که ثبت نام کردی!
به همین فضاحت،
با پرداخت جریمه پارکینگ زورکی،
و بعبارتی دزدی سَر گردنه،
منتظر تحویل می شدیم،
بالاخره نشان دادند و گفتند بفرمایید،
این خودروی شما، ببین کم و کسر ندارد،
با رؤیت گفتیم که کو رادیوضبط خودرو؟
بلافاصله از خودروی دیگری آورد و گفت بفرما!
گفتیم زاپاس ندارد، از خودروی دیگری آورد!
گفتیم فنر متصل به کاربراتور و پدال گاز؟
از خودروی دیگری آورد!
گفتیم ....
و چِها که نگفتیم،
رفتند و از خودروهای دیگری آوردند!
یک خریدار مشهدی پرسید :
این کلید برف پاک کن کجاست؟
آمدیم راهنمایی کنیم،
گفتیم این کلید را فشار بده،
به یکباره فنر و قطعات از کلید پاشید!
کف خودرو چند سوراخ به اندازه 5 ریالی قدیم!
بدون درپوش!
و بدون ریگلاژ درب ها!
کف صندوق عقب پوست پیاز!
و نقاشی خودرو با رنگ پاشی روی پوست پیاز!
اینگونه، خودروسازها غول شدند،
اینگونه، صندوق ها پُر پول شدند،
اینگونه، سَری تویِ سرها درآوردند،
اینگونه، مردم را دوشیدند،
اینگونه سقف خودروسازی،
بَر سرمایه مردمان عَلَم شد،
اینگونه، حلبی آباد، خوش قدم شد،
اینگونه، دولت‌ها حامی لگن شد،
اینگونه، بادکنکی توسعه یافتند،
اینگونه، معترضین داخلی،
آجر روی پدال گذاشته،
خودرو به حرکت درآمده،
خورد به ستون سالن،
و کپسول آتش نشانی کله پا!
و اتومات وارد عمل شد!
اینگونه، تیراژ تولید رفت بالا
و اینگونه، دریای نقدینگی جوشان شد،
و اینگونه، تز ارائه شد،
و تخم لَق از آن زمان شکسته شد،
که چه؟ چرا دلال و واسطه بخورند!
مگه ما ....؟؟؟
پس، تخم لَق ساری و جاری شد که :
کشش بازار، کشش بازار،
یعنی که : پتانسیلی دارد جامعه،
هرچه بالاتر، بهتر، پس برو بالا
مگه ما ...؟؟؟ پس باز برو بالا
به بسیاری از مراکزی چنین، تسری یافت،
کشش بازار، جامعه پولدار است،
پس برو بالا، بازهم بالاتر!
امروزه نتیجه این تز، پیش روست،
خودروسازی، چاه جوشان است،
نه آب نمک دار، بل اسکناس بیشمار!
خودروسازی و اکابر!
طواف کنند گِرد کارخانه چونان زائر!
خط تولید و انبوهی از سکه ناب!
جرأت داری، خط تولید بِبر به خواب،
کدام سپاه و لشگر جربزه دارد رویارو شود،
با این ساختار غول پیکر!؟
خونت شود هدر!
حامی دارند، حامی ...
و در پایان ......
هر کاری کنند، شُهره اند به بدنامی
از سالیان سال، هنگام رفتن به محل کار
در حوالی میدان آزادی،
هر صبح و برگشت شامگاهی،
در ابتدای خیابان زنجان ...
با نگاه به ساختمان ...
نفرین شان کردیم و از عمق جان آهی،
که خدایا ... سقف این کارخانجات،
بنا گشت و توسعه یافت،
بَر ظلم و فریب و چپاول مردم،
پس ای اله، چوب تأدیب تو کجاست؟
«غارت زده»