به گزارش
بولتن نیوز به نقل از فارس، همایش «کارنامه
ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، با بررسی عناوین «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، «مناسبات امنیتی حکومت
پهلوی و رژیم صهیونیستی»، «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و «ساواک در گام آخر» با حضور علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، قاسم تبریزی پژوهشگر مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی موزه عبرت، مصطفی جوان نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر، محمدتقی تقیپور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر، علی اکبرعلیمردانی پژوهشگر تاریخ معاصر و رئیس پیشین مرکز بررسی اسناد تاریخی و شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در ساختمان
آرشیو ملی این سازمان برگزار شد.
پهلوی، حکومتی که مستقل نبود!
تبریزی در ابتدا وجود سیستمهای اطلاعاتی را در حکومتها ضروری عنوان کرد و گفت: وجود تشکیلات اطلاعاتی برای حفظ امنیت داخل کشور و حفاظت از اقتدار و استقلال برون مرزی امری ضروری و اجتناب ناپذیر در حکومتها و نظامهای سیاسی است اما این ضرورت زمانی معنا پیدا میکند که سیستمهای اطلاعاتی مستقل باشند و بر اساس قانون عمل و در مسیر وحدت ملّی، استقلال و اقتدار ملّی حرکت کنند تا در بطن جامعه آرامش، امنیت و آسایش برقرار شود. طبق اسناد تاریخی سیستم اطلاعاتی ساواک را حکومت سلطنتی شاهنشاهی طراحی نکرد بلکه طراحی، برنامهریزی و اجرایی کردن این سیستم توسط آمریکاییها و در دوران تیمور بختیار انجام شد و به این ترتیب بود که از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۰، ۱۰ مستشار نظامی بر سیستم اطلاعاتی و جاسوسی ساواک حکمرانی کردند.
وی افزود: این اداره کل یکی از شاخههای مهم سیستم اطلاعاتی ساواک بود که وظیفه تأمین امنیت داخلی کشور در همه امور مانند مطبوعات، دانشگاهها، مساجد، مدارس، حسینیهها را به عهده داشت. اولین رئیس اداره کل سوم ساواک سرلشگر مصطفی امجدی از عناصر وابسته به انگلیس در دوران تیمور بختیار بود و در ادامه سرلشگر پاکروان، نصیری و مقدم رؤسای این اداره کل بودند که حمله به مدرسه فیضیه قم و بعد هم قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام خمینی(ره) در زمان ریاست ناصر مقدم صورت گرفت.
تبریزی به اداره زندانها زیرنظر اداره کل سوم ساواک اشاره کرد و گفت: آموزش نیروهای ساواک برای اداره زندانها و شکنجه زندانیان زیر نظر این اداره کل انجام میشد و امریکاییها در ابتدا وظیفه آموزش نیروهای ساواک را به عهده داشتند و در ادامه از سال ۱۳۳۸ آموزش تربیت نیروهای ساواک به عمال رژیم صهیونیستی سپرده شد. یکی از رخدادهای دوران ریاست ناصر مقدم بر اداره کل سوم ساواک تشکیل کمیته مشترک ضد خرابکاری بود. این کمیته یک هیأت ۳ جانبه متشکل از موساد، ساواک و سیستم اطلاعاتی ترکیه بود که اهداف رژیم صیهونیستی در منطقه را دنبال میکرد و در خدمت منافع آنها بود. در نتیجه به گواه تاریخ سیستم اطلاعاتی ساواک در حکومت پهلوی دوم به هیچ عنوان مستقل نبود و در جهت حفظ امنیت و منابع مردم حرکت نمیکرد.
شاهی که از خروش مردم میترسید
جوان در بخش دیگر سمینار درباره به نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات اشاره کرد و اظهار داشت: برای بررسی این عنوان موضوعی در درجه نخست باید به این سئوالات پاسخ داده شود که چه عواملی باعث تشکیل دفتر ویژه اطلاعات شد؟ و چرا حسین فردوست به عنوان رئیس این دفتر انتخاب شد؟ و چه نتایجی حاصل شد؟ پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ محمدرضا پهلوی جوان ۲۲ ساله با حمایت دولتهای خارجی به قدرت رسید و در ادامه قدرت بین دربار، گروههای سیاسی، اجتماعی، احزاب و غیره تقسیم شد و از سوی دیگر اتفاقهایی چون ترور شاه، ترور رزم آرا، ترور هژیر، ماجرای کردستان و نابسامانیهای ایران پس از جنگ جهانی دوم، شاه را بر آن داشت تا برای حفظ حاکمیت خود سازمانهای امنیتی و نظامی را تشکیل دهد.
وی افزود: نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با هدف کنترل و نظارت بر تشکیلات نظامی ایجاد شد. در واقع شاه به دلیل نگرانی و ترسی که برای ناامن شدن حکومت خود داشت تصمیم به تشکیل نهادهای اطلاعاتی گرفت تا بتواند جامعه را کنترل کند. در کنار تشکیلات نظامی که شاه از ترس خروش مردم و یا کودتا ایجاد کرد، دفتر ویژه اطلاعات به منظور آگاهی از اتفاقات در ارکان مختلف جامعه تاسیس شد. دفتر ویژه اطلاعات وظیفه نظارت بر مراکز امنیتی را به عهده داشت تا نتایج حاصل از این نظارت را به اطلاع شاه برساند.
جوان درباره فساد در دربار شاه گفت: همچنین موضوع شیوع فساد در دربار و نظامیان، ناامنی و بحرانهای پیش آمده در کشور از دیگر دلایل تأسیس دفتر ویژه اطلاعات بود. شاه و کشورهای خارجی از جمله انگلیس برای حفظ منافع خود به یکدیگر احتیاج داشتند زیرا روابط ایران و غرب شکل گرفته بود و برای شناسایی مخالفین و موافقین خود نیاز داشتند دفتر ویژه اطلاعات را تشکیل دهند. در نتیجه شاه به ارتشبد حسین فردوست ماموریت میدهد طی ۴ ماه آموزشهای لازم را در انگلستان طی کند و حسب دستور شاه آموزشهای لازم را میبیند و با بودجه مستقیم از سوی ارتش و زیرنظر شاه این دفتر تشکیل میشود و نظارت بر نهادهای نظامی موازی از طریق تشکیلات اداری شامل رئیس، معاون و ۵ شعبه انجام میشود.
وی در پایان اظهار کرد: یکی از مهمترین وظایف این دفتر ارزیابی و خلاصه کردن اخبار و ارائه آن به شاه، ایجاد شبکههای مخفی برای کسب اطلاعات فردی، تشکیلاتی در سیستمهای اداری و نظامی، اعزام نیروهای متخصص برای آموزش جاسوسی و تشکیل شورای امنیت بود.
ایران جولانگاه ماموران یعقوب نیمرودی بود
تقیپور در ادامه سمینار عنوان کرد: مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی از نکات مغفول مانده در حوزه تاریخ پژوهی و تاریخ نگاری ایران معاصر است که باید روی این موضوع فعالیت پژوهشی قابل اعتنا صورت گیرد. زیرا از نظر بنده فراتر از بحث امنیتی، جاسوسی و اطلاعاتی ابعاد مختلف همکاری حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی در حوزه اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و فرهنگی از جمله موضوعاتی است که باید در حوزه مطالعاتی و تاریخ نگاری مورد توجه پژوهشگران و تاریخ پژوهان قرار گیرد.
وی افزود: رژیم صهیونیستی در اردیبهشت سال ۱۳۲۷ شمسی اعلام موجودیت کرد و ۱ سال بعد یعنی در اسفند سال ۱۳۲۸ حکومت پهلوی این رژیم غاصب را به رسمیت شناخت. اما نکته قابل توجه این است که در فروردین همان سال و قبل از به رسمت شناساندن رژیم صهیونیستی، حکومت پهلوی نمایندگانی را به این کشور فرستاد. همچنین طبق اسناد موجود پایگاه اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی توسط این رژیم در ایران بنا نهاده شده بود. بنابراین دلیل فرستادن نمایندگان قبل از اعلام موجودیت موضوعی است که همچنان در ابهام قرار دارد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر یعقوب نیمرودی را به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی رژیم صهیونیستی دانست و گفت: او در کتابی که با عنوان «سفر زندگی من» نوشته، از وجود پایگاه اطلاعاتی این رژیم اشغالگر در ایران به عنوان ستون اصلی سیستم جاسوسی رژیم صهیونیستی در جهان اسلام یاد میکند. بخش دیگری از روابط ایران و رژیم صهیونیستی پایگاههای برون مرزی این رژیم در ایران است که از شمال غرب در بانه و مریوان، تا غرب کشور در ایلام و جنوب غرب در اهواز را در بر میگرفت و قدرت نفوذ یعقوب نیمرودی به اندازهای بوده که در تمامی ادارههای ساواک و حتی رکن دوم ارتش را کنترل و بازرسی میکرد و این اجازه و اختیاری بود که مستقیم شاه به او داده بود.
انحلال ساواک، مسئلهای مبهم!
علیمردانی در بخش دیگر سمینار درباره اجزای ساواک گفت گفت: بدنه اصلی ساواک از نیروهای امنیتی ارتش تشکیل شده بود که به دلیل عدم آموزش کافی، بصورت ابتدایی موضوعات را ثبت میکردند. بنابر این یکی از چالشهای مورخان مواجه با اسناد تدوین نشده است. در حقیقت گزارشهای موجود در اسناد ساواک برای حفظ نظام نوشته شده و از نگاه تاریخ نگاری مورد بررسی قرار نگرفته است. روش تهیه اغلب گزارشها از طریق شنود مکالمههای تلفنی بود که هم به اطلاعات مورد نیاز خود دست پیدا میکرد و هم نیمه پنهان افراد به خودی خود نزد آنها مطرح میشد.
وی افزود: از سوی دیگر گستردگی فعالیت ساواک به کل جامعه تسریع پیدا کرده بود که همه اقشار را دربر میگرفت و به اعتقاد من این موضوع یک غنیمت اسنادی و تاریخی برای پژوهشگران است. شبکه اطلاعاتی ساواک به گونهای بود که گاهی گزارش یک رویداد از ۳ منبع تهیه میشد که مبین سیاستهای حذف و اضافه افراد توسط تشکیلات ساواک بود و ناکارآمدیها را روایت میکرد.
عسگری در پایان سمینار درباره «ساواک در گام آخر» گفت: یکی از مباحث مهم در حوزه اسنادی توجه به این موضوع است که بسیاری از پژوهشگران گمان میکنند برخی از موضوعات با توجه به اسناد موجود تمام شده است؛ در حالی که چنین نیست. یکی از موضوعاتی که بر اساس شواهد اسنادی تمام شده به نظر میآمد، موضوع انحلال ساواک بود. در حالی که اینگونه نبود و برخلاف ظاهر، پرونده تشکیلات ساواک بسته نشده بود و به عنوان یک مورخ روی این موضوع کار کردهام.
وی افزود: انحلال ساواک جزو برنامههای شریف امامی بود اما شاه نپذیرفت و در نهایت قرعه به نام بختیار افتاد و به ظاهر انحلال ساواک در زمان نخست وزیری او رخ داد.
در ۴ بهمن سال ۱۳۵۷ بختیار لایحه انحلال را به مجلس ارائه کرد که در تاریخ ۱۷ بهمن با موافقت مواجه شد. اما اصل موضوع توجه به این مطلب است که انحلال ساواک امری نمایشی بود و از اساس قرار بر انحلال نبود بلکه هدف این بود که برای مدتی این تشکیلات تعطیل شود تا بعد از فروکش کردن التهابات بار دیگر فعالیت خود را از سر بگیرد.
پایان پیام/