گروه اجتماعی - توفیق وحیدی آذر نوشت: کوتاه ترین راه همواره بهترین راه نیست ! در ماه های گذشته موضوع افزایش سن بازنشستگی به بهانه افزایش امید به زندگی در ایران بدون ارائه آمار دقیق و تحلیل کامل و انطباق دهی در تمام جامعه و سپس بدلیل حمایت از صندوق های بازنشستگی با عنوان کاهش درآمد این صندوق ها در مجلس به تصویب رسید و در نهایت با مصوبه شورای نگهبان که انتظار عدم تایید آن می رفت جای خود را در میان قوانین پیدا کرد! اما باور عمومی دلیل پیدایش این قانون را بیشتر مشکلات صندوق های بازنشستگی فرض کرد!
به گزارش بولتن نیوز، حال کارگران مدت زمان بیشتری بیمه پرداخت خواهند نمود ولی دیرتر بازنشسته خواهند شد، از آن سوی استفاده کمتری نیز از حقوق بیمه بازنشستگی خود خواهند برد !
و چه زود همه چیز به پایان خواهد رسید و بروز مشکل در صندوق های بازنشستگی به آینده انتقال خواهد یافت؛ پس کوتاه ترین راه برای حل موضوع انتخاب گردید. اما آیا کوتاه ترین راه همیشه بهترین راه است؟
*
صندوق های بازنشستگی چرا سود ده نیستند ! برای کسب سود ، برای داشتن درآمد، سازمان باید دارای منابع مالی، مواد اولیه، ماشین آلات، متد و روش کار ، مشتری و منابع انسانی و در نهایت مدیر با لحاظ معرفت های اخلاقی باشد ! صندوق های بازنشستگی از نداشتن کدام عنصر موثر در تولید رنج می برند که این رنج را به تن فرتوت کارگران یعنی منابع انسانی انتقال می دهند که ورود و خروج خود را از کره خاکی فقط با کار کردن و تامین نیازهای اولیه هرم زندگی خواهند دید !
یک کارخانه چند ده ساله حتما دارای منابع مالی، مواد اولیه، متد و روش کار، ماشین آلات و منابع انسانی لازم برای کار خود است ، تنها ماجرای ناقص و بند ناموجود در چرخه تولید از تولید خدمات تا تولید محصول فقط در نقصان" مدیر" توانمند است .
حال اگر فرض شود که کارگران و بیمه گزاران تمام عمر خود را بیمه بپردازند و هیچ حق بیمه ای دریافت ندارند ، آیا مشکل صندوق های بازنشستگی حل خواهد شد، صندوق های بازنشستگی مشکل داشتن مدیران با سواد و توانمند و خلاق و پاکدست دارند تا بتوانند نقش واقعی خود را برای بازنشستگان و بیمه پردازان حل کنند وگرنه مجلس باز نیازمند افزایش سن بازنشستگی خواهد بود! اگر غیر این بود سازمان ها و صنایعی که در بحث بیمه و پرداخت حقوق بازنشستگی نقشی ندارند چرا در بحران هستند، تنها درد آنها فقدان سلامتی در انتخاب مدیران توانمند است !
*
در ریاضیات در بحث وصل یک نقطه به نقطه ی دیگر ما امکان ترسیم بی نهایت خط را از نقطه ی A تا نقطه ی B داریم و حال برای حل نقطه ی مشکل صندوق های بازنشستگی و در نتیجه دو سال استراحت به مدیران صندوق ها به عنوان نقطه ی دوم جهت جمع و جور کردن کارها خط بین دو نقطه از روی افزایش سن بازنشستگی عبور می کند ، این خط سیری کوتاه است که بدون درک مسئله و فراز و نشیب های موجود، انتخاب شده است ، باید مدیران برای کارکردن، کاستن از هزینه هایی چون استخدام های سفارشی ، مسافرت های خارجی ، دادن هدیه به این و آن ، خریدهای بالاتر از قیمت و بهای واقعی و تعیین پروژه های بیهوده و بی بازده اما دارای پورسانت و توام با سفرخارجی کوتاه بیایند و آنها را کنترل کنند ، حتی در بهترین شرایط به فکر خلاقیت در تولید با کیفیت و بهتر با کمترین هزینه ی تمام شده باشند !
بازنشستگی دیرهنگام در جامعه ای که تولید شغل در آن وجود ندارد و در صورت وجود اندک است منجر به تلاطم بحران بسیار بزرگ موجود بنام بیکاری تحصیل کرده های جوان و در کل جوانان خواهد شد ، جوان بیکار آتش زیر خاکستر است ، که فرار جوان از سرزمین را به همراه دارد و آن همه تبلیغ بر افزایش جمعیت را ناکام می گذارد !
کدام پدر و مادری آماده اند تا فرزند آنها بعد از سال ها زحمت دست بسوی شازده های کوتوله صاحب اختیار در شرکت ها و کارخانجات دراز کند تا با حقارت صاحب شغل شود.
ما حتی اگر بیمه ی بیکاری قبل از استخدام برای جوانان نپردازیم اما در مقابل تامین مخارج ساده زندگی آنان قبل از اشتغال مسئول هستیم ، استخدام و بکارگیری آبرومندانه جوانان موجب رفع نیاز به بیمه بیکاری آنان می شد، با این طرح و قانون اشتغال آنان را چه خواهیم کرد ! انتقال بحران از یک نقطه به نقطه ی دیگر تدبیری ناصواب است !
***گر شما دلیل یک مشکل و مسئله را ندانید هر راه حلی که برای آن پیشنهاد و یا اجرا می کنید ، تبدیل به بخشی از مسئله خواهد شد و در نتیجه راه حل آن دشوارتر و پیچیده تر خواهد گردید، مسیرهای کوتاه برای حل مسئله همواره و همیشه صحیح نیستند ! نظام استخدام و بکارگیری را در تمام رده ها و سمت ها قانونمند، علمی و منطقی باید کرد تا عبور از بحران و سپس اوج گیری سرزمین ممکن شود ، این مردمان هستند که خلیفه خداوند بر روی زمین هستند بگذارید همه شان با داشتن توانایی بکار آیند تا در بخش های متناسب مدیریت و کار کنند تا همراه با توسعه زمین خداوند، بحران صندوق های ثروتمند و با مدیران ناتوان حل شود و دیگر ضرورتی برای انتقال ضعف مدیریت به سمت فشار بر نیروی کار پدیدار نشود!
اگر تغییری در مدیران صندوق های بازنشستگی و مدیر شرکت ها اندیشیده نشود ، بار دیگر مجلسیان شاید راه کار را در افزایش مجدد سن بازنشستگی ببیند و دور تسلسل باطل همان ناشی از عدم درک مسئله و راه ها و وصله های نچسب گریبانگیر نسل آینده و پیرمردانی خواهد شد که اکنون هنوز پیر نشده اند و در موقعیت وضع قانون هستند!
این راه حل یعنی افزایش سن بازنشستگی در نهایت بخشی از مشکل خواهد بود!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com