گروه سیاسی - سید محسن عبدالهی: از قدیمالایام در مدح این خصلت شنیدهایم که گفتهاند اگر از مسألهای سررشته نداری، درباره آن اظهار نظر نکن و کار را به کاردان بسپار. این توصیه بیش از هر قشری، به کار اهالی سیاست میآید که با سخنان بیربط، آبروی خود را نبرند و بیسوادی و گاهی عناد خود را جار نزنند. داستان گروه نظامی واگنر و دولت روسیه از آن اتفاقاتی بود که هر کسی به خود اجازه داد پیرامون آن حرف بزند و تحلیل ارائه کند. تحلیلهایی که غالبا به درد هیچ دکانی نمیخوردند و در کمتر از ۲۴ ساعت نشانهای بودند برای اینکه صادرکنندگان چنین در و گهرهایی، چه در چنته دارند.
به گزارش بولتن نیوز، در این میان اگر چهار صفحه بی نام و نشان و فرد عادی که دوست دارند خود را تحلیلگر بنامند، حرف بیجا بزنند، یا کانالهای اصلاحطلب که دیگر از رقابت گذشته و به روشنی مشغول عنادورزی با جمهوری اسلامی هستند، انسان با خود میگوید که اینها از سر جهل یا عناد چنین حرفی زدهاند و خواستهاند تا از جو موجود عقب نمانند و یا لگدی به نظام بزنند. اما اوضاع وقتی خراب میشود که به سراغ اکانت بعضی سیاستمداران با سابقه و پرمدعا علیالخصوص در میان اصلاحطلبان برویم و ببینم که حضرات چه درفشانیها که نکردهاند. برای نمونه تنها سه نفر را در اینجا ذکر میکنم تا ببینیم که حضرات چقدر دستشان خالی است.
عباس عبدی که معرف حضور هست و از با سابقههای اصلاحطلب و رسانهای است، در توییتی پرتناقض ابتدا ادعا میکند که درباره ماجرای واگنر چیزی نمیداند، اما در خط دوم شروع میکند از ساختار نهاد حکومت و سیاست در روسیه صحبت کردن و خیلی نامحسوس سعی میکند بمبهای اتمی روسیه را به موشکهای ایران ربط بدهد و بگوید که اگر آن سلاحها نمیتوانند حکومت پوتین را حفظ کنند، پس تکنولوژی موشکی ایران هم نمیتواند به بقای نظام یاری برساند.
مورد دیگر در بین اصلاحطلبان که اتفاقا توییت او بیش از عبدی باعث تعجب شد، سید عباس صالحی است که با حکم رهبر معظم انقلاب مدیریت مؤسسه و روزنامه اطلاعات را بر عهده دارد. او واگنرهای روس را، همان آتش به اختیارهای ایران دانسته است. اما مشکل این کار در کجاست؟! نماینده مقام معظم رهبری در توییتی لفظ آتش به اختیار را که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان انقلابی به کار برده شده، مورد استفاده قرار داده و آن تعبیر مثبت در رفتار عاقلانه و مطالبه گری منصفانه را با گروه واگنر و شورش آنها مقایسه کرده است.
اگر یک جوانک اصلاحطلب چنین تعبیری به کار میبرد، جای تعجب نداشت، اما پیرمرد مو سپیدکردهای که عمری کار سیاسی و فرهنگی کرده است، نباید تا این اندازه کودکانه اظهارنظر کند. از هر جهتی که به ماجرا نگاه کنیم، صالحی دچار خطای بزرگی شده است. او یا نمیداند چه کسی و با چه منظوری چنین عبارتی را به کار برده و یا میداند و مغرضانه و عامدانه جایگاه و استفاده آن را تغییر داده است که در هر دو حالت، خطایی بزرگ از وی سر زده، زیرا نه واگنر را میشناسد و نه _خوشبینانه_ فهمی از عبارت «آتش به اختیار» دارد.
سومین دانشمند جبهه اصلاحات که بد نیست اشارهای هم به او داشته باشیم، سید محمدعلی ابطحی است که معاون دولت اصلاحات بوده است و سالها در بالاترین سطوح، مشغول سیاستورزی. او نیز همچون عبدی و صالحی مسیری را برای تحلیل شورش واگنر انتخاب کرده است که در نهایت به نقطهای برسد تا بگوید تندروهای ایران هم سرنوشتی همچون پریگوژین و واگنر برای ایران رقم خواهند زد. بماند که او پا را فراتر هم گذاشته و گویی که ایران تحت قیمومیت روسها باشد، این کشور را غیرقابل اتکا دانسته و ابهت آن را شکست خورده اطلاق کرده است.
این درفشانیها در تحلیل را سه فرد با سابقه در جبهه اصلاحات رقم زدهاند و تنها مشتی هستند نمونه خروار از مواضع این طیف در ماجراهای گروه واگنر و لشکرکشی آنها به سمت مسکو. جماعتی که گویا عنادشان حجابی شده است بر عقلشان و مانع از اینکه بتوانند و بخواهند حقیقت مسائل را بفهمند و عاقلانه حرف بزنند و رفتار کنند؛ و عجیب این که سه فرد مورد اشاره، جزو عقلای قوم اصلاحات هستند که مواضعی بخردانهتر از دیگران اتخاذ کردهاند. تکلیف دیگر فعالان اصلاحطلب و کانالهای خبری آنها که تنه به تنه ضدانقلاب میزنند، روشن است، زیرا جز عناد، چیزی برایشان نمانده تا بر مبنای آن اظهارنظر کنند. این اتفاق را باید مرگ ادعاها و شعارهای این طیف دانست که سال ها خود را تنها نماد عقلانیت در عالم سیاست ایران معرفی می کردند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com